۱۳۹۲ بهمن ۱۱, جمعه

کارتن خوابی در تهران قسمت دوم

ادامه گزارش من درباره کارتن خوابی در تهران در لینک زیر:
http://www.sharqparsi.com/2014/01/article10491

کارتن خوابی در تهران؛ پدیده ای نه چندان پنهان (بخش دوم)

عکس هایی از کتک زدن این افراد توسط ماموران شهرداری که مسوول جمع آوری این افراد از خیابان هستند در سال 1390 در روزنامه ایران، شیوه برخورد ماموران شهرداری با این افراد راا به موضوع بحث هایی در جلسات شورای شهر تهران تبدیل کرد.
عکس از خبرگزاری مهر
عکس از خبرگزاری مهر
عموما در کشورهای صنعتی با اعلام مکان هایی برای دریافت غذای گرم و محلی برای خواب شبانه در فصل سرما تلاش می شود با بی خانمان های شهری تا حد امکان با احترام رفتار شود، اما شهرداری تهران با گشت های شبه پلیسی در شهر تهران که به صراحت در سایت این سازمان به عنوان کارنامه درخشان این سازمان درج شده به شکلی به دستگیری بی خانمان ها می پردازند و با زور و فشار و گاه بدرفتاری هایی که منجر به انتشار عکس هایی از رفتار ماموران شهرداری با این افراد انجامیده، آنها را به گرمخانه ها منتقل می کنند.
شاید اصطلاح “جمع آوری” بهترازهر توصیفی می تواند نوع رویکرد نهادهای رسمی از شهرداری تا پلیس و بهزیستی را در ارتباط با کارتن خواب های تهران بیان کند. اصطلاحی که کارتن خواب ها را به اشیایی مزاحم تقلیل می دهد که باید سریعا از سطح شهر حذف شوند. گشت های شهرداری تهران در شهر می چرخند و آنچنان که در خبرها آمده است این افراد را از خیابان جمع می کنند و به گرمخانه ها انتقال می دهند. اما پرسش این است که روش این جمع آوری چگونه است؟
گشت های شهرداری و “جمع آوری” کارتن خواب ها
عکس هایی از کتک زدن این افراد توسط ماموران شهرداری که مسوول جمع آوری این افراد از خیابان هستند در سال ۱۳۹۰ در روزنامه ایران، شیوه برخورد ماموران شهرداری با این افراد راا به موضوع بحث هایی در جلسات شورای شهر تهران تبدیل کرد.
با این حال شهرداری این نوع رفتار مامورانش را تکذیب می کند و یکی از کارشناسان روابط عمومی سازمان رفاه شهرداری درباره خبرهایی درباره بد رفتاری گروه های گشت شهرداری در جمع آوری کارتن خواب ها از این رفتارها با عنوان موارد “اصطکاک” یاد کرده و به شرق پارسی می گوید: “این متاسفانه سوء استفاده رسانه ای بوده و یک اصطکاک هایی قبلا بوده و یک اختلاف برداشت هایی بوده و اینها واقعیت نداشته و احیانا از جاهای دیگر بوده و برخی از این عکس ها هم جعل شده.”
او درباره نوع برخورد واحدهای گشتی شهرداری با این افراد می گوید: “واحدهای گشتی با نصیحت و توصیه افراد را به این مراکز می برند و در نهایتا با رغبت این افراد به این مکان ها می آیند و راضی می شوند که این مکان ها برایشان مفید است؛ ولی هیچ گاه اجبار وجود ندارد. این چیزهایی که قبلا بوده واقعیت ندارد یکم اصطکاک های سیاسی و رسانه ای بوده و در آن زمان مسسولان ما شفاف جواب دادند که این مسائل واقعیت ندارد.”
عکس از خبرگزاری مهر
عکس از خبرگزاری مهر
با وجود تکذیب شهرداری، برخی کارشناسان از جمله دکتر مصطفی اقلیمارئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران وجود این رفتارها را تایید کرده و گفته است که “بارها درباره این رفتار شهرداری با بی‌خانمان‌ها به آنها تذکر دادیم اما اثر بخش نبوده است. هنگام جمع‌آوری بی‌خانمان‌ها باید مددکار اجتماعی همراه نیروهای شهرداری باشد اما این موضوع رعایت نمی‌شود. وقتی موضوع را بررسی کردیم متوجه شدیم به دلیل رفتار‌های خشن و غیرانسانی نیروهای شهرداری هیچ مددکاری حاضر نیست آنها را همراهی کند. بدرفتاری‌ها را مددکارانی که قبلا هنگام جمع‌آوری کارتن خواب‌ها حضور داشتند به ما گزارش داده‌اند و این کارچند سال است که انجام می‌شود.”
اقلیما درباره دلیل این رفتار شهرداری می گوید: “مؤسسه‌ای که این افراد را جمع‌آوری و نگهداری می‌کند به ازای هر نفر مبلغی را از شهرداری دریافت می‌کند. به همین دلیل این موسسه سعی می‌کند افراد بیشتری را جمع‌آوری کند تا پول بیشتری گیرشان بیاید! از طرف دیگر محل‌های نگهداری بی‌خانمان‌ها که شهرداری به آن گرمخانه می‌گوید بسیار آلوده است.”
با این حال برخی از کارشناسان نظر دیگری دارند. علی کدخدازاده روزنامه نگار حوزه آسیب های اجتماعی می گوید: “شخصا گرمخانه ها را دیده ام و درست است که این مکان ها مثل هتل نیستند اما از خیابان بهترند.” وی معتقد است که یکی از عواملی که موجب شده کارتن خواب ها رغبتی برای رفتن به گرمخانه ها نداشته باشند مسئله “شناسایی شدن” است.
کدخدازاده به شرق پارسی می گوید: “شهرداری اینها را یکی دو روز در گرمخانه نگه می دارد و بعد اینها دوباره می آیند توی شهر. ما با یک گزاره طرفیم که آیا اینها در شهر باشند؟ با کارت دعوت که نمی شود اینها را برد… منظورم نیست که بزنندشان. مقاومت و انکار از سوی اینها طبیعی است. بخشی از اینها هم متکدی اند. اینها نگرانی که دارند اینست که نمی خواهند شناخته شوند. شهرداری اگر بتواند اینها را شناسایی می کند. بااین حال اینها اصلا نمی خواهند به این گرمخانه ها بروند. اگر شما با این آدم ها روبرو شوید اصلا پارادایم و نگاه فکری شان با آدم های معمومی کاملا متفاوت است.”
