۱۳۹۱ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

دستکاری در نهاد دانشگاه

این مقاله با به هم ریختگی در سایت فارسی بی بی سی منتشر شده است .البته بنابر سیاست گذاری سایت بی بی سی از من خواستند که مقاله را کوتاه کنم  اما اینجا مقاله کامل و لینک مقاله در بی بی سی را می گذارم .
لینک مقاله دربی بی سی فارسی: http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/08/post-270.html


دستکاری در نهاد دانشگاه


"جذب هیات علمی جدید[در دانشگاه آزاد] باید دنبال شود. در چند ماه گذشته بورسیه ۲۰۰ نفر حزب‌اللهی درس‌خوان را انجام داده‌ایم.[1]"      فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه آزاد

دستکاری- مهندسی (manipulation) توده مردم به شیوه های گوناگون و با تکنیک های به روز شده توسط سیاستمداران و رسانه ها بطور مستمر انجام می گیرد. این دستکاری با هدف کنترل مردم و همراه ساختن آنها صورت می گیرد تا برنامه هایی که در جهت منافع یک طبقه خاص،گروه خاص  یا ایدئولوژی خاصی است، به شکلی اجرا شود که مخالفت عمومی را ایجاد نکنند و حتی بسیاری از مردم در فرایند دستکاری، آن برنامه ها را بعنوان راه حل مناسب یا ضروری بپذیرند.
" دستکاری" در افکار عمومی در جوامع دموکراتیک که رسانه های آزاد حضور دارند گاه برای سیاستمداران دردسر ساز شده است. بعنوان نمونه در در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرانسه شاهد یکی از اشکال مقاومت در برابر دستکاری سارکوزی در افکار عمومی و توده مردم بودیم .یکی از جامعه شناسان فرانسوی در تحلیل علل شکست سارکوزی به نگارنده می گفت که یکی از دلایل شکست او دستکاریی بود که سارکوزی سعی داشت درافکار عمومی ایجاد کند و این مسئله واکنش ها را برانگیخت. این واکنش ها تنها از سوی رسانه ها نبود بلکه از سوی عموم مردم ایجاد شد.
یکی از مشهورترین طبقه بندی هایی که از شیوه های دستکاری توده مردم ارائه شده است استراتژهای ده گانه نوام چامسکی زبان شناس آمریکایی است. چامسکی در این استراتژی ها نشان می دهد که چگونه سیاستمداران و رسانه ها از خصلت های مردم استفاده می کنند تا بتوانند با کنترل و هدایت رفتار آنها به اهداف خود دست یابند.
دو استراتژی از مجموعه استراتژی هایی که چامسکی بر می شمرد برای تحلیلی که در پیش داریم از اهمیت بیشتری برخوردار است.
1."استراتژی منحرف کردن توجه عمومی":چامسگی این استراتژی را نخستین عنصر کنترل اجتماع می داند که در آن توجه مردم از مسائل مهم و تغییرات انجام گرفته بدست نخبگان سیاسی و اقتصادی به مسائل بی اهمیت منحرف می شود. این استراتژی  برای جلوگیری از علاقمند شدن مردم به شناخت موضوعات اساسی در حوزه های علمی و اقتصادی و ... ضروری است. این استراتژی توصیه می کند که مردم را مشغول ، مشغول و مشغول نگه دارید، بدون هیچ فرصتی برای فکر کردن.
2.استراتژی "مسئله،واکنش،راه حل":در این استراتژی ابتدا یک مسئله ساخته می شود، یعنی موقعیتی که مردم را به واکنش وادار کند، هنگامی که واکنش و توجه مردم جلب شد شما می توانید راه حل مورد نظر خود را ارائه کنید .
این استراتژی ها به وفور توسط حاکمیت جمهوری اسلامی بکارگرفته می شود تا توجه مردم از مسائل مهم منحرف شود. انحراف توجه مردم به شکل مستمر حساسیت جمعی مردم را نسبت به مسائلی که تاثیرات عمیق اجتماعی دارد کاهش میدهد به شکلی که حساسیت های جمعی حول مسائل روزمره و ساخته شده توسط حاکمیت بسیج می شود. نزدیک ترین نمونه از این دست را می توان در حساسیت عمومی (توده مردم، روشفکران) به مسئله افزایش قیمت مرغ در ایران مشاهده کرد. و در سوی دیگر همچنین می توان میزان حساسیت عمومی به خبر "بورسیه 200 نفر حزب اللهی درس خوان" یا "تغییر ترکیب جنسیتی رشته های دانشگاهی" را دید.
