۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

از تهران تا قاهره

فیلم مستند از تهران تا قاهره ساخته تلویزیون "من و تو" مستند بسیار تاثیر گذار و حاوی مصاحبه های خوبی از شاه ایران است که بسیاری از جمله من تا به حال ندیده بودیم.
چند چیز در این فیلم برای من جالب بود و به شدت تاثیر انگیز:
اول: شخصیت شاه که یک چهره "بی اعتنا به همه چیز" را می شد در صورتش دید. این بی اعتنایی به نظرم از یک زندگی اشرافی که نوعی غنای درونی برای او به همراه آورده بود، و هوش بالایی که در خلال مصاحبه ها می شد به آن پی برد، حکایت می کرد.
دوم : تنهایی و فشاری که در یک سال و اندی از خارج شدن از تهران  تا مرگ در قاهره این خانواده کشید.
سوم: شخصیت فوق العاده سادات که یک چهره بزرگ و جوانمردانه از خود نشان داد. برعکس چهره ای که در ایران از سادات ساخته اند به خوبی در این فیلم می شود از بعد دیگر شخصیت او کمی مطلع شد.
سوم : این فیلم جز حسرت و خشم تولید نمی کند. حسرت از اینکه با آن انقلاب سرزمین ما  سالها به عقب رفت وسرنوشت همه ما به نوعی نابود شد و خشم از مردمی که وحشیگری خود را از همان روزهای قبل از انقلاب در شیوه برخورد با زمامداران شاه و مجسمه ها و غیره نشان دادند. مردمی که دروغ و و حشیگری را سالها قبل از انقلاب در کلاس حوزه ها و مساجد می آموختند تا به روز واقعه هر چه کینه انباشته اند را بروز دهند. این فیلم به خوبی نشان می دهد چنین مردمی با چنین شیوه ای از رفتار چیری را انتظار نمی کشند جز وحشیگری حکومتی اسلامی که  تمام ابعاد این وحشیگری ها را در بخش هایی از فقه خود مستند کرده و در مساجد بر سر منبرها بعنوان فرهنگ به خورد این مردم داده و می دهد.

۱۳۹۱ مرداد ۷, شنبه

مبهم گویی بعنوان تحلیل: نقدی به مقاله "جام زهر و آیت الله خامنه ای" نوشته مرتضی کاظمیان،

 سعید شفیعی

این نوشته نقدی بر بخش هایی از مقاله " جام زهر و آیت الله خامنه ای" نوشته آقای مرتضی کاظمیان می باشد که در سایت بی بی سی فارسی منتشر شده است اما بی بی سی فارسی از انتشار نقد آن خود داری کرد و در سایت گویا نیوز منتشر شده است به این آدرس: http://news.gooya.com/politics/archives/2012/07/144329.php

بخش هایی از مقاله که گمانه زنی درباره تدبیرهای رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای پیرامون وی برای منازعه هسته ای است موضوع این نقد نیست.
دو بخش از مقاله محل بحث این نقد می باشد که عینا از مقاله ایشان نقل می کنم:
اول:" عطش قدرت در اپوزیسون غیر ملی و برانداز"
دوم:"جنبش اجتماعی به سایه رفته در ایران با تکیه بر عزم دوباره و امید و صبر، خواسته های مدنی و مطالبات مشروع خود را به گونه ای جدی و برجسته، تعقیب کند و به رخ نزاع جویان داخلی و خارجی و اقتدارگرایان کشد و آنان را وادر به تغییر روش سازد."


