۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

اعتراض به روزنامه شرق و خانم آذر جزایری برای حق مهاجران افغان


تضییع حق افغان ها در ایران هر روز شکل بی شرمانه تری به خود می گیرد. اگر پارچه نوشته ای در ماههای گذشته نشان می دهد که مردم یک شهر خواستار اخراج کودکان افغانی از مدرسه ای شده اند امروز روزنامه نگاران و اهل قلم و کتاب اند که دارند پیشنهاد می کنند که از ابزار مهاجران برای فشار بر حکومت کابل استفاده شود. 
شاید کسانی که خارج از کشور زندگی می کنند بهتر بفهمند که این سیاست کثیف ضد انسانی چه معنایی دارد و بنابراین انتظار می رود که همگی به این روند اعتراض کنیم. خصوصا به مقاله امروز روزنامه شرق که در ادامه شرحش می آید:

امروز خانم آذر جزایری در روزنامه شرق مطلبی منتشر کرده اند با عنوان"خشکی در کمین شرق ایران" و بعد از توضیح مناقشات آب میان ایران و افغانستان با کمال حیرت پیشنهاد کرده اند که در صورتی که افغان ها از مذاکره درباره آب رود هریرود طفره بروند و حاضر نباشند که مذاکره کنند ایران باید از پناهجویان و مهاجران افغانی در ایران برای فشار بر کابل استفاده کند . نوشته اند :" اما اگر تلاش افغانستان بر عدم مذاکره با ایران درخصوص سد سلما پابرجا باشد در چنین شرایطی ایران، بزرگ‌ترین قدرت را در دست دارد و آن هم حضور مهاجران‌میلیونی این کشور در ایران است."
تلویحا و بی شرمانه پیشنهاد کرده اند که با فشار به این مهاجران و اخراج آنها به کابل فشار بیاورند.

این هم لینک روزنامه 

۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

دریغ کردن غذا از موسوی و امیدواران به کلید

به نظر نشانه های ناامیدی از این امید مفت بدست آمده در حال آشکار شدن است و این دختران موسوی هستند که اینبار نشان دادند که نه تنها تغییری در وضعیت موسوی و رهنورد بوجود نیامده بلکه وضعیت به حدی بی شرمانه شده است که  قابل توصیف نیست. پیمان عارف که امروز با دختران موسوی دیدار کرده از چیزی خبر می دهد که که شوکه کننده است . می گوید:" حتی غذا و خوراك از والدين‌اش دريغ كرده‌اند تا ميرحسين و بانو رهنورد هفته ای را بدون نان يا هركونه غذای ديگری، سيب‌زمينی‌های خانه‌شان را با جيره‌بندی و تحمل گرسنگی بسيار بخورند تا زنده بمانند".

وضعیتی که "امیدواران به کلید" نمی خواهند به اعتراضی جدی در برابر آن دست بزنند. نمی خواهند این بی شرمی و بی شرفی را فریاد بزنند. این بی شرمی و بی شرفی ما هم هست. روزهای اعتراض این مرد بدون آنکه امیدی به مقاومت کردنش باشد، مقاومت کرد. در کنار ما ماند. و اکنون جز به توبه یا مرگش رضایت نخواهند داد. وقتی روشنفکران خسته شوند و از تاثیر اندیشه و حقیقت ناامید شوند و رو آورند به سیاست ورزی ، آنگاه باید انتظار داشت که علایق تغییر کنند و مصلحت ها ارزش و جایگاه والاتری پیدا کنند. گویی دوران حقیقت گذشته است. نگاه کنید به اعتراض ها به ضرب و شتم و گاز گرفتن دختران موسوی. نگاه کنید به موضع گیری خبرگزاری دولت " ایرنا" . نگاه کنید که تا چه اندازه سطح خواسته ها و اعتراض ها مبتذل شده است. نگاه کنید از " ایران قیامت می شه" تا "سکوت فعلی" چقدر راه را پس رفته ایم. 

۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

گسترش شبکه های تلویزیونی در ایران؛ سیاستی برای رقابت با ماهواره ها”

مقاله من در شرق پارسی به این آدرس:

با وجود نقدهایی که به کیفیت برنامه های شبکه های ماهواره ای جمهوری اسلامی می شود، سیاستگذاران صداوسیمای ایران، شبکه هایی را با اهداف متفاوت طراحی و افتتاح کرده اند.
عکس از خبرگزاری مهر
عکس از خبرگزاری مهر
سیاست رسانه ای جمهوری اسلامی همانند سایر کشورها، گسترش فعالیت در همه عرصه های رسانه ای داخلی و بین المللی است. انتقال ارزش ها، مفاهیم و فرهنگ انقلاب اسلامی و جذب مخاطلبان در قالب فیلم ها و سریال ها، برنامه های سرگرمی، تحلیل های خبری و سیاسی از اهداف این سیاست رسانه ای است. سیاستی که با گسترش استفاده از ماهواره در ایران بیش از پیش فعال شده است.
مقابله با آنچه یک جانبه گرایی رسانه های غربی چه در عرصه سیاسی و چه فرهنگی نامیده می شود، سیاستگذاران رسانه ای در ایران را به سمت جذب مخاطب از میان فارسی زبانان، عرب زبانان، انگلیسی زبانان، ترک زبانان تا اسپانیایی زبانان کشانده، آنچنان که بر اساس این سیاست ها، برای هر گروه از این مخاطبان شبکه هایی طراحی و اجرا شده است.
با ورود “آی فیلم” (به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی) به فهرست شبکه های پخش فیلم و سریال ایرانی، سیاست شبکه سازی جمهوری اسلامی از حوزه خبر فراتر رفت و وارد رقابت با حریف های قدرتمندی در عرصه فیلم و سریال شد. سیاستی که در پی جایگزینی شبکه های ماهواره ای است و معتقد است برنامه هایی که ارائه می کند از آسیب های کمتری نسبت به برنامه های ماهواره ای خارجی برای خانواده ها برخوردار است.
با این حال برخی کارشناسان موفقیت سیاست جایگزینی شبکه های ماهواره ای جمهوری اسلامی را مورد نقد قرارداده اند. رضا سیف پورکارشناس علوم سیاسی و رسانه ای در تهران در مصاحبه ای اختصاصی به شرق پارسی می گوید: “نمی توان شبکه های رسانه ملی را جایگزین مناسبی برای شبکه های ماهواره ای فیلم وسریال دانست زیرا با هجوم تولیدات خارجی اکنون سلیقه مردم تغییر یافته ومردم در اغلب موارد نمی توانند تولیدات داخلی را بپذیرند و بپسندند. این تولیدات در مقایسه با سریال های طولانی مدت ماهواره ای عمدتا به علت ضعف فیلم نامه وتکنیک های تولیدی وبرخورداری از بودجه های اندک ومهم تر از همه عدم تداوم در جذب وحفظ مخاطب موفق نیستند.”
شبکه های ماهواره ای جمهوری اسلامی:
با وجود نقدهایی که به کیفیت برنامه های شبکه های ماهواره ای جمهوری اسلامی می شود، سیاستگذاران صداوسیمای ایران، شبکه هایی را با اهداف متفاوت طراحی و افتتاح کرده اند.
آی فیلم و شبکه هایی نظیر “نمایش” برای پخش فیلم و سریال طراحی شدند و سعی دارند با شبکه های ماهواره ای همچون “فارسی وان” و جِم مقابله کنند. شبکه های خبری جمهوری اسلامی همانند پرس تی وی برای پوشش اخبار داخلی و خارجی به زبان انگلیسی سعی می کنند با شبکه های بزرگ خبری همچون بی بی سی و سی ان ان و الجزیره رقابت کنند.
شبکه بازار برای اقتصاد داخلی و سرمایه گذاری، سعی می کند جاذبه های سرمایه گذاری و ویژگی های اقتصادی هر منطقه از کشور را ترسیم کند.