با این حال دکتر محمدی اصل در تحلیل نوع رویکرد شهرداری در برخورد با کارتن خواب ها معتقد است که معنی این کار نوعی تمامیت خواهی و حضور و دخالت در زیر و بم زندگی افراد است که یک جلوه اش هم این است. وی می گوید که مفهوم این کار آنست که به “نوعی ظاهر شهر را تمیز کنیم تا در اذهان عمومی و بین المللی اثر منفی نداشته باشد که ظاهرش خیرخواهی است ولی نوعی مداخله در همه چیز در این حوزه هم دیده می شود. این یکی از نمونه های مداخله در همه عرصه های خصوصی و عمومی است.”
جایگاه حقوقی خوابیدن در خیابان
از نظر حقوقی هیچ قانونی خوابیدن فردی در خیابان را جرم ندانسته است. دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری ایران می گوید: “از نظر قانون کسی نمی‌تواند مزاحم افرادی شود که در خیابان می‌خوابند. تنها درصورت وقوع جرم مشهود و وجود شاکی خصوصی می‌توان کسی را دستگیر کرد.”
بااین حال، پلیس و شهرداری حق طبیعی خود می دانند که با هر روشی این افراد را از خیابان جمع کنند. حتی به گفته سرهنگ غلامرضا سجادی فرمانده یگان انتظامی اجرائیات شهرداری مردم از رفتار پلیس در جمع آوری این افراد ظاهرا رضایت دارند.
راه حل کارشناسان : انجمن های غیر دولتی و تغییرات ساختاری
پرسش عمومی درباره کارتن خواب ها این است که چه راه حلی برای روبرو شدن با این مسئله وجود دارد. علی کدخدازاده روزنامه نگار حوزه آسیب های اجتماعی از تهران درباره راه حل این موضوع به شرق پارسی می گوید: “در تهران ان. جی. او ها (نهادهای غیردولتی) وجود دارند که در ارتباط با کودکان کار و کودکان خیابانی فعالیت می کنند. کودکان کار و خیابان داوطلبانه به این انجمن ها می روند. قبل از این که به سر کار بروند یا بعد از انجام کار به این انجمن ها می آیند برای اینکه چیزی یاد بگیرند یا برای گردش با داوطلبان بیرون بروند، این نهاد مردمی از یک منظر عاشقانه و به عنوان یک رفتار مدنی و نه به عنوان یک شغل خود را مسوول می داند. بنابراین در روابطش با این کودکان نوعی صبوری و درایت و مهر وجود دارد. اما وقتی یک نهاد دولتی این کار را می کند این نسبت فکری را با موضوع ندارد. در آن موارد یک آدم با یک مترسک خیلی وقت ها برایش تفاوت ندارد. این نهادهای مردمی هستند که می توانند این کار را بکنند.”
عکس از ایسنا
عکس از ایسنا
اگر نهادهای مردمی راه حل این مشکل باشند در تهران تعدادی از این انجمن ها فعال هستند. یکی از این انجمن های غیر دولتی که در حوزه کارتن خواب ها فعالیت می کند “موسسه نیکوکاری طلوع بی نشان ها”است. این انجمن که در اواخر سال ۱۳۸۴ شکل گرفته به توزیع غذا در میان کارتن خواب ها یا در گرمخانه ها فعالیت خود را آغاز کردند. اهداف این سازمان از جمله فراهم کردن امکانات ترک اعتیاد برای معتادان، کاریابی و کارآفرینی برای کارتن خواب ها و معتادان، تامین تسهیلات درمانی، غذایی برای نیازمندان و … ذکر شده است.
این انجمن هم اکنون بیش از ۳۰۰۰ حامی فعال دارد و به جز فعالیت در حوزه ترک اعتیاد، به کاریابی برای افراد بهبود یافته و نیز فعالیت هایی چون توزیع لباس گرم و پتو در میان بی خانمان ها پرداخته است. نذورات و شکرانه های جشن های خانوادگی از جمله منابع تامین مالی این انجمن بوده است.
این نوع انجمن ها ، مکان هایی هستند که از نظر کارشناسان بهتر از دولت می توانند مشکل بی خانمان ها را حل کنند. کدخدازاده با اشاره به اینکه توجه به این انجمن ها یک پارادایم جدید در حوزه مسائل اجتماعی است می گوید: “در فرهنگ و جامعه ما، از استاد دانشگاه گرفته تا کارتن خواب ها یک ترجیح عمومی وجود دارد که با نظام حکومتی خیلی مواجه نشوند، بنابراین راه حل این مسئله واگذار کردن کارهای مردم به انجمن های مردمی و داوطلبانه است.”
کدخدازاده با اشاره به اینکه ورود افراد متفاوت در سیستم رسمی هم مشکل را حل نکرده است می گوید: “وقتی آدم ها وارد یک سیستم بسیار معیوب و متصلب می شوند بیشتر آدم ها شبیه این سیستم ها می شوند بنابراین افراد خوب که وارد سیستم رسمی می شوند بیشتر شبیه این سیستم می شوند تا اینکه بتوانند کاری انجام دهند یا چیزی را تغییر دهند.”
اما از سوی دیگر دکتر محمدی اصل، جامعه شناس در دانشگاه علامه طباطبایی مشکل را مسئه ای ساختاری می داند و به شرق پارسی می گوید: “این مشکل سیستماتیک است. ما تعداد زیادی مسکن خالی در تهران داریم که باید خالی بمانند تا نرخ لازم را بدست آورند. از سوی دیگر نرخ فزاینده بیکاری که جوانان را سوق می دهد به سمت اعتیاد و فرد از خانواده کنده می شود و مهاجرت افسار گسیخته و ساختار جوان جمعیت و ضمنا دسترسی آسان به مواد مخدر خیلی کمک می کند به افزایش اعتیاد.
وی افزود: “در یک مدل نظام مند، این عوامل همدیگر را تشدید می کنند و یکی از معضلات که حاصل آنها است کارتن خوابی است. باید طرحی کلان با هماهنگی دستگاههای اجرایی انجام شود و در سطوح خرد هم باید آگاهی بخشی و رشد گزینه های مختلف برای گذران زندگی صورت گیرد. تا وقتی که سبک زندگی همه سلیقه ها را پوشش نمی دهد و کار به قدر کافی نیست و به ویژه در حالی که توزیع ثروت در دهه اخیر به شدت نابرابر شده و از سوی دیگر افزایش نمونه های زندگی تجملی مانند خودروهای بسیار گران قیمت، این وضع را تشدید می کند.”