در این مقایسه می توان مشاهده کرد که  موضوع حساسیت  عمومی به مسائل روزمره منحرف شده است. شاید گفته شود که افزایش قیمت ها موضوعات اساسی زندگی مردم هستند اما این عبارت دقیقی به شمار نمی رود، افزایش قیمت ها از مسائل اساسی تر اقتصادی و سیاسی حکایت دارند که اساسا مردم نسبت به اندیشیدن درباره آنها یا نسبت به اظهار حساسیت جمعی درباره آنها مورد دستکاری قرار گرفته اند و چنین حساسیتی بروز نمی دهند. فرایندی که به افزایش قیمت کالاها در ایران انجامیده است، نتیجه مجموعه ای از برنامه های اقتصادی و سیاسی است که به ماهها قبل باز می گردد که هیچ گاه واکنش مردم را باعث نشده است.
دستکاری در نهاد دانشگاه کادرسازی ایدئولوژیکی است که تاثیرات اجتماعی وسیعی را درجامعه ایجاد می کند. یکی از مهترین این تاثیرات متاثر کردن گروه مرجع دانشجویان و جوانان است. گروه مرجعی که امکان کنش متقابل مستقیم باآنها در فضای دانشگاه امکان پذیر است.
دستکاری در نهاد دانشگاه از موضوعاتی است که حساسیت عمومی را برنمی انگیزد. با اینکه به نظر می رسد دستکاری در افکار عمومی در جوامع دموکراتیک پیچیده تر و علمی تر شده است اما در جامعه ای مانند ایران این دستکاری در برخی موارد به شکل آشکار و خشن در حال انجام است و تداوم به کارگیری آن از حساسیت عمومی به شدت کاسته است، دستکاری درنهاد دانشگاه نیز از این نوع دستکاری های آشکار و خشن است.  
دستکاری در نهاد دانشگاه بر مبنای شکاف عمیقی است که در نگاه نظریه پردازان حاکمیت دینی در ایران میان علم ( به شکلی که درتمام دنیا در دانشگاهها رواج دارد) و دین (به شکلی که تفسیر ایدئولوژیک حاکمیت ارائه می کند) وجوددارد. از نظر آنها این شکاف را باید با پروژه ای به نام "اسلامی کردن علوم و دانشگاهها" پر کرد. در پروژه اسلامی کردن علوم و دانشگاهها نیز بعد از آزمایش و خطاهای اوایل انقلاب، تا حدودی پا را از علوم تجربی پس کشیدند و بیشتر متمرکز بر علوم انسانی شدند.
پروژه اسلامی کردن علوم و دانشگاهها برنامه ای بود (و هست) که با دستکاری یا مهندسی در چهار بخش در دوره های تاریخی مختلف از آغاز انقلاب تاکنون دنبال شده است :
1.    تربیت اساتید متعهد و انقلابی
2.    تغییر دروس دانشگاهی ( تا حدی که ممکن است)
3.    گزینش دانشجویان و نظارت برآنها
4.    تفکیک جنسیتی ( تفکیک افراد، تفکیک رشته هاو ..)
برای این دستکارهای در دانشگاه و علوم برنامه های مختلفی به اجرا گذاشته شده است که برخی از مهمترین آنها را به اختصار بررسی می کنیم :
1.    انقلاب فرهنگی :
انقلاب فرهنگی را می توان یکی از گسترده ترین دستکاری ها در نهاد دانشگاه بعد از انقلاب اسلامی دانست که به دلیل آنکه درباره ابعاد گوناگون آن مقالات زیادی نگاشته شده از تشریح مجدد آن خودداری می کنم.
2.    تاسیس دانشگاه تربیت مدرس:
اساسنامه دانشگاه تربیت مدرس در سال1365 به تصویب رسید. در ماده شماره یک اساسنامه این دانشگاه در شرح هدف اصلی تشکل آن آمده است:
"تربیت اعضای هیأت علمی و محققان مؤمن و متعهد به انقلاب اسلامی در رشته‌های علمی مورد نیاز دانشگاهها ... تلاش در جهت تحقق فرهنگ اسلامی از طریق تقویت و تعمیق بینش دینی و گسترش فضایل اخلاقی و افزایش مشارکت های اجتماعی و اشاعه روحیة ایثار و امید به آینده بر پایة تعالیم قرآن، مكتب اهل بیت (ع) و ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی. "[2]