شبکه مستند برای پخش مستندهای تلویزیونی تلاش می کند با شبکه های ماهواره ای چون نشنال جئوگرافی که فیلم های مستند به زبان فارسی پخش می کند رقابت کند.
هیسپان تی وی برای مخاطبان اسپانیایی زبان طراحی شده تا مخاطبانی از میان اسپانیایی زبانان را جذب خود کند.
شبکه پویا با محوریت پخش کارتون برای کودکان مایل به رقابت با ام بی سی ۳ و دیگر شبکه های کارتون ماهواره ای است.
این سیاست رسانه ای آشکارا نشان می دهد که جمهوری اسلامی رقابت با شبکه های ماهواره ای در تمام عرصه ها را در دستور کار خود قرار داده است. این سیاست با راه اندازی شبکه های استانی و دیجیتال در کنار ممنوعیت استفاده از ماهواره و طرح هایی همچون جمع آوری ماهواره ها تلاش می کند در مقابل آنچه “تهاجم فرهنگی” خوانده می شود از فرهنگ و ارزش های سنتی – دینی دفاع کند.
تولد شبکه های استانی:
بعد از ورود ماهواره به کشور در اواخر سال ۱۳۷۱، سیاست صدا و سیما به سمت راه اندازی شبکه های تلویزیونی خاص هر استان سوق پیدا کرد. هدف از راه اندازی شبکه های استانی از نظر عزت الله ضرغامی ریاست سازمان صدا و سیما “پرداختن به سنن، زبان ، گویش و مسائل قومی هر استان” عنوان شده است. این شبکه ها می بایست قادر می شدند ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی هر استان را مورد توجه قرار دهند و ارتباط موثری با نویسندگان، هنرمندان و عموم مردم هر استان داشته باشند.
اولین شبکه استانی “شبکه تهران” بود که در سال ۱۳۷۳ برای استان تهران راه اندازی شد. شبکه اصفهان در سال ۱۳۷۵ و شبکه مشهد در سال ۱۳۷۶ راه اندازی شد. در حال حاضر ۳۱ شبکه استانی ( معادل تعداد استان های کشور) در کشور فعال است.
با این حال شبکه های استانی از نگاه فعالان استانی و محلی مورد انتقاد بوده اند. این شبکه ها در برخی استان ضعیف عمل کرده اند و قادر نبوده اند که ویژگی های فرهنگی و سنتی استان خود را پوشش دهند. از نظر ابراهیم خدایی کارشناس علوم سیاسی “تنها تفاوتی که شبکه‌های استانی با شبکه‌های سراسری دارند، کمتر بودن کیفیت برنامه‌ها و تقلید از شبکه‌های غول‌پیکر سراسری بوده است.”
سردرگمی در مواجهه با زبان های محلی و جایگاه آنها در رسانه موجب شده که گاه برنامه های جدی این شبکه ها با مسائلی روبرو شود. ابراهیم خدایی در این باره می گوید: “در یک برنامه در شبکه طبرستان (شبکه استان مازندران) برنامه توسط دو مجری اجرا می‌شد که یکی به گویش محلی صحبت می‌کرد و یکی با زبان فارسی. بیچاره میهمان برنامه که نمی‌دانست با چه زبانی صحبت کند!”
به جز نداشتن سیاست واحد در مواجهه با زبانهای استانی، ادامه تمرکز شبکه های استانی نیز اختیارات این شبکه ها را با محدودیت مواجه کرده است. تصمیم گیری درباره سیاست های این شبکه ها توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی در تهران صورت می گیرد و برخی موارد نیروهای غیر بومی برای مدیریت این شبکه ها انتخاب شده اند که مورد انتقاد فعالان استانی بوده است.
کارایی شبکه های صدا و سیما در مقابه با ماهواره:
میزان کارایی این سیاست برای مقابله با ماهواره ها و جذب مخاطبان ماهواره ها موضوعی است که موافقان و مخالفان خود را دارد. یک کارشناس ارشد رسانه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی درباره شیکه آی فیلم به شرق پارسی می گوید: “آی فیلم از جهت اینکه بعضی مواقع سریال هایی رو پخش میکنه که به دهه های پیش اختصاص داره خوبه و مورد استقبال اطرافیان من هم هست اما کنداکتور این شبکه معمولا بد چیده میشه یعنی گاهی سریالهای خوب رو با هم طی مدت کوتاهی پخش می کنند و برای مدتی هم سریالهای نامرغوب می گذارند و باعث میشه مردم کمتر این شبکه رو نگاه کنن ولی در کل میشه ۴۰ امتیاز از ۱۰۰ بهش بدیم.”
همچنین خانم کریمی مدرس دانشگاه آزاد اسلامی درباره توانایی شبکه های جمهوری اسلامی مانند آی فیلم و تماشا به شرق پارسی می گوید: “این شبکه ها خصوصا آی فیلم، فیلم های تاریخ گذشته پخش می کنه که برای من جالب نیست و بیشتر مضمونشون مسائل معنوی است. شبکه تماشا که واقعا دیگه غیر قابل دیدنه مثلا سریال اوشین پخش می کنه.”
ظهور شبکه دیجیتال:
با ورود ماهواره ها و شبکه های فارسی به درون خانواده های ایرانی، صدا و سیما جمهوری اسلامی در جستجوی راهی برای مقابله با برنامه های ماهواره ای برآمد و از درون این جستجو و با سالها تاخیر سیستم دیجیتال در سال ۱۳۸۵ راه اندازی شد که این امکان را به خانواده ها می داد که یک دستگاه رسیور دیجیتال و بدون نیاز به دیش ماهواره شبکه های جمهوری اسلامی که بر روی ماهواره هستند را دریافت کنند و بنابراین از مضرات ماهواره ها آنچنان که در سیاست جمهوری اسلامی تعریف می شود در امان بمانند.
در مسیر سیاست شبکه سازی برای مقابله با شبکه های ماهواره ای، صدا و سیما به یاد آرشیو عظیم فیلم ها و سریال های قدیمی خود افتاد و خوب به یاد داشت که مردم همواره خواستار باز پخش بسیاری از این فیلم و سریال ها بوده اند.
بنابراین داشتن یک ذخیره عظیم فیلم و سریال قبلا پخش شده و مطلع بودن از علایق مردم به برخی از فیلم ها و سریال ها این ایده را به میان کشید که شبکه ای راه اندازی شود که به این خواسته های داخلی پاسخ دهد و همچنین به جذب مخاطلب عرب زبان و انگلیسی زبان چشم داشته باشد.
تشویق مردم به استفاده از شبکه دیجیتال به جای ماهواره ها تنها در محدوده تبلیغات رسانه ای باقی نمانده و در استان های مختلف سیاست های تشویقی در حال اعمال است.
این سیاست های تشویقی بیشتر توسط بسیج و سپاه در حال اجرا است. برای نمونه، فرمانده بسیج ناحیه ثارالله شیراز، ناحیه مقاومت اشتهارد و دیگر شهرها و استان ها اعلام کرده اند که “تا پایان عید فطر (تابستان گذشته) کسانی که مایل هستند می توانند ماهواره خود را تحویل دهند و به جای آن گیرنده دیجیتال شبکه های ملی را تحویل بگیرند.”
با افزایش شبکه های ماهواره ای جمهوری اسلامی که مخاطبان گسترده ای از جهان عرب تا اسپانیایی زبانان آمریکای لاتین را هدف خود قرار داده اند، می توان گفت جمهوری اسلامی در مسیر پذیرفتن تاثیر رسانه ها در جهان امروز و اهمیت بیشتر به سلیقه مخاطبان پیش خواهد رفت. مسیری که انتظار می رود به افزایش کیفیت این شبکه ها برای جذب مخاطبان بیشتر داخلی و خارجی بیانجامد.

۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

چالش های خانه کارگر ایران

مقاله من در شرق پارسی به این آدرس:

آیا خانه کارگر می تواند به جایگاه مناسب اقتصادی و سیاسی اش برسد؟

یکی از مهمترین فعالیت های خانه کارگر در حوزه مذاکره برای افزایش دستمزدهای کارگران در پایان هر سال بوده است.

نمایی از خانه کارگر جمهوری اسلامی - شعبه تهران
نمایی از خانه کارگر جمهوری اسلامی – شعبه تهران
خانه کارگر تشکیلاتی قدیمی است که تأسیس آن به سال ۱۳۳۷ بعد از تصویب قانون کار باز می گردد. در این دوره ضرورت راه اندازی کنفدراسیون کارگری که از اتحاد سندیکاها شکل گرفته باشد به شکل گیری خانه کارگر انجامید. بعد از انقلاب ایران، تنش های فراوانی میان گروههای مختلف کارگری از چپ ها تا مذهبی ها در جریان بود به طوری که سرانجام شوراهای اسلامی کار که پیش از انقلاب نیز در فضای کارخانه ها حضور داشتند توانستند گروههای چپ را کنار بزنند و اداره این تشکیلات را به دست بگیرند.
شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی با محوریت علی ربیعی و علیرضا محجوب از نظر تاریخی منشاء خانه کارگر فعلی در جمهوری اسلامی است. اگرچه فعالیت رسمی خانه کارگر با مجوز از وزارت کشور از سال ۱۳۷۰ شروع شد اما این تشکل در دهه ۶۰ نیز فعال بود. از دهه ۶۰ خورشیدی به بعد خانه کارگر با تصویب قانون کار جمهوری اسلامی به عنوان تنها تشکل قانونی کارگری رسمیت یافت که تا امروز با مجموعه وسیعی از فعالیت ها در فضای اقتصادی – سیاسی ایران حضوری موثر دارد. تشکلی که تاکنون دو تن از سه عضو شورای مرکزی آن (حسین کمالی و علی ربیعی) به وزارت کار منصوب شده اند.
ساختار تشکیلاتی خانه کارگر
خانه کارگر تشکیلاتی است که طبق ماده پنج اساسنامه آن، هر فردی که مرام نامه و اساس نامه آنرا پذیرفته و مشمون قانون کار باشد می تواند به عضویت آن درآید. با داشتن گواهی اشتغال به کار و مدارک شناسایی به همراه حق عضویت ۵۰۰۰ تومانی سالیانه، هر کارگر می تواند عضو خانه کارگر شود. عضوجدید ابتدا به مدت دو سال به صورت آزمایشی و سپس بر پایه خلاقیت و کسب بینش لازم عقیدتی و سیاسی و اجتماعی به عنوان عضو فعال در خواهد آمد.
انتخاب شورای مرکزی، تغییرات اساسنامه و اعضای شورای نظارت به وسیله کنگره خانه کارگر صورت می گیرد. کنگره هر چهار سال یک بار و اعضای آن از میان افرادی که حداقل پنج سال سابقه عضویت در تشکیلات را داشته باشند انتخاب می شوند. دبیر کل خانه کارگر را هم اعضای شورای مرکزی انتخاب می کنند.
خانه کارگر به جز اساسنامه یک مرامنامه هم دارد که شامل تاکیدات صنفی و سیاسی متفاوتی است. ریشه کن کردن فقر و محرومیت از طریق تاکید بر ارزش کار و استقرار نظام اقتصادی اسلامی، تلاش برای مشارکت نیروی کار در مالکیت ابزار کار، گسترش بخش تعاونی و شکوفایی استعداد ها و توانایی های کارگری از اهداف اقتصادی این مرامنانه است. از سوی دیگر، توجه به اهداف والای اسلام، اعتقاد به ولایت فقیه، استمرار اهداف انقلاب اسلامی، دفاع از آزادی های انسانی و ارزش آفرین، مبارزه علیه کفر، استکبار، نژاد پرستی و صهیونیسم از جمله اهداف سیاسی این مرامنامه به شمار می رود.
در مورد بودجه وامکانات مالی، خانه کارگر اعلام کرده است که بودجه خود را از طریق حق عضویت بدست می آورد. با این حال منصور اسانلو از فعالان کارگری به شرق پارسی گفت که “در اختیار داشتن «اتحادیه امکان» و “اتحایه اسکان”، پشتوانه مالی عظیمی را در اختیار مدیران این تشکل قرار داده که البته باید کمک های دولتی که این تشکل دریافت می کند را نیز مورد توجه قرار داد.” به نظر می رسد مجموع حق عضویت، اتحادیه های زیر پوشش و کمک های دولتی بودجه خانه کارگر را شکل می دهند.