۱۳۹۲ بهمن ۵, شنبه

زیرگذر عابران چهار راه ولیعصر و بی فرهنگی شهرداری

چندی است شهرداری تهران زیر گذری در چهار راه ولیعصر ساخته و دور خیابان را نرده کشیده که مردم را وادار کند از زیر گذر استفاه کنند. بعد هم رسانه های داخل و هم خارج از جمله برنامه آنتن از بی فرهنگی مردم گزارش کرده اند که نمی خواهند از زیر گذر استفاده کنند. 
جالب اینکه هیچ کس هم چیزی ننوشته درباره اینکه در هیچ جای دنیا با انسان ها این رفتار را نمی کنند برای اینکه راحتی ماشین ها را تامین کنند. شهری که برای ماشین ها ساخته شده و هر روز هم برای ماشین ها هزینه می کنند و این مردم اند که باز در معرض انتقاداند. 
کسی ننوشته که این سیاست غلط اندر غلط شهرداری که هر روز یک بازیی سر مردم در می آورد برای اینکه انسان را حذف کند تا خیابان جولانگاه ماشین هایی شود که اکنون قاتل انسان ها شده اند. چیزی مثل پل عابر پیاده که واقعا نوبره سیاستگذاران ایرانی است. 
اما بالاخره مطلبی پیدا شد.
این مطلب اولین مطلبی بود که در نقد این سیاست دیدم که نوشته :

البته دلیل ساختن این زیرگذر کاملا منطقی به نظر می‌رسد. هجوم بی‌امان پیاده‌ها برای گذشتن از عرض خیابان رفت و آمد خودروها را دچار مشکل کرده بود. از منظر چشم یک «ماشین دوست» این سیاست‌ورزی شهرداری مستوجب تشویق و حتی مدال هم هست اما این شیوه برنامه‌ریزی برای شهرها سال‌ها است که منسوخ شده.
اغلب سیاست‌گذاران شهرهای پیشرفته دنیا امروزه محور برنامه‌هایشان انسان‌هایند نه ماشین‌ها. شهرداری تهران هم در شعار همین رویه را دنبال می‌کند. شهری که مردم در آن باید بیایستند، مکث کنند و کمی به اطراف‌اشان نگاه کنند، اگر حتی شد و اعصاب له‌شده‌اشان اجازه داد کمی با هم معاشرت کنند و کمی از لاک این زندگی عجول که معلوم نیست کجا می‌رود بیرون بیایند.