با تاسیس این دانشگاه دانشجویان مورد تایید حاکمیت سیاسی برای تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری  گزینش می شدند تا به سرعت جای خالی اساتید پاکسازی شده را بگیرند. افت بنیادی علوم انسانی دانشگاهها با ورود این اساتید سرعت شدید تری پیدا کرد گرچه استثناهای اندکی هم در این میان وجود دارد که امروز از اساتید مطرح و حرفه ای علوم انسانی در دانشگاههای ایران هستند. برخی از این اساتید در سالهای بعد تغییر موضع دادند و به جریانات اصلاح طلب نزدیک شدند. اما این مساله تفاوتی در وضعیت علمی دانشگاهها ایجاد نکرد. اکثریت این استادان جای تثبیت شده ای در دانشگاهه ها داشتند و با تغییر موضع سیاسی تغییری در وضعیت علمی شان ایجاد نشد بنابراین همچنان وضعیت علوم انسانی تفاوت چشمگیری پیدا نکرد.
3.    ستاره دار کردن دانشجویان و گزینش دانشجویان دکتری:
بجز تاسیس دانشگاه ویژه تربیت استاد (دانشگاه تربیت مدرس) برنامه های دیگری نیز برای گزینش اساتید آینده در تمام دانشگاهها بکار گرفته می شد.
ستاره دار کردن دانشجویانی که فعالیت های سیاسی یا فکری متفاوتی از حاکمیت داشتند چه در دوره پیش از اصلاحات دوم خرداد، چه در دوران اصلاحات و چه اکنون وجود داشته است.
ستاره دار شدن مخصوص دوره کارشناسی ارشد بود. وضعیت برای دوره دکتری متفاوت بود. در دوره اصلاحات بسیاری از دانشجویان  مورد تایید حکومت که گاه در جهاد دانشگاهی ، یا انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی فعال بودند بصورت گروهی در دوره دکتری پذیرفته می شدند. این کادر سازی ها به شکل آشکار صورت می گرفت و اصولا هیچ گونه واهمه ای از آشکار شدن آن وجود نداشت.
4.    پاکسازی های دوره ای و نیاز به هیات علمی جدید:
با روی کار آمده دولت محمود احمدی نژاد پاکسازی مجدد هیات علمی دانشگاهها و برنامه اخراج و بازنشستگی اجباری و پیش از موعد اساتید در دستور کار قرار گرفت. بسیاری از اساتیدی که در فرایند دستکاری یا مهندسی دانشگاه در دوره های قبل در دانشگاه تربیت مدرس و گزینش های سلیقه ای در دیگر دانشگاه هها اکنون اساتید دانشگاه به حساب می آمدند تعهد خود را به حاکمیت یا از دست داده بودند یا تعهد آنهاتعضیف شده بود. بنابراین نیاز به اساتید جدید که به دیدگاههای سخت گیرانه تر حاکمیت پایبند باشند به شدت احساس میشد. بر این اساس با اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید غیر همراه با حاکمیت فضا برای ورود اساتید مورد تایید باز می شد.
5.    بازبینی در ماموریت های دانشگاه آزاد :
بعد از تغییر مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی در چند ماه گذشته تغییرات گسترده ای در این دانشگاه آغاز شده است.رئیس جدید این دانشگاه ماموریت اصلی دانشگاه آزاد را اینگونه تشریح می کند:"دغدغه فرهنگ و اسلام، نخستین هدف مهم در دانشگاه آزاد است. آشنایی دانشجویان و اساتید نسبت به معارف دین از برنامه‌های اساسی این دانشگاه است.[3]"
فرهاد دانشجو تاکید کرده که:"از بسیج و بسیاری از افراد خواستم که افراد را با علت و سابقه معرفی کنند؛ در کنار این 2 کمیته و یک شورای استعدادیابی متشکل از 6 نفر از اعضای باسابقه ولایی در دانشگاه و 4 نفر حزب‌اللهی در بیرون دانشگاه، بررسی وضعیت مدیران را برعهده داشتند تا اگر مجموعه‌های انقلابی به نتیجه نرسیدند، این کمیته استعدادها را معرفی کند." ایشان تاکید کرده اند که :"بیش از 80 درصد انتصاب‌های دانشگاه آزاد با پیشنهاد بسیج دانشجویی، بسیج کارمندان و اساتید بوده است؛ اگر عده‌ای مدعی‌اند که فردی ملی- مذهبی سمت گرفته است، چرا پیش از این اعلام نکردند، بنده که کسی را نمی‌شناسم، شما که 3،4 سال در دانشگاه بودید، چرا نگفتید؟"[4]