اول:
کاظمیان با توصیف شرایط سخت سیاسی و اقتصادی که نوع مواجه ایران با غرب در موضوع هسته ای پیش آورده تاکید می کند که سه جریان ( منازعه جویان داخل،جنگ طلبان خارجی و اپوزیسیون غیر ملی) در حال بازتولید رویکرد واحدی هستند که رویکرد منازعه و جنگ است.
پرسش اصلی درباره عنوان مبهم و کلی"اپوزیسیون غیر ملی" است.کاظمیان در مقاله خود توضیح نمی دهد که "اپوزیسیون غیر ملی و برانداز" شامل چه گروه ها و افرادی است و در برابرآن "اپوزیسیون ملی و غیر برانداز" که لزما در ذهن ایشان وجود داشته و بر اساس آن بدیلی بعنوان "غیر ملی و برانداز" می سازد چه گروهها و افرادی هستند.
استفاده از عبارت "عطش قدرت" برای اپوزیسیون که در معنای سیاسی اش بدیل یک حاکمیت به شمار می رود و اصولا باید همه هدفش کسب قدرت باشد چگونه عبارتی است؟ آیا اپوزیسیون بدون عطش قدرت در جایی وجود دارد که اپوزیسیون ایرانی از آن بی بهره است؟
گذشته از اینکه اساسا امکان غربان اپوزیسون به ملی و غیر ملی نیاز به معیارهای دارد که آقای کاظمیان باید این معیار ها را مطرح و توضیح دهد. در غیر این صورت جمله های ایشان را نمی توان تحلیل نام نهاد. ولی آنچه از شیوه بکار بردن مفاهیم می توان حدس زد آن است که از نظر ایشان اپوزیسیون غیر ملی با براندازی و اپوزیسیون ملی با عدم براندازی نسبتی قدرتمند دارد.که البته هر چه شخصا جستجو کردم نتوانستم رابطه ای منطقی (در منطق سیاسی یا جامعه شناختی) درباره این پیوند پیدا کنم. به سخن دیگر گویا از نظر ایشان اپوزیسیون خوب اپوزیسیون ملی و غیر برانداز است، اپوزیسیونی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نیست بلکه خواهان " اصلاحات" با حمایت از ساختارهایی است که ماهیت حکومت فعلی را تغییر ندهد.
اگر آقای کاظمیان مدعی شود که منظورش این نیست و خواهان اصلاحات برای تغییر ساختارهای بنیادی جمهوری اسلامی است در آن صورت ایشان نیز خواهان "براندازی" جمهوری اسلامی است و تنها مناقشه بر سر روش های این براندازی است که آقای کاظمیان روش براندازی مبتنی بر اصلاحات آرام (روش خاتمی: مبتنی حفظ نظام اسلامی) یا اصلاحات جنبش محور( روش جنبش سبز: مسالمت آمیز ) را ترجیح می دهد.
حال اگر آقای کاظمیان روش اصلاحات آرام را منظور نظر خود دارد آنگاه باید تناقض این شیوه با عبارت پایانی مقاله خود را حل کند که می نویسد :" جنبش اجتماعی به سایه رفته در ایران با تکیه بر عزم دوباره و امید و صبر، خواسته های مدنی و مطالبات مشروع خود را به گونه ای جدی و برجسته، تعقیب کند و به رخ نزاع جویان داخلی و خارجی و اقتدارگرایان کشد و آنان را وادر به تغییر روش سازد."


این تناقض از آن روست که روش حفظ نظام اصلاح طلبان با محوریت شیوه آقای خاتمی (رای دادن پنهان علی رغم همه وعده های قبلی) اساسا بر این مبنا در حال حرکت است که روشی که جنبش سبز پیش گرفته بود نه تنها شکست خورده بلکه اساسا نادرست بوده است. این نتیجه ای نیست که اصلاح طلبان پیرو روش آقای خاتمی و خود ایشان اکنون( بعد از فروکش کردن اعتراضات خیابانی) به آن رسیده باشند، نشانه مهمی وجود دارد که جریان پیرامون آقای خاتمی از هفته های نخست اعتراضات شیوه اعتراضات خیابانی را نادرست می دانستند. در این باره خوانندگان را به اولین بیانیه مجمع روحانیون مبارز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و اعتراضات آن ارجاع می دهم که در آن بیانیه این مجمع( به تاریخ 9 تیرماه 1388) با ستایش از نظام اسلامی می نویسد :"در عین اعتراض به نتیجه انتخابات و محفوظ نگاهداشتن حق اعتراض معتقدیم که مردم بزرگوار نباید بیش از این هزینه بپردازند و معتقدیم هیجانات فزاینده و اعتراضات خیابانی راهکار نیست." عطاءالله مهاجرانی در شبکه بی بی سی در تحلیل این بیانیه تاکید داشتند که ادبیات این بیانیه ادبیات کسی نیست جز آقای محمد خاتمی .
حال اگر این شیوه مورد نظر آقای کاظمیان نباشد بنابراین و با توجه به فراز پایانی مقاله، ایشان به روش اصلاحات جنبش محور ( روش مسالمت آمیز جنبش سبز) معتقدند. روشی که از مردم می خواهد به روش مسالمت آمیز به خیابان ها بیایند و خواستار تغییر وضع موجود شوند چرا که از نظر آقای کاظمیان به این شیوه مردم می توانند مطالبات مشروع خود را به رخ نزاع جویان بکشند. پرسش اصلی در این رابطه این است که آیا منظورنویسنده این است که مردم به همان شیوه ای که از روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به خیابان ها آمدند به اعتراض دست بزنند ؟ به خیابان بیایند و سکوت کنند ؟ و بعد از هفته ای یا چند ماهی سرکوب دوباره به خانه برگردند ؟
اگر منظور همان شیوه با همان نتیجه است که باید پرسید این شیوه آزمون شده چگونه در سه سال پیش نتوانست به تغییر روش حاکمیت بیانجامد؟ آیا از نظر ایشان اشتباهاتی در آن شیوه ابراز اعتراضات وجود داشت که این بار آقای کاظمیان آن ها را نشان داده اند ؟ یا شیوه های جدیدی از مبارزات مسالمت آمیز برای ایرانیان ابداع کرده اند که چنین آرزویی را در سر می پرورانند؟ و آن را بعنوان راه حل مسئله ایران دیکته می کنند ؟ و معتقدند چنین به رخ کشیدنی " نزاع جویان داخلی و خارجی و اقتدارگرایان " را وادار به تغییر روش می سازد؟
جستجوی من نشان نمی دهد که آقای کاظمیان چنین نقدی را انجام داده باشند یا شیوه جدیدی را ابداع کرده باشند بنابراین باید پرسید چرا آقای کاظمیان به کرات بر این نوع جمله های کلی و مبهم متوسل می شوند ؟ آیاشیوه دیگری برای به رخ کشیدن وجود دارد که باید مردم بیاموزند؟
آیا " به رخ کشدین" یک فعالیت واقعی سیاسی است ؟ آیا ادبیات جنبش های مسالمت آمیز در"به رخ کشیدن " با به مفهوم دقیق تردر "حرکات نمادین" خلاصه می شود؟
در پاراگراف دوم مورد نقد من با مفاهیم مبهم و تقریبا بی معنی دیگری همانند " امید و صبر"، "جدی و برجسته " نیزروبرو هستیم. آقای کاظمیان توضیح نمی دهد که جنبش سبز چگونه مطالبات خود را به طور"جدی و برجسته " و "با صبر و امید" دنبال کند و به رخ بکشد؟ این روش جدی و برجسته چگونه روشی است ؟ صبر و امید داشتن یک جنبش اساسا به چه معنی ایی است؟
آیا کلی گویی های بی ثمری از این دست را باید بعنوان " تحلیل" بپذیریم ؟
لینک مقاله آقای مرتضی کاظمیان :

۱۳۹۱ مرداد ۵, پنجشنبه

انتخابات فرانسه در یک شب نشینی فرانسوی

امشب مهمان صاحبخانه فرانسوی ام بودیم. بحث به انتخابات ریاست جمهوری اخیر فرانسه رسید. چند نکته جالب مطرح شد که در ارتباط با وضعیت انتخابات قبلی ریاست جمهوری در ایران می تواند بسیار روشنگر باشد. 
آقای کلول استاد بازنشسته جامعه شناسی است و همسرش در یک اداره مهم شهر مشغول به کار بوده. آنها می گفتند که یکی از عللی که جامعه فرانسه به سارکوزی " نه" گفت تلاش سارکوزی برای دستکاری در افکار عمومی بود. و جامعه فرانسه این را فهمیده بود و اینطور شد که مردم در کوچه و بازار می گفتند اصلادوست نداریم این آدم را توی تلویزیون ببینیم. 
همسر صاحبخانه من می گفت که دموکراسی موضوع حساسی است و با این حال که در فرانسه بسیار قدمت دارد اما همواره نیازمند مراقبت است. گفتم مراقب از طرف مطبوعات و روشنفکران ؟ گفت نه مراقبت از طرف همه. همه باید حساس باشند که چه دارد اتفاق می افتد. 
برای من جالب بود که مسئله " دستکاری " سارکوزی در افکار عمومی چنین سرنوشتی برایش رقم زد و بعد به در جامعه ما تمام ثروت ملی به کار گرفته می شود و نه مخفیانه که آشکارا فریاد می زنند که ما می خواهیم افکار شما را دستکاری کنیم و می بینیم که مشکلی هم پیدا نمی شود و آنقدر این مسئله تکرار شده که به قول شریعتی " وقاحت اش از یاد رفته ". 
دومین مسئله ای که بحث شد درباره آرای راستگرایان فرانسوی به رهبری ماری لوپن بود. برای من جالب بود که آقای کلول می گفت بیشتر کسانی که ماری لوپن رای دادند از روستا ها و حومه شهرها هستند و روستاهایی که در آنها کمتر خارجی وجود دارد و چنان رسانه ها افکار این افراد را شکل می دهد و آنها را نسبت به خارجی ها بدبین می کنند که اینها وقتی یک خارجی در محل زندگی خود می بینند فکر می کنند با موجود خیلی عجیبی روبرو شده اند. از نظر او یک نوع ترسی در ساکنان این حومه ها وجود دارد و اینها حومه ها و روستاهایی هستند که گاه تا صددرصد فرانسوی اند و اصلا خارجی میانشان نیست. 
این هم برای من خیلی جالب بود چون من فکر می کردم بیشتر مخالفت ها با خارجی ها اصولا باید در جاهایی باشد که فرانسویان با خارجی ها تعامل دارند و بنابراین گاه به تنش می کشد این تعامل اما فهمیدم که مسئله به شکل دیگری است. 

۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

تفسیر داستایوفسکی از منظومه یوگنی اونگین پوشکین ( قسمت سوم)


آری او به آن ژنرال، که شوهر او است و مرد شریف و آبرومندی است و از برای او احترام قائل است و به او می بالد وفادار است. هر چند مادرش " به او التماس کرد اما این خود اوبود، تاتیانا بود ، که رضا به این کار داد و کسی بجز خود او نبود، و او بود که سوگند یاد کرد که همسر وفادار او باشد. اگر چه در نومیدی و درماندگی با او ازدواج کرد، اکنون شوهر او است ، و خیانت از ناحیه او وی را رسوا و بی آبرو خواهد کرد، و این او را خواهد کشت .
چگونه می توان خوشبختی خود را بر شوربختی دیگری بنا کرد – خوشبختی تنها محدود به خوشی های عشق نیست، متضمن توافق و هماوایی کامل روح نیز هست.
چه چیز روح را تسکین خواهد داد اگر در گذشته مان عملی ناآبرومندانه و بیرحمانه و نا انسانانه باشد؟
آیا می تواند تنها به این علت که این عمل ممکن است متضمن خوشبختی او باشد از خانه بگریزد؟
اما این چه خوشبختی است اگر بر شوربختی دیگری بنا شود؟
فرض کنید که شما خودتان دارید بنای سرنوشتی بشری را بر پا می کنید تا سرانجام آرامش و آسودگی به آدمیان ارزانی دارید. و باز فرض کنید که برای نیل به این مقصود ناگزیر باشید که تنها یک موجود بشری را تا به سر حد مرگ بیازارید، و تازه این موجود بشری ارزش چندانی هم نداشته باشد، و در نظر بعضی کسان حتی مسخره هم باشد- آدمی چون شکسپیر نباشد ، بجز پیرمردی شریف و آبرومند نباشد، شوهر زن جوانی باشد که کورانه به عشق این زن جوان اعتماد داشته باشد، بی آنکه قلبش را ذره ای شناخته باشد، ... و اکنون این مرد است که باید بی آبرو شود ، رسوا شود و تا سر حد مرگ آزار ببیند ، تا شما بر رنج و عذاب این پیرمرد بی آبرو شده بنایتان را بالا بیاورید!
در چنین احوالی می پذیرفتید که معمار چنین بنایی باشید؟ ... و اگر می پذیرفتید آیا برای همیشه خوشبخت می ماندید؟

منبع این نوشته تلخیص شده : " دفتر یادداشت های روزانه یک نویسنده" اثر داستایوفسکی و ترجمه ابراهیم یونسی  است.

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

تفسیر داستایوفسکی از منظومه یوگنی اونگین پوشکین ( قسمت دوم)


(اونگین) در حالی که سرشار از سلامت و نیرو بود و با دلی آگنده از درد می خواند :
" آه ، جوان و سرشار ازنیرو هستم!
و بجز غم به چیزی نمی توانم بیندیشم!"
تاتیانا این را می فهمید. در بندهای این هوسنامه شاعر وی را نشان می دهد که از نشیمن گاه این مردی که از برای او هنوز فریبنده و مرموز بود دیدار میکند. ... در اینجا شاعر وی را در اتاق مطالعه این مرد نشان می دهد. تاتیانا کتاب ها و لوازمش را با دقت بررسی می کند، می خواهد با واسطه آنها به جانش – به معمای وجودش – دست یابد و سرانجام این " تجسد اخلاق جنینی" پس از مکثی سرشار از شوق با لبخندی غریب، در حالی که معما را دریافته است زیر لب می گوید:
" نباشد یک چیز بدل و تقلیدی است؟"
آری ، این زمزمه را باید می کرد – او را دریافته بود.
مدت ها بعد در پطرزبورگ ، چون باز با هم روبرو شدند قابلیتش را به کمال دریافت .
وی با لحنی استوار به اونگین می گوید:
"من که به مردی دیگر پیمان زناشویی سپرده ام
تا بمیرم به او وفادار می مانم."
اما به رغم این که به او گفت :" دوستت دارم" ، آیا به این جهت از پی او نرفت که " همچون یک زن روس- نه یک زن جنوبی یا فرانسوی- توانا به برداشتن چنین گام حسورانه ای نیست ، یا نیروی گسستن زنجیرهایش را ندارد، و قادر نیست جذبه های شکوه و جلال و ثروت و وضع و موقع اجتماعی و اصول فضیلت قراردادی را فدا کند؟ - نه ، زن روسی شجاع است . راهی را که بدان معتقد است دنبال می کند – این را ثابت کرده است. اما " چون به مرد دیگری پیمان سپرده است تا دم مرگ به او وفادار خواهد بود." به کی، به چه کسی وفادار است ؟ نسبت به چه تکلیفی؟ به آن ژنرال پیری که به این علت ازدواج کردکه " مادرش گریست، به او اصرار کرد، به او التماس کرد." در حالی که در روح آزاد دیده اش بجز یاس و درماندگی نبود، امیدی نبود، پرتو نوری نبود؟

منبع این نوشته تلخیص شده : " دفتر یادداشت های روزانه یک نویسنده" اثر داستایوفسکی و ترجمه ابراهیم یونسی  است. 

تفسیر داستایوفسکی از منظومه یوگنی اونگین پوشکین ( قسمت اول)


اونگین: " تاکنون آن اندازه نزیسته است که کاملا از زندگی سرخورده باشد. با این همه " شیاطین شریف ملالت باطن" کم کم از او دیدار میکند و او را آزار می دهد. "
تاتیانا: " چیز دیگری است : شخصیت او شخصیت نیرومندی است که استوار بر سرزمین خود جای گرفته است.عمیق تر از اونگین است و البته بخردتر از او."
علت آنکه اونگین بطورکلی از ادراک تاتیانا به هنگامی که نخستین بار در آن محل دور افتاده و در هیات دختری پاک و عفیف با او دیدار کرد و اونگین از حضور او سخت آشفته بود عاجز ماند ، همان عادت به حقیر شمردن و به چشم خواری نگریستن بر دیگران بود. او _ اونگین_ نتوانست کمال را در آن دختر بینوا ببیند.
تاتیانا درنیافته و ادراک نشده از میان زندگانیش گذشت- و تراژی عشقشان در همین بود.


منبع این نوشته تلخیص شده : " دفتر یادداشت های روزانه یک نویسنده" اثر داستایوفسکی و ترجمه ابراهیم یونسی  است. 

۱۳۹۱ مرداد ۲, دوشنبه

دیدار


تا باد دوباره شروع به وزیدن کند
تا باغ از این غبار شسته شود
در این گودال محبوسم.
این خود آزاری را بیماری نمی داند
آنکه به دیدارم منتظر است.

۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه

صف مرغ، عملی ترین برنامه

اگر شما اجاره نشینی در تهران باشید 
و اجاره شما هر سال 30 تا 70 درصد افزایش پیدا کند 
و اگر خوشبخت باشید و حداقل حقوقی بگیرد، حقوق شما حداکثر 10 درصد افزایش پیدا کند 
بعد خانواده تان هم بی عرضگی تان را در اداره زندگیتان مثل اخبار بی بی سی هر یک ساعت و گاه نیم ساعت به عرض تان برساند
از سر همین بی عرضگی هم گاهی به اخبار اپوزیسیون و روشنفکران هم سرکی بکشید و با حالتی مابین تهوع و سر درد سر از کامپیوتر بیرون بکشید 
آنوقت خود بخود برنامه ای عملی تر از صف مرغ کیلویی 4700 تومانی پیدا می کنید؟


۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

آب


بادی می وزد
که چون از میان سنگ ها میگذرد
تیغه کندش را تیز میکند
در چنین کوهستانی
زیسته است
آب.