اینم لینک مطلب:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/41522?tztc=1

۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه

کارتن خوابی در تهران

بخش اول گزارش من در شرق پارسی به آدرس زیر:

http://www.sharqparsi.com/2014/01/article10334


کارتن خوابی در تهران؛ پدیده ای نه چندان پنهان (بخش نخست)

با اینکه شهرداری آماری کلی از این افراد و خصوصیات فرهنگی اجتماعی آنها در دست دارد اما این آمار محرمانه تلقی می شود.
عکس از خبرگزاری مهر
عکس از خبرگزاری مهر
بی خانمان ها، کارتن خواب ها، ژولیده ها، با بارو بنه ای که در اطرافشان جمع شده در سرما و گرمای تابستان، در حاشیه همه شهرهای دنیا دیده می شوند. آنها در همه جا همانند تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ ایران جزء لاینفک دنیای شهری مدرن و مناسبات اقتصادی – اجتماعی آن هستند.
شاید اگر اتفاق شب هفدهم آذرماه سال ۱۳۸۲ رخ نمی داد که طی آن اجساد تعدادی از افراد کارتن خواب در ساعات اولیه صبح در مقابل چشم مردم تهران قرار گرفت، کارتن خوابی هنوز مورد انکار قرار می گرفت و متولیان شهری این موضوع را جدی تلقی نمی کردند؛ اما اکنون نه تنها متولیان شهری که کارشناسان مسائل اجتماعی هم با تحقیقاتی در پی توضیحی برای این پدیده و یافتن راه حلی برای آن هستند.
دکتر عباس محمدی اصل، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره وضعیت ساختاری که به ایجاد چنین پدیده ای انجامیده به شرق پارسی می گوید: “شهری شدن افسارگسیخته در ایران با تحریک اقتصاد سرمایه داری جهانی که بدنبال پاسخ به نیاز آن اقتصاد است وضعیتی و روندی بوجود آورده که مهاجرت به شهرهای بزرگ در سالهای گذشته را به شدت افزایش داده است. این وضعیت به حاشیه نشینی در اطراف شهرها و افزایش کارتن خواب ها انجامیده که در کنار اقتصاد رانتی- نفتی به توسعه ای انجامیده که مجموعه ای مسائل اجتماعی را تولید کرده است.”
وی می گوید: “این پدیده البته یک جنبه ایدئولوژیک هم دارد که به نوعی تلاش برای امت سازی از طریق عضو گیری از میان مهاجرین روستایی به شهرها که در حاشیه ها ساکن می شوند هم دیده می شود. از سوی دیگر فکر مناسبی برای شهرسازی مناسب برای این جمعیت فزاینده در شهرها صورت نگرفته و شهرسازی افقی مورد نظر بوده و به این شکل ما اکنون با یک معضل چند جانبه روبرو هستیم که یکی از آسیب هایش بی خانمان هاست که دو شکل دارد که یکی حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ خصوصا پایتخت است و یکی هم کارتن خوابی یا خیابان خوابی است که چهره شهر را زشت و عبوس می کند. آخرین چاره ای که برای این مشکل اندیشیده شده ایجاد گرم خانه هایی برای این افراد است که این هم راهگشا نیست. این مسئله به الزامات توسعه برون زای ما بر می گردد و عدم تفکر به مدیریت این خیل فزاینده جمعیت. ”
از نقطه نظر مطالعات فرهنگی زندگی روزمره، مطالعه بسیاری از گروههای اجتماعی مانند بی خانمان های شهری اهمیت می یابد. آنها بخشی از حیات شهری به حساب می آیند که رفتارشناسی و ارزش ها و قواعد خود را دارند. آنها گروههای بسیار متنوعی هستند که از مطرود شدگان اجتماعی، افرادی که تجربه های شکست های عاطفی سنگینی را تجربه کرده اند، آنهایی که به دلایل مختلف خانواده و مناسباتش را ترک کرده اند تا معتادان و فقرا را در بر می گیرند.
شناخت دلایل بسیار متفاوتی که به یک نتیجه به ظاهر یکسان بنام بی خانمانی و کارتن خوابی انجامیده می تواند هم به یافتن راه حل برای سیاستگذاران اجتماعی کمک کند و هم فرهنگ عمومی مردم را در مواجه با این افراد تغییر دهد.
بی خانمان ها و کارتن خواب ها چه کسانی اند؟
بی خانمان ها کسانی هستند که نمی توانند سرپناهی برای خود تهیه کنند. آنان که به مسکن دسترسی ندارند، بیرون، در فضاهای عمومی مانند خیابان، راهروها، پارک ها و متروها می خوابند.” این تعریف از بی خانمان ها یا کارتن خواب ها از کلیشه هایی که این افراد را معتادان و افراد پرخطر معرفی می کند دوری می کند. ویژگی هایی مانند اعتیاد و … ویژگی هایی هستند که در بقیه جمعیت شهری هم مشاهده می شود اما کارتن خواب ها کسانی هستند که از توانایی تهیه سرپناهی برای خود عاجز شده اند. علت های این موضوع متفاوت است.
دکتر محمدی اصلی درباره ترکیب جمعیتی کارتن خواب ها می گوید: “عمده این کارتن خواب ها را معتادان تشکیل می دهند و به ضرورت سن اعتیاد، بیشتر جوان هستند. اینها مراکزی برای تجمع دارند و لزوما در کنار خیابان نیستند: در کنار پل ها و بزرگراهایی پر رفت و آمد و جاهایی که کنترل در آنها کم است مثل دره هایی مثل دره فرحزاد. در فصول غیر سرما تعداد این ها زیاد تر می شود.”
از سوی دیگر علی کدخدازاده روزنامه نگار حوزه آسیب های اجتماعی در تهران با اشاره به واژه “جمع آوری” که برای جمع کردن این افراد از خیابان توسط نهادهای رسمی در این به کار می رود، به شرق پارسی می گوید: “واژه “جمع آوری” خیلی غیر مودبانه است اما ما با آدم هایی سر و کار داریم با سر و وضع بسیار نامرتب و گروه معناداری از این آدم ها معتادند و گروه های معناداری از این ها عقب افتادگی ذهنی یا رفتاری دارند.
وی می گوید: “البته ما کارتن خواب هایی داشتیم که فوق لیسانس داشته اند اما اینها بسیار کم اند آنقدر که جذابیت رسانه ای دارند. اینها اصلا تمایل ندارند این شیوه را ترک کنند. دلشان می خواهد پول دار باشند یا زندگی راحتی داشته باشند. اما اینکه ماموران شهرداری بیایند اینها را ببرند، اصلا تمایل ندارند.”
دکتر علیوردی نیا نیز بر اساس تحقیقات خود می گوید که حدود ۸۰ درصد کارتن خواب های تهران را معتادان به مواد مخدر تشکیل می دهند.
آمار کارتن خواب ها
با اینکه شهرداری آماری کلی از این افراد و خصوصیات فرهنگی اجتماعی آنها در دست دارد اما این آمار محرمانه تلقی می شود و در گفتگوی من با یکی از کارشناسان روابط عمومی سازمان رفاه شهرداری که نخواست نامش برده شود مشخص شد که اصولا آمار دقیقی هم در دست نیست.
دکترعلیوردی نیا استاد جامعه شناسی دانشگاه مازندران که پژوهشی درباره کارتن خواب ها انجام داده و کتابی با عنوان “جامعه شناسی کارتن خوابی” منتشر کرده نیز از نبود دسترسی به این آمارها سخن گفته است.
علت وجود نداشتن آمار مشخص درباره این افراد از سویی امنیتی تلقی شدن هر گونه آمار درحوزه آسیب های اجتماعی در ایران و از سوی دیگر فعال بودن نهادهای متعدد در این حوزه است.
علی کدخدازاده دراین باره می گوید: ” آمار مشخص وجود ندارد به این دلیل که نهاد مشخص و متولی برای این قضیه وجود ندارد. وزارت کشور در قالب استانداری ها و فرمانداری ها از منظری به این قضیه می پردازد. نیروهای انتظامی از منظری، سازمان بهزیستی، کمیته امداد و شهرداری از منظرهای متفاوت دیگر و هیچ مکانیسمی برای تجمیع این آمار وجود ندارد. به همین خاطر آمارها صحت ندارند.
وی در همین حال می گوید: “چیزی که ما در شهر می بینیم تعداد این کارتن خواب ها کم نشده. در دهه ۷۰ اینها زیاد شده بودند چون من در این باره در آن زمان کارمی کردم. بعدا کمتر شدند و الان دوباره اینها زیاد شده اند با این تفاوت که قبلا اینها پراکنده در شهر دیده می شدند. الان گروههای معنا داری از این ها تولید کلونی کرده اند در حاشیه های شهر و درمخروبه ها جمع می شوند، بخاطر همین در چشم کمتر دیده می شوند اما تعداد آنها کم نشده است.”
گرمخانه یا مدد سرا
از سال ۱۳۸۲ به بعد شهرداری تهران تصمیم گرفت مکان هایی را به نام گرمخانه برای کارتن خواب های این شهر راه اندازی کند. بر اساس آمار شهرداری تاکنون یازده گرمخانه یا مدد سرا در تهران برای کارتن خواب ها راه اندازی شده است. تا سال گذشته هر شب حدود ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر در گرمخانه ها اسکان داده می شدند.
حسین زارع صفت مدیرعامل سازمان رفاه شهر تهران در سال ۱۳۹۱ گفته بود که “به طور متوسط روزانه ۳۰۰ نفر از آسیب دیدگان اجتماعی توسط شهرداری از سطح شهر جمع آوری می شوند.” این آماررسمی تعداد کسانی را نشان می دهد که توسط شهرداری به گرمخانه ها منتقل شده اند بنابراین آمار واقعی کارتن خواب های تهران باید بسیار بیشتر از این تعداد ارزیابی شود.
با این که در سالهای نخستین راه اندازی گرم خانه ها، زنان در میان کارتن خواب دیده نمی شدند اما چند سالی است که زنان کارتن خواب نیز به این گروه اضافه شده اند و از سال ۱۳۹۰ با افزایش تعداد این زنها، شهرداری برنامه ای برای ساخت گرمخانه ای ویژه برای آنها داشته که هنوز مشخص نیست چه زمانی به بهره برداری می رسد.
سازمان رفاه، خدمات و مشارکت اجتماعی شهرداری تهران متولی گرمخانه ها در تهران است. از جمله اهداف این سازمان “ساماندهی آسیب دیدگان اجتماعی و مهار، کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی در شهر تهران” عنوان شده است. اما در سایت این سازمان ذیل بخش خدمات، که نام گرمخانه ها درج شده هیچ گونه اطلاع رسانی رسمی در این باره صورت نگرفته است.
در همین حال ذیل عنوان پروژه های این سازمان برای سال ۱۳۹۲ از پروژه هایی چون: ۱٫ ۱۵۳۳۰ واحد گشت کنترل وضعیت جلوگیری از حضور متکدیان و افراد بی خانمان و پیشگیری از مرگ و میر افراد بی خانمان ۲٫ ۱۴۰ هزار نفر شبانه روز، خدمت سالم سازی محیط زندگی شهری شامل نگهداری آسیب دیدگاه اجتماعی در سامانسراها وارجاع به سازمان های متولی ۳٫ ارائه خدمات به افراد بی خانمان و کارتن خواب در گرمخانه ها (مردان و زنان) ۴ . نگهداری ۴ گرمخانه در سطح شهر تهران برای افراد بی خانمان و… سخن گفته شده است.
یکی از مسوولان روابط عمومی سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران که مسوول ساخت و نظارت بر گرمخانه های تهران است و نخواست نامش در این گزارش برده شود به شرق پارسی می گوید: “ما در تهران چندین مدد سرا (نام جدید گرمخانه) و دو سالن سرا داریم. مددسرا بعضا حالت خود اظهاری دارد یا واحد های گشتی ماست که می روند و افرادی را پیدا می کنند و به این مراکز می آورند و شب آنجا می مانند و صبح می روند. اینها جنبه موقتی دارند. اگر حالا روز هم هوا خیلی سرد باشد می توانند بمانند. اما عموما صبح باید این مکان ها را ترک کنند. در این مکان ها سرویس غذایی و بهداشتی و خدمات پزشکی هم ارائه می شود. سالن سرا ها کمی ثبات بیشتری دارد به طوری که افراد در دوره هایی یک ماهه یا سه ماهه می توانند آنجا بمانند. بعد ممکن است این افراد غربال شوند و بعضی به بهزیستی یا جاهای دیگر معرفی شوند یا بعد از بهبودی ترخیص شوند. البته سالن سراها و مددسراها( گرمخانه ها) درتمام طول سال فعال هستند.”
این کارشناس درباره شیوه مدیریت این گرمخانه ها می گوید: “بعضی از این مددسرا ها و سالن سراها مستقیما زیر نظر ماست و برخی از آنها توسط پیمانکاران اداره می شود البته بیشتر در کارهای اجرایی ، اما سیاست گذاری و نظارت اش بر عهده سازمان و شهرداری است. ”

۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

گروه های جدید مهاجران ایرانی


مقاله من در شرق پارسی :
http://www.sharqparsi.com/2014/01/article9631

گروه های جدید مهاجران ایرانی

جامعه شناسان عوامل گوناگون ساختاری و مقطعی را در مهاجرت ایرانیان موثر می دانند. این عوامل خصوصا بعد از انقلاب سال 1357 در دوره های مختلف باعث افزایش و گاه کاهش نرخ سالانه مهاجرت ایرانیان شده است.
در سالهای اخیر بیش از گذشته نام مهاجران ایرانی در میان مسافران کشتی های شکسته شده درآبهای استرالیا به گوش می رسد. ایرانیان که پیش از این آمار حضورشان در این کشتی ها چندان زیاد نبود اکنون جایگاه نخست را در میان مسافران غیر قانونی استرالیا به خود اختصاص داده اند. گویی الگوی جدیدی از مهاجرت در میان ایرانیان در حال گسترش است، سفربا کشتی های ناامن و با خطرهای فراوان برای رسیدن به سرزمین رویایی مهاجران.
این الگوی جدید مرتبط است با پیوستن گروههای جدیدی از طبقات پایین اجتماعی و گاه از روستاها به خیل مهاجران ایرانی. تا یک دهه پیش، نگاهی توصیفی به مهاجرانی که از آفریقا و آسیا به کشورهای غربی وارد می شدند به خوبی نشان می داد که مهاجران ایرانی کمتر از این طیف مهاجرانی بودند که بیشتر از طبقات پایین اجتماعی این کشورها می آمدند؛ آنان مهاجرانی بیشتر تحصیل کرده، از نظر اقتصادی اکثرا متعلق به طبقه متوسط و بالای شهری بودند.
با این حال دکتر نادر وهابی محقق و متخصص امر مهاجرت در مدرسه عالی علوم اجتماعی پاریس که کتاب ها و مقالات بسیاری درباره مهاجرت ایرانیان نوشته است در گفتگویی اختصاصی به شرق پارسی می گوید: “از دهه ۹۰ و خصوصا ۱۹۹۵ به بعد با پدیده جدیدی روبروئیم که اقشار کم درآمد و گاه از روستاها که حدود ده تا ۱۵ درصد مهاجرین ایرانی را تشکیل می دهند، دست به مهاجرت می زنند. تحقیقات من تحت عنوان “دموکراتیزه شدن مهاجرت” نشان می دهد که از سال ۱۹۹۵ از اقشار فقیر و روستایی هم در میان مهاجران ایرانی دیده می شود. گروه هایی که جوان و مجرد هستند و در ایران شغلی ندارند و بخشی از این ها برای یک سال یا چند سالی مهاجرت می کنند تا پولی پس انداز کنند برای این که بازگردند و در شهر کوچک یا روستایشان کاری راه بیاندازند.”
این گروه ۱۰ تا ۱۵ درصدی مهاجران از طبقات پایین جامعه به اضافه بخشی از طبقه متوسط، گروهی از مهاجران را تشکیل می دهند که بیشتر از دیگرمهاجرین در معرض خطرهای ناشی از مهاجرت غیرقانونی از طریق قایق های کوچک و پر خطر هستند. آنها راههای پرخطری را انتخاب می کنند که گاه به غرق شدن در آب های طوفانی مسیرهایی چون مسیر سفر به استرالیا انجامیده است. بسیاری دیگر در انتظار راهی برای ورود به کشورهای اروپایی، سالهاست در کشورهایی مانند ترکیه در شرایط دشوار و نامناسب در انتظار به سر می برند.
کشتی های شکسته مهاجران:
بنا بر گفته پال فولی سفیر استرالیا در تهران از اول ژانویه ۲۰۱۳ تا آخر ماه ژوئیه (مدت هفت ماه) ۶۴۰۴ ایرانی با قایق های کوچک وارد استرالیا شده اند. این آمار وقتی قابل توجه می شود که با کل آمار ورود پناهجویان در این مدت که ۱۷ هزار و ۲۰۹ مهاجر هستند مقایسه شوند. یعنی بیشتر از یک سوم مهاجرین در این مدت ایرانی بوده اند و افغان ها با دو هزار مهاجر در رتبه دوم قرار دارند. پال فولی گفته است که در میان همه مهاجران به استرالیا، ایرانی ها از جمعیت بیشتری برخوردارند و این افراد بیشتر پناهجویان اقتصادی هستند که در پی زندگی بهتری در استرالیا می گردند.
از سوی دیگر مرداد ماه امسال، سفیر اندونزی در تهران اعلام کرد که ۵ هزار شهروند ایرانی در بازداشتگاههای اندونزی هستند و ۵۰۰ نفر هم در این کشور زندانی شده اند. گرچه همه این افراد جزو پناهجویان نیستند اما بسیاری از آنها از کسانی هستند که برای جستجوی راهی برای عبور به استرالیا به اندونزی رسیده اند. این وضعیت موجب شد که اندونزی صدور ویزای فرودگاهی را برای ایرانیان لغو و شرایط ورود به اندونزی را سخت تر کند.
با اینکه آمار دقیقی از تعداد ایرانیان غرق شده در این کشتی ها در دسترسی نیست اما این واقعیت که ایرانیان نیز مانند دیگر ملیت ها و حتی بیشتر از آنها به سمت راههای پر خطر مهاجرت روی آورده اند این پرسش را مطرح می کند که چند درصد مهاجران ایرانی به این شیوه روی می آورند.
دکتر وهابی با استناد به تحقیقات خود در این زمینه می گوید: “ما سه نوع مکانیزم خروج از ایران داریم. ۴۰ درصد با طرح و برنامه و آگاهی ایران را ترک می کنند. حدود ۳۰ درصد ایران را با تضمین مشخص و قاچاقچی مناسب ترک می کنند چون از لایه های مرفه جامعه هستند، اما حدود ۳۰ درصد بقیه که عمدتا از لایه های فقیر هستند، اینها بیشتر مواجه با فاجعه های انسانی می شوند.”
چرایی مهاجرت ایرانیان:
مهاجرت موضوعی است به قدمت زندگی بشر. از این منظر در دوره های گوناگون تاریخی عوامل مختلفی افزایش یا کاهش مهاجرت را تحت تاثیر قرار می داده است. مهاجرت آنگاه توجه جامعه شناسان را بیشتر به خود جلب می کند که در کشوری مانند ایران نرخ سالانه مهاجرت از نرخ متوسط جهانی بالاتر می رود.
جامعه شناسان عوامل گوناگون ساختاری و مقطعی را در مهاجرت ایرانیان موثر می دانند. این عوامل خصوصا بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ در دوره های مختلف باعث افزایش و گاه کاهش نرخ سالانه مهاجرت ایرانیان شده است. دکتروهابی می گوید: “در ۳۵ سال گذشته یک سری عوامل ساختاری مهاجرت داریم که این عوامل تاکنون تغییر نکرده اند و یک سری عوامل مقطعی که تاثیر کوتاه مدت داشته اند. عوامل ساختاری شامل، نخست: ساختار سیاسی غیر دموکراتیک، که اپوزیسیون را تحمل نمی کند و این وضعیت باعث می شود که بخش هایی از جامعه که کنشگران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشند نمی توانند جایگاه خودشان را پیدا کنند و مهاجرت می کنند. دوم: ساختار اقتصادی که اشتغال زا نیست و مثلا در دو دوره احمدی نژاد با نرخ بیکاری رسمی ۱۶ یا ۱۷ درصد و نرخ غیر رسمی ۲۸ درصد، بیشترین فشار را روی جوانان سنین ۱۸ تا ۳۵ سال می گذارد که اینها دست به مهاجرت می زنند. سوم: دخالت مذهب در زندگی فردی و اجتماعی انسان هاست که مذهب وارد حیطه خصوصی زندگی مردم می شود.”
وی می افزاید: “در کنار عوامل ساختاری عوامل مقطعی را داریم مانند: عامل جنگ ایران و عراق باعث مهاجرت بخش هایی از اقشار متوسط و رو به بالای جامعه شد. عامل جمعیت شناسی که آهنگ رشد جمعیت در دهه ۱۹۸۰ یک آهنگ معقولی نبود و رشد جمعیت بسیار بالایی داشتیم و عواملی مانند شورش دانشجویان در سال ۱۳۷۸ یا جنبش سبز درسال ۱۳۸۸٫ تحقیقات من نشان می دهد که در ده سال گذشته هر ساله حدود بین ۲۱۰ تا ۲۵۰ هزار نفر ایران را به دلایل ساختاری و مقطعی ترک کرده اند.”
رویای زندگی آرمانی:
مهاجرین ایرانی را گروههای مختلفی تشکیل می دهند. بخشی از مهاجرین دانشجویان و محققانی هستند که برای ورود به دنیای علمی کشورهای پیشرفته به مهاجرت مقطعی دست می زنند و گروهی از آنها در این کشورها ماندگار می شوند. گروه دیگر از مهاجرین از طبقات بالای جامعه و تاجران هستند که با مشکلات کمتری برای اقامت درخارج از کشور روبرو هستند. اما گروه سوم مهاجرین با تصورات صحیح و ناصحیح از یک زندگی بهتر و گاه آرمانی دست به مهاجرت می زنند. گاه این تصورات به صورت کلیشه هایی در میان مهاجران شکل می گیرد که موجب فراموش شدن مشکلات زندگی در کشور جدید در میان مهاجران شده است و موجب شده آنان خطرهای فراوان را برای رسیدن به این زندگی رویایی بپذیرند.
دکتر وهابی با استناد به تحقیقات خود در این باره می گوید: “با کلیشه موافق نیستم. یک تصویر ذهنی از یک زندگی ایده آل وجود دارد که البته واقعی هم هست و خاص ایران هم نیست. در اشل (مقیاس) جهانی هم همینطور است. در آستانه ۲۰۱۴ ، دویست و پانزده میلیون نفر انسان در کشورهایی زندگی می کنند که در آنجا به دنیا نیامده اند که حدود ۳ درصد جمعیت جهان هستند. اگر به ایران برگردیم، تحقیقات من نشان می دهد که در آستانه ۲۰۱۴ ما چهار و نیم میلیون مهاجر ایرانی داریم و اگر نسبت به جمعیت ایران حساب کنیم حدود ۵٫۵ درصد ایرانیان خارج از ایران زندگی می کنند و وقتی که با آهنگ رشد توزیع مهاجرت جهانی مقایسه می کنیم می بینیم این آهنگ رشد خیلی بیشتر از ۳ درصد جهانی است، که به دلیل سه انقلاب تکنولوژیکی است که در سی سال گذشته رخ داده یعنی: انقلاب حمل و نقل، انقلاب در زمینه فناوری اینترنت و انقلاب در زمینه فرهنگ.”
دکتر وهابی می گوید: “فردی که در روستایی در ایران زندگی می کند با این سه انقلاب می تواند از همه دستاوردها در جهان مطلع شود. از سوی دیگر از نظرابعاد فردی مهاجرت، شاخص هایی مانند آموزش رایگان، بهداشت رایگان، کار مناسب اینها عواملی هستند که ایرانی ها را وا می دارد که دست به مهاجرت بزنند. با این حال مهاجران ایرانی که از ایران خارج می شوند در حدود ۱۵ درصد ذهنیت شان تغییر می کند و بعد از یک مدتی به ایران باز می گردند اما حدود ۸۵ درصد در جامعه میزبان باقی می مانند.”
موج های مهاجرت ایرانیان و تصویری از آینده:
به جز عوامل ساختاری مهاجرت ایرانیان که در ۳۵ سال گذشته عوامل پایدار و زمینه ای مهاجرت بوده اند، عوامل مقطعی منحنی مهاجرت ایرانیان را بالا و پایین می برد.
دکتر وهابی در توصیف این منحنی می گوید: “موج های مهاجرت در ایران نشان می دهد از ابتدایی که تنش شروع می شود تا ۵ سال بعد آهنگ مهاجرت صعودی می شود و بعد از ۵ سال مسیر نزول پیدا می کند. ما در سال ۱۹۸۸ ، ۴۵ هزار ایرانی داشتیم که تقاضای پناهنگی کرده بودند، بعد این آهنگ تا سال ۱۹۹۸ همچنان نزولی است. با روی کار آمدن آقای خاتمی به مدت دو سال آمار سالانه مهاجران ایرانی بر اساس آمار سازمان ملل کاهش یافت و به سالی ۹ تا ۱۰ هزار نفر رسید. بعد از سال ۱۹۹۸ که حمله به کوی دانشگاه تهران رخ داد، این آمار برای دو سال صعودی می شود و بعد دوباره سیر نزولی پیدا می کند تا سال ۲۰۰۹ که با جنبش سبز روبرو هستیم که دوباره سیر صعودی مهاجرت را داریم. آمارهای کمیساریای پناهندگان سازمان ملل نشان می دهد که این آمار از سال ۲۰۰۹ از ۱۶ هزار شروع می شود و ۲۰۱۰ به ۱۷ هزار و ۲۰۱۱ به ۱۸ هزار نفر می رسد.”
با تصمیمات جدید دولت استرالیا عملا راه ورود مهاجران با قایق های کوچک و به کمک قاچاقچیان بسته شده است اما دلایلی که مهاجران را به حرکت وامی دارد هنوز بر جای خود باقی اند. علل ساختاری که افراد را به مهاجرت وادار می کند هنوز در جامعه ایران وجود دارند و از نظر جامعه شناختی با حضور دلایل ساختاری، گروه های اجتماعی با بسته شدن یک راه، راههای جدید را برای دست یابی به رویای زندگی در کشوری بهتر را دنبال خواهند کرد.
دکتر وهابی درباره پیش بینی اش از آینده مهاجرت ایرانیان می گوید: “تا آنجایی که علل ساختاری وجود دارد مهاجرت از نظر جامعه شناختی بازتولید می شود. باید این عوامل ساختاری از میان برود که آهنگ مهاجرت کند شود. امیدوارم با قول های آقای روحانی فضایی ایجاد شود که منحنی مهاجرت نزولی شود.”