6.    دستکاری در ترکیب جنسیتی رشته ها :
اخیرترین این دستکاری ها در دفترچه های انتخاب رشته دانشگاهها آشکار شد. در 77 رشته دانشگاهی از 36 دانشگاه ظرفیت پذیرش دختران از دفترچه انتخاب رشته حذف شده است. نکته جالب توجه اینکه این حذف گسترده تنها به موضوع مورد ادعای تصمیم گیران که برخی رشته ها مانند مهندسی برای دختران مناسب نیست، مرتبط نمی باشد و بسیاری از رشته ها مثل حسابداری، علوم تربیتی و ... نیز برای دختران حذف شده است.

مقاومت در برابر دستکاری:
وقتی موضوع "دستکاری در افکار عمومی و توده مردم" مطرح می شود خود به خود راههای مبارزه با این دستکاری نیز مطرح می شود. پرسش این است که چگونه می توان در برابر این دستکاری ها مقاومت کرد ؟
فرایند مقاومت در برابر دستکاری در توده مردم فرایندی چند لایه است که گروه های مختلفی را شامل می شود.
در لایه اول متخصصان و انجمن های تخصصی هر حوزه علمی- اجتماعی هستند.
در لایه دوم روشنفکران حوزه عمومی و روزنامه نگاران قرار می گیرند
در لایه سوم کنش گران مدنی و اکتیویست ها جای می گیرند
در لایه چهارم توده مردم
این لایه بندی خصلت  متمرکز از بالا به پایین (از لایه اول به لایه چهارم) ندارد و کشف و طرح مسئله ای که مورددستکاری قرار گرفته می تواند توسط هر یک از سه لایه اول صورت گیرد اما لزوما باید توسط لایه های دیگر مورد تایید و حمایت و برنامه ریزی برای کنش قرار گیرد.
در نبود هماهنگی میان لایه های مختلف، کشف موضوع دستکاری توده مردم، در حد یک خبر یا چند تحلیل باقی می ماند که این را نمی توان مقاومت در برابر دستکاری نام نهاد. کشف موضوع دستکاری و "خطاب قرار دادن انتقادی" لایه های مرتبط با موضوع و پرسش از این لایه ها برای واکنش نشان دادن و اقدامات عملی فرایندی است که می بایست بطور مستمر انجام گیرد. در وضعیت کنونی نهادهای حرفه ای و انجمن های تخصصی بطور صریح درباره سکوت خود در مورد موضوعات خاص مورد انتقاد قرار نمی گیرند. بعنوان نمونه در تفکیک جنسیتی رشته های دانشگاهی که در حال انجام است گروه ها، انجمن ها و شخصیت های دانشگاهی ( اساتید، دانشجویان، فمنیست ها و فعالان جنبش زنان، فعالان جنبش سبز و دموکراسی خواه، انجمن های مختلف مانند انجمن جامعه شناسی، انسان شناسی و ...) واکنشی نشان نمی دهند و همچنین از سوی روشنفکران و روزنامه نگاران مورد پرسش و انتقاد قرار نمی گیرند. به سخن دیگر دستکاری در افکار عمومی  چنان قدرتمند پیش رفته است که امکان آن وجود دارد که"تفکیک جنسیتی رشته های دانشگاهی" به اجرا در آید و گروه ها، انجمن ها و شخصیت های دانشگاهی واکنشی موثری نشان ندهند و حتی بخاطر این سکوت و عدم کنش جمعی و اعتراضی مورد نقد صریح روشنفکران نیز قرار نگیرند.   