فعالیت های صنفی- کارگری خانه کارگر
خانه کارگر ایران اکنون از هفت واحد شامل واحد امور استان ها، تبلیغات و انتشارات، امور اعضا و آموزش، روابط بین الملل، حقوقی ، مخترعین و مبتکرین و انجمن های صنفی تشکیل شده است. این تشکل در تمامی مراکز استانی دارای دفتر و نمایندگی است که کارگران عضو می توانند از طریق این دفاتر از خدمات گوناگون خانه کارگر بهره مند شوند.
فعالیت های مطبوعاتی این تشکل شامل انتشار روزنامه کار و کارگر و راه اندازی خبرگزاری ایلنا از جمله فعالیت های این تشکل در حوزه رسانه است.
در حوزه آموزش نیز خانه کارگر فعالیت های وسیعی دارد. دانشگاه اسلامی کار، مرکز آموزش علمی کاربردی خانه کارگر، دوره های آموزش مجازی و کلاس های حضوری از جمله فعالیت های آموزشی این تشکل است.
به نظر می رسد این تشکل با این مجموعه وسیع از فعالیت ها بخش وسیعی از نیازمندی های کارگران را پاسخگو باشد اما ورود خانه کارگر به برخی از این فعالیت های با انتقاد روبرو بوده است. دکتر حسین عباسی بعنوان یک اقتصاد دان معقتد است که “فعالیت هایی مانند آموزش کارگران اصولا وظیفه خانه کارگر نیست. یک بار شما می گویید یک سیستم مذاکره درست می کنید ودفترهای استانی اش برای مراجعه کارگران برای حمایت از کارگران است این قابل قبول است. اما اگر دارد آموزش می دهد این مثبت است اما این وظیفه خانه کارگر نیست. آموزش کارگران را باید نهادهای آموزشی کشور انجام دهند. آموزش فنی و حرفه ای و دانشگاهها اصولا برای چنین اهدافی تاسیس شده اند. این دور شدن خانه کارگر از اهداف اصلی است که بیاید به کارگران آموزش بدهد.”
منافع عضویت در خانه کارگر
با توجه به گستردگی فعالیت های خانه کارگر، این تشکل مجموعه تخفیف های استفاده از تسهیلات آموزشی، تفریحی، مسافرتی و پزشکی را برای کارگران عضو شده در نظر گرفته است. به عنوان مثال ۲۰ درصد تخفیف برای استفاده از تسهیلات مراکزی چون کانون فرهنگی آموزش (قلم چی)، برخی کانون های زبان خارجه، آموزشگاه های کامپیوترو حسابداری، مهد کودک ها، سینماها، آموزشگاههای رانندگی و خیاطی، استخر و مجموعه های ورزشی و مراکز درمانی از جمله تسهیلات خانه کارگر برای اعضایش می باشد.
با این حال همه کارگران علاقه یکسانی به این عضویت نشان نمی دهند. دکتر حسین عباسی استاد اقتصاد دانشگاه با اشاره به تجربه شخصی خود از فضای کاری ایران می گوید: “من از کارگران در ایران نشنیدم که بخواهند در خانه کارگر عضو شوند. به نظر می رسد بیشتر کارگرانی که در کارخانه های بزرگ دولتی کار می کنند دارای چنین مزیتی هستند که بیایند و بروند با خانه کارگر در تماس باشند.”
جایگاه سیاسی خانه کارگر
خانه کارگر از نظر سیاسی بیشتر به اصلاح طلبان و میانه روها در ایران نزدیک بوده است و در اکثر انتخابات از اصلاح طلبان و میانه روها حمایت کرده است. با این حال در دوره های ریاست جمهوری اصول گرایان نیز خانه کارگر جایگاه خود را حفظ کرده و توانسته در ۲۲ سال اخیر بدون تغییرات مدیریتی فعالیت خود را استمرار دهد. علیرضا محجوب دبیر کل این تشکل عدم تغییر مدیریتی در این تشکل را با این عبارت که “اصلا کارگران دوست ندارند که با چهره‌های متفاوت روبرو شوند” توضیح داده است.
با این حال این تشکل از سوی برخی دیگر تشکل های کارگری و سندیکایی همواره با انتقاد دولتی بودن روبرو بوده است. به عنوان نمونه بعد از انتخابات اخیر، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در نامه ای به حسن روحانی درخواست کرده است که مدیریت و اداره ی ساختمان های خانه ی کارگر و اتحادیه امکان به نمایندگان واقعی کارگران سپرده شود.
جایگاه اقتصادی خانه کارگر
این پرسش که “خانه کارگر از نظر اقتصادی چه نقشی در روابط اقتصادی کار در ایران دارد” پرسشی دشوار است. اقتصاددانان چپ حامی چنین تشکل هایی البته از نوع مستقل آن هستند و اقتصاددانان بازار آزاد آنرا مخل جریان بازار ارزیابی می کنند. دکتر عباسی با اشاره به اینکه فعالیت های خانه کارگر جمهوری اسلامی اهمیت اقتصادی بالایی ندارد، به شرق پارسی می گوید: “خانه کارگر اساسا باید شکلی ار اتحادیه کارگری Labor Union باشد. یعنی سازمانی برای منافع کارگران و در چانه زنی با کارفرما و همچنین با دولت که بخواهند یک سری مزایا دریافت کنند. از نظر اقتصادی شاید در دوره هایی احتمالا چنین تشکل هایی توجیه داشته اند، دورانی که وضع زندگی کارگران در وضعیت بقا بود یا بقول چپی ها استثمار می شدند و اینها می خواستند با جمع شدن به دور هم حداقل هایی را تضمین کنند. اما الان چنین شرایط بحرانی شاید وجود نداشته باشد چه در ایران و چه کشورهای دیگر. به همین خاطر شاید خیلی دیگر چنین اتحادیه ای ضروری نباشد.”
به نظر می رسد جایگاه انحصاری و متمرکز خانه کارگر از چند منظر مورد انتقاد قرار گرفته است. از یک سو فعالان سندیکایی در ایران هستند که خانه کارگر را مورد انتقاد قرار می دهند و از یک سو گرایش هایی از اقتصاددانان.
دکتر عباسی از منظر تاثیر انحصار در روابط اقتصادی درباره خانه کارگر می گوید:”..از نظر اقتصادی وقتی شما اتحادیه کارگری درست می کنید شما دارید انحصار ایجاد می کنید. انحصار چه از طرف کارگر یا از طرف کارفرما یا تولید کننده باشد در نهایت به نفع کارآمدی اقتصاد نیست. این کاهش رشد اقتصادی را به دنبال خواهد شد و متضرران اصلی کاهش رشد اقتصادی معمولا فقیر ترین گروهها و کم درآمدترین گروهها هستند. خانه کارگر در ایران شاید هم صد درصد اتحادیه نباشد چون تقریبا دولتی است. یعنی افرادی که نماینده خانه کارگر هستند مثل آقای ربیعی یا محجوب اینها نماینده دولت هستند و اینطوری نبود که کارگران جمع بشوند. البته ساختار سیاسی ایران اینطوریه و ما انتظار نداریم که اتحادیه های مستقل ببیند.”
از سوی دیگر یکی از مهمترین فعالیت های خانه کارگر در حوزه مذاکره برای افزایش دستمزدهای کارگران در پایان هر سال بوده است. گویی خانه کارگر ناچار بوده است که از اعتراضات کارگران برای افزایش دستمزد تا اندازه ای حمایت کند به طوری که علی ربیعی وزیر جدید کار نیز وعده بالا بردن دستمزد کارگران را مطرح کرده است.
با این حال دکتر عباسی این تلاش های خانه کارگر را از دیدگاه اقتصادی مفید نمی داند و معتقد است آقای ربیعی یا خانه کارگر به جای تاکید بر افزایش حقوق که هیچ گاه به سطح مطلوب مورد توقع کارگران نمی رسد به سمت حمایت از استاندارهای محیط کار تغییر مسیر دهند. از نظر این استاد دانشگاه، خانه کارگر یا وزیر کار می تواند “.. استانداردهای محیط کار را شفاف و قابل اجرا کند و بیمه ها که به بازار کار چسبیده را درست کند مثل تأمین اجتماعی که کیفیت بیمه ای که ارائه می کند خیلی کم است. اگر شما می توانی به تامین اجتماعی فشار وارد کن که خدمتی که باید ارائه کند را ارائه کند. بنابراین آقای ربیعی در موقعیتی نیست که دستمزد را افزایش دهد بلکه باید کارهای دیگری را بکند. بنابراین آقای ربیعی که تجربه زیادی در همه جوانب دارد و آدم واردی است انتخابش از نظر من مثبت است.”