نمونه های ذکر شده برای دستکاری در نهاد دانشگاه نشان می هد که نهاد دانشگاه،یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که حاکمیت نسبت به آن حساسیت ویژه ای دارد. کنترل چنین نهادی و جلوگیری از زیست طبیعی آن و حرکت در مسیر خصلت طبیعی دانشگاهها همانند هر نقطه ای از جهان مدرن نشان میدهد که ازنظر حاکمیت مذهبی این نهاد یکی از تاثیرگذارترین نهادهای اجتماعی در بخش های مختلف جامعه است.
از سوی دیگر حاکمیت بدون واهمه از تحریک احساسات عمومی آشکارا به دستکاری در این نهاد می پردازد چرا که به خوبی می داند که حساسیت جمعی خاصی نیست به این دستکاری در جامعه ایجاد نخواهد شد. هم روشفکران حساسیت خاصی نسبت به این دستکاری از خود نشان نمی دهند و هم نهاد های حرفه ای دانشگاهی ( انجمن های علمی اساتید و دانشجویان) آن را بعنوان موضوع  فوریی برای کمپین های اعتراضی یا افشای اهداف این برنامه و پیامدهای آن  شناسایی نمی کنند.
این عدم شناسایی دستکاری در دانشگاه ها بعنوان یکی از مهمترین کانون های اثر بخشی در قشرهای مختلف اجتماعی را می توان حاصل دستکاری حکومت در" جابجایی موضوعات مهم" برای جامعه به طور عام و روشنفکران و گروههای حرفه ای دانشگاهی بطور اخص دانست. به نظر می رسد سیل مسائل سیاسی و اقتصادی روزمره که در بسیاری از موارد مردم و روشنفکران نقشی در تغییر آن ندارند ذهن جامعه را چنان به خود مشغول کرده که کمتر می توان ضرورت حساسیت جمعی نسبت به این دستکاری هارا بعنوان یکی از موضوعات بنیادی در جامعه ایران که پیامدهای فاجعه باری برای حرکت جامعه به سمت نهادهای حرفه ای وسکولار دارد را مطرح کرد. حسایت جمعی یی که می تواند پیش زمینه برنامه ریزی گروهی برای اعتراضات جدی تلقی شود. 
 


[1] http://isna.ir/fa/news/91050805078/فرهاد-دانشجو-در-واحد-آكسفورد-واسطه-گري-دانشجو
[3] http://isna.ir/fa/news/91050905319/فرهاد-دانشجو-خطاب-به-نمايندگان-مجلس-نقاط
[4] http://ebrat.ir/?part=news&inc=news&id=45482

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر