۱۳۹۲ اسفند ۶, سه‌شنبه

چیستی نگرانی از نفوذ تجدد

مقاله من درباره نگرانی از تجدد در شرق پارسی به این آدرس: 

http://www.sharqparsi.com/2014/02/article11908
در این مقاله با دکتر ابراهیم فیاض که از اساتید مردم شناسی دانشگاه تهران و در دوره احمدی نژاد از طرفداران او بود و به نوعی نظرات ضد مدرنیستی دارد گفتگو کردم که خودم هم کمی متعجب شدم که نظرش کمی تا اندازه ای تغییر کرده. دومین فرد جعفر سعیدی پژوم پژوهشگر دینی است که کتاب هایی درباره شریعتی و بازرگان منتشر کرده. 


چیستی نگرانی از نفوذ تجدد

"نگرانی از نفوذ تجدید چندان نگرانی از مذهب و سنت نیست بلکه نگرانی بیشتر از این است که مهار از دست حکومت خارج می شود و آنها بیش از همه ترس از دست دادن مهار قدرت را دارند که از تجدد می ترسند."
در پی انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، مبارزه با غرب و نگرانی از نفوذ فرهنگ و تمدن غربی تا به امروز جزء جدائی ناپذیر سخنان و جهت گیری های مقامات سیاسی جمهوری اسلامی بوده است؛ سخنان و جهت گیری هایی که تنها جنبه ایدئولوژیک و تبلیغاتی نداشته و با اختصاص بودجه های عظیم برای سازمان های گوناگونی که در دوره های مختلف (سازمان های تبلیغاتی، گشت ارشاد، افسران جنگ نرم) یکی از وظایف شان را مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب تعریف کرده اند، جنبه های اقتصادی یافته است.
دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیات علمی گروه مردم شناسی دانشگاه تهران درباره علل نگرانی از نفوذ تجدد، در مصاحبه ای اختصاصی به شرق پارسی می گوید: “ما متاسفانه در یک جهل مرکب نسبت به غرب و مدرنیته هستیم و این جهل باعث نگرانی از تجدد شده است. جهل ما هم نسبت به مدرنیستم و هم نسبت به مدرنیته است وگرنه فقه ما یک فقه گشوده نسبت به جهان است. قرآن هم مانند نظریه پردازان علوم جدید معتقد به سیر تکاملی علم و جامعه است. همچنین دین اسلام دین امضایی است و هر چیزی که مشکلی نداشته را از جوامع گوناگون امضا کرده، حال از هر دین و مکتبی که بوده باشد. بنابراین مشکل ما با دین و مذهب نیست. مشکل این است که غربی ها خوب عمل نکردند و مشخص نیست مدرنیته و مدرنیستم چیست و چون روشن نشده علمای ما هم نمی دانند با چه چیزی روبرو هستند. نه دانشگاه ما آگاهی روشنی نسبت به مدرنیته دارد و نه حوزه و این جهل انحراف ایجاد کرده است.”
از سویی دیگر از نگاه جعفرسعیدی پژوم پژوهشگر دینی، این نگرانی نسبت به تجدد از نوعی کم کاری حاکمیت سرچشمه می گیرد. وی در این باره در گفتگویی اختصاصی به شرق پارسی می گوید: “به نظر من نوعی کم کاری شده و حکومت توانایی کافی برای مقابله با غرب را ندارد. مثلا محسن قرائتی با برنامه اش می خواهد با تجدد مقابله کند. صدا و سیمای ما هم از نظر محتوا و هم شکل در برابر غرب بسیار ضعیف است. امروزکسانی که مدعی فرهنگ و دین هستند کورانی هستند عصا کش کورانی دیگر. هیچ کدام نه از دانشگاهی ها امروز ما و نه از آیت الله ها هیچ کدام کارشان محتوایی ندارد. از نظر من اگرمیدانی داده شود برای آنانی که می توانند و کارشان کیفیت دارد، می توانند در برابر غرب مقاومت کنند.”

نگرانی از چیست؟

پرسش اصلی در بحث تجدد (مدرنیته) برای مقامات رسمی ایران بر این مبناست که عناصری در سبک زندگی و تفکر مدرن وجود دارد که مخالف طرز تفکر مذهبی، سیاسی و فرهنگی حاکمیت و ایدئولوژی مورد نظر آنهاست. از نظر آنها این عناصر نگران کننده توسط سیاستمداران و محافل غربی بطور برنامه ریزی شده برای نابودی فرهنگ بومی و اسلامی در ایران تبلیغ و ترویج می شود.
با این حال این پرسش هنوز باقی است که کدام بخش هایی از مدرنیسم و مدرنیته با تفکر و سازوکارهای اجتماعی، فلسفی و حقوقی مورد نظر جمهوری اسلامی همخوانی ندارد و چه بخش هایی را به ناگزیر یا با علاقه می پذیرند. از این منظر در یک سر طیف بخش های از مدرنیته جای می گیرند که غیر قابل قبول و پذیرش هستند، مواردی مانند: حقوق بشر، دموکراسی لیبرال، آزادی های فردی خصوصا آزادی زنان. در بخش میانی این طیف مواردی جای می گیرند که کم و بیش ناگزیر به پذیرش آنها هستند گرچه گاه موانعی ( پارازیت، فیلترینگ، گشت ارشاد) بر سر راه آنها ایجاد می شود مانند: ماهواره، تغییرات سبک زندگی ( مد، موسیقی، مواد روانگردان و مخدر، پارتی ها) و مصرف گرایی عمومی خانواده ها. و در سر دیگر طیف بخش هایی است که با علاقه پذیرفته می شود که بیشتر در حوزه تکنولوژی قدرت و کنترل هستند مانند: تمامی موارد مربوط به تجهیزات صنعتی، نظامی و نظارتی.
همین مورد سوم یعنی علاقه به کنترل و قدرت ابزارهای ناشی از مدرنیته است که بیش از همه در غرب مورد نقد و بدبینی است و در ایران مورد ستایش و علاقمندی است. به همین دلیل استفاده از این ابزارها به شکل غیر انتقادی مورد بهره برداری قرار می گیرد بدون آنکه برچسب غربزدگی را برای استفاده کنندگانش به دنبال داشته باشد. به عنوان نمونه جریان سد ساختن در ایران بعد از جنگ ایران و عراق همچون عملی افتخارآمیز و قهرمانانه مورد ستایش قرار می گرفت. سدهایی که محصول قدرت و ابزارهای مدرنیستی بودند و بدون بررسی انتقادی برای کنترل طبیعت و بالابردن سود مورد استفاده قرار گرفتند و اکنون بعد از دو دهه آثار مخرب آن بعنوان بحران ملی در ایران مورد بحث است.
سعیدی پژوم درباره ماهیت نگرانی حکومت از نفوذ تجدد به شرق پارسی می گوید: “نگرانی از نفوذ تجدید چندان نگرانی از مذهب و سنت نیست بلکه نگرانی بیشتر از این است که مهار از دست حکومت خارج می شود و آنها بیش از همه ترس از دست دادن مهار قدرت را دارند که از تجدد می ترسند.”

پیشینه نگرانی از نفوذ تجدد

نگرانی از نفوذ تجدید تنها به جمهوری اسلامی و مقاماتش محدود نمی شود. این نگرانی همراه است با تاریخ نسبتا طولانی مناقشات میان گروه های مختلف اجتماعی (روحانیون ، روشنفکران و حاکمان) بامسئله تجدد. با این حال بعد از انقلاب اسلامی، رهبران سیاسی در ایران آشکارا و به کرات از نفوذ تجدد ابراز نگرانی کرده اند.
آیت الله خمینی در سخنانی نوع نگرانی خود از تجدد غربی را با این جملات بیان کرده است: “عزیزان من! ما از محاصره اقتصادی نمی¬ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی¬ترسیم. آن چیزی که ما را می¬ترساند، وابستگی فرهنگی است.”
بااین حال با آغاز رهبری آیت الله خامنه ای بحث نفوذ غرب ذیل مفاهیم “تهاجم و شبیخون فرهنگی” شکل جدی تری به خود گرفت. سخنرانی مرداد ماه ۱۳۷۱ وی بحث تهاجم فرهنگی را به موضوعی تبدیل کرد که از آن پس در میان نهادهای مختلف مورد توجه قرار گرفت. وی در آن سخنرانی گفت: “تهاجم فرهنگى این است که یک مجموعه – سیاسى یا اقتصادى – براى مقاصد سیاسى خود و براى اسیرکردن یک ملت، به بنیان هاى فرهنگى آن ملّت هجوم مى‌برد. … تبادل فرهنگى در هنگام قوّت و روزگار توانایى یک ملت انجام مى‌گیرد؛ ولى تهاجم فرهنگى در دوران ضعف یک ملت است ”
با برجسته شدن مسئله تهاجم فرهنگی، تا به امروز این موضوع بطورمستمر از سوی مقامات حکومتی طرح و برای رویارویی با آن سازمان ها و بودجه های مختلفی به تصویب می رسد.
در آخرین اظهار نظر ها دراین مورد صادق لاریجانی رییس قوه قضائیه ایران با ابراز نگرانی از نفوذ تجدد در ایران گفته است: “کشورهای غربی عامدانه در حال گسترش اندیشه‌های مدرنیته به مشرق زمین هستند. … شبیخون فرهنگی دارای دو مرتبه است: یکی از این مرتبه‌ها ظاهر است که ما مظاهر آن را در پوشش مردم، رفتار جوان‌ها و فرهنگ آپارتمان نشینی مشاهده می‌کنیم اما بحثی که مهم تر از ظاهر است این است که سیطره مبانی فکری و فلسفی آنها در باطن و ضمیر ناخودآگاه مردم تاثیر می‌گذارد.”

چرایی نگرانی از نفوذ تجدد و راه حل ها

از نظر نگرانی نسبت به نفوذ تجدد نیز طیف های گوناگونی در ایران وجود دارد. در یک سوی طیف کسانی هستند که کل تمدن غربی را “انکار ولایت الهی و تسلط نفسانی بر عالم” می دانند. شهریار زرشناس عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از این دیدگاه دفاع می کند و می گوید: “تاریخی که در غرب از قرن هشتم قبل از میلاد شروع شد با انکار ولایت الهی با نادیده گرفتن وحی با نادیده گرفتن ظهور و هدایت قدسی شروع شده و در مسیر تطورش … به شکل غرب مدرن ظهور می کند. ظهور هدایت قدسی در تمام تاریخ غرب نفی شده اما در صورت بعد از رنسانس صریح تر شده است.”
راه حلی که این تفکر جستجو می کند به این شکل بیان می شود: “من بعنوان منتقد مدرنیته بحثم این نیست که نباید سوار هواپیما بشوم و غیره. در برابر مظاهر این عالم مدرن اومانیستی از موضع انتقادی روبرو شویم و تکیه گاهمان را میراث دینی و اندیشه اسلامی قرار دهیم … تا صورت عالم خودمان را بر این مدرنیته حاکم بکنیم.”
محصول عملی ارائه شده از سوی طیف بالا نفی کلی سبک زندگی مدرن و مظاهر فلسفی و فرهنگی آن است.
از سوی دیگر کسانی چون دکتر ابراهیم فیاض با اشاره به اینکه سبک آپارتمان نشینی نسبتی با فرهنگ سنتی ما که در خانه های بزرگ و ویلایی زندگی می کردیم ندارد می گوید: “مشکل این است که ما هنوز نتوانسته ایم رابطه معرفتی خودمان را با مدرنیته و مدرنیسم روشن کنیم و یک نوع ابهام وجود دارد و این ابهام باعث شده که ترس ازتجدد وجود داشته باشد و این فضای وهم آلود باعث ترس شده. متاسفانه چون دانشگاه های ما متفکر نیستند و مقلد غرب هستند نمی توانند خودشان را دریابند که کجا هستند.”
وی درباره راه حل عبور از این نگرانی ها می افزاید: “راه حل این است که اول از همه غرب را بشناسیم و بعد بدنبال این باشیم که رابطه معرفتی ما این پدیده چیست. ولی متاسفانه کسانی مثل دکتر شریعتی، مطهری، محمد تقی جعفری، فردید و غیره غالبا دنبال نقد غرب بودند تا فهم غرب و بخاطر همین متاسفانه نقد غرب تبدیل به چیزی مبتذل و سطحی شده است. متاسفانه این جهالت در حال تکرار شدن است و راه بیرون رفتی هم نداریم و امیدوارم که این جهالت ها تبدیل به جنگ نشود چرا که جنگ ها ناشی از جهالت هاست.”
طیف دیگری از اندیشمندان ایرانی که بیشتر نحله هایی از روشنفکران دینی و اصلاح طلبان را شامل می شوند بیشتر نگرانی شان نسبت به گسترش ظواهر تمدنی غربی و تقلید ناآگاهانه از غرب است. جعفری پژوم پژوهشگر دینی در این باره می گوید: “نگرانی ها از دو جنبه است. یکی بعد ملی و دیگری بعد مذهبی. جوانان امروز ما خصوصا در سالهای پس از انقلاب ذهنشان خالی از هویت فرهنگی خودش است و از این هویت بهره آنچنانی ندارد. خصوصا بعد از انقلاب، آنها که مرزبانان این فرهنگ کهن بودند میدانی برای تعلیم فرهنگ و شناسایی این هویت ایرانی برای نسل امروز نداشتند. مثل اساتیدی که رانده شدند.”
وی می افزاید: “در حوزه مذهب هم دیگر جوانان خریدار مذهب نیستند. چون شناختی هم از مذهب ندارند. با اینحال با این همه سانسور و پارازیت انداختن و غیره هنوز نتوانسته اند که جلوی این روند را بگیرند و اگر این دروازه باز باشد و آزادانه باشد دیگر نه از تاک نشان خواهند بود و نه از تاک نشان. این طبیعی است که غرب فرهنگش را ارائه کند این مشکل از داخل است که نتوانسته ایم فرهنگ اصیل را به جوانان طوری عرضه کنیم که آنها بپذیرند.”
این پژوهشگر دینی با اشاره به اینکه علاوه بر ناتوانی حکومت در ارائه بدیل های مورد قبول جوانان نوعی سانسور در ارتباط با شخصیت های دینی هم توسط حاکمیت اعمال می شود می گوید: “ما یک سانسورخودی هم داریم و آن این است که حکومت نمی خواهد سیمای امام علی آنطور که هست ارائه شود چون اگر به جوانان گفته شود که علی با مخالفانش چطور رفتار می کرده یا در تواضع چطور بوده آنوقت رفتارهای حاکمیت زیر سوال می رود. بخاطر همین حکومت علاقه دارد به جای این حرف ها نوحه خوانی ارائه کند.”
با اینکه سعیدی پژوم با اشاره به فقه پویای کسانی چون مرحوم آیت الله منتظری درباره جواز دست دادن دیپلمات ها با زنان در دیدارهای خارجی معتقد است که این فقه می تواند مشکلات میان فرهنگ اسلامی و مدرنتیه را حل کند با این حال پرسش های دشواری در برابر بومی گرایان و تطبیق دهندگانی وجود دارد که معتقدند می توانند در برابر مظاهر فرهنگی و سبک های به سرعت در حال تغییر مدرنیته الگوی متفاوتی ارائه کنند.

۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

سناریوی اعتدال و سکوت

علی مطهری  نماینده مجلس در جمع دانشجویان دانشگاه مفید قم به نقل از یک منبع موثق گفته که حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی به شیوه‌ای رفع خواهد شد که «محسوس» نباشد.
محسوس نبودن چه معنی یی دارد ؟ یعنی بدون آنکه موسوی و کروبی و رهنود حقوق طبیعی حرف زدن و انتقاد کردن داشته باشند به آنها اجازه داده شود مدتی با افراد خانواده تماس بیشتری داشته باشند ؟ تماس ها کنترل شده و با پشتوانه تهدید که اگر طبق موازین عمل نشود وضعیت به پله های قبلی بر گشت خواهد کرد؟ 
به این شیوه هم دولت اعتدال خواهد گفت که به وعده اش عمل کرده و همه حکومت از این درگیری راحت شده است. 
آیا موسوی خواهد پذیرفت که به این شکل رفع حصر شود ؟ 
اگر موسوی نپذیرد اما اصلاح طلبان حتما خواهند پذیرفت. آنها خواهند گفت که ما که به دنبال سر و صدا و آشوب نیستم. ما که دنبال این نیستیم بگوییم پیروز شدیم . همین اندازه هم کافی خواهند بود. 
روند خنثی سازی کامل یک جریان اعتراضی، روند نابود کردن آخرین باقی مانده های یک حق خواهی  به کمک بخشی از اصلاح طلبان تحت عنوان اعتدال و سکوت در دست اجرا است. 
مهم این است که از همین الان از حاصل این روند تحلیلی داشته باشیم. تحلیلی که به ما بگوید با این شیوه ها چه برسر مبارزات آینده دموکراسی خواهی در ایران خواهند آمد. 

شرکت های فرانسوی و رقبای آمریکایی در ایران

گزارش من درباره حضور شرکت های فرانسوی در ایران در گفتگو با محمد رضا بهزادیان رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران در شرق پارسی به لینک زیر:
http://www.sharqparsi.com/2014/02/article11538

شرکت های فرانسوی و رقبای آمریکایی در ایران

شرکت پژو حدود 34 سال سابقه حضور در بازار ایران را دارد. ایران تا فوریه 2012 دومین بازار پژو بعد از بازار داخلی فرانسه به حساب می آمده است. به گزارش لوپوئن در پایان ماه فوریه 2012 پژو فعالیت هایش را در ایران متوقف کرد. آمارها گویای آن است که از نیمه نخست سال 2011 تا نیمه نخست 2012 تعداد خودروهایی که پژو به صورت قطعات مجزا به کشورهای دیگر فروخته بود 31.1 درصد کاهش داشته که بخش بزرگی از این کاهش به خاطر قطع صادرات به ایران بوده است.
شرکت خودروسازی فرانسه، رنو- رویترز
شرکت خودروسازی فرانسه، رنو- رویترز
ترافیک سفر مقامات و شرکت های اروپایی به طور رسمی و شرکت های آمریکایی به طور غیر رسمی به ایران، با حضور نمایندگان ۱۱۶ شرکت فرانسوی از جمله: پژو، رنو، توتال ، لافارگ و .. رنگ و لعاب متفاوتی یافته است.
از سوی دیگر هشدار اخیر مقامات آمریکایی به دولت و شرکت های فرانسوی برجاری بودن تحریم ها علیه ایران در نگاه اول از منظر سست شدن تحریم ها مطرح شده، اما از نگاه تحلیل گران می تواند جنبه هایی از رقابت اقتصادی میان فرانسه و آمریکا را نیز حکایت کند.
محمد رضا بهزادیان رییس سابق اتاق بازرگانی تهران در گفتگو با شرق پارسی در این باره می گوید: “در حالت فعلی که شرکت های خودروسازی آمریکایی پنهان و آشکار، چه از طریق دبی یا مسیرهای دیگر برای مذاکره با ایران در آمد و شد هستند، این مسئله خودروسازان فرانسوی را نگران می کند که آیا در وضعیت جدید ایران ترجیح این کشور هنوز رنو و پژو خواهد بود یا شرکت های آمریکایی؟ خودروسازان فرانسوی نگران این موضوع هستند.”

زیان شرکت های فرانسوی زیر فشار آمریکا

فشار تحریم های بین المللی و همچنین تحریم های یک جانبه آمریکا شاید بیش از همه به شرکت های فرانسوی خسارت وارد کرده باشد. ایران در سال ۲۰۰۰ شریک اصلی تجاری فرانسه در خاورمیانه به حساب می آمد. صادرات فرانسه به ایران که درمارچ ۲۰۰۵ حدود ۱٫۸ میلیارد دلار در سال بود در مارچ ۲۰۱۳ به نصف کاهش پیدا کرده است. بخش مهمی از این کاهش مربوط به کاهش یا توقف فعالیت های دو خودروساز بزرگ فرانسوی یعنی پژو و رنو بوده است.
شرکت پژو حدود ۳۴ سال سابقه حضور در بازار ایران را دارد. ایران تا فوریه ۲۰۱۲ دومین بازار پژو بعد از بازار داخلی فرانسه به حساب می آمده است. به گزارش لوپوئن در پایان ماه فوریه ۲۰۱۲ پژو فعالیت هایش را در ایران متوقف کرد. آمارها گویای آن است که از نیمه نخست سال ۲۰۱۱ تا نیمه نخست ۲۰۱۲ تعداد خودروهایی که پژو به صورت قطعات مجزا به کشورهای دیگر فروخته بود ۳۱٫۱ درصد کاهش داشته که بخش بزرگی از این کاهش به خاطر قطع صادرات به ایران بوده است.
به گزارش لوموند پژو مبلغی معادل ۶۴۰ تا ۸۵۰ میلیون یورو با توقف فعالیت هایش در ایران از دست داده که در مقایسه با درآمد سال ۲۰۱۱ این شرکت که حدود ۴۲٫۷ میلیارد یورو بوده مبلغ قابل توجهی به حساب نمی آید. در همین سال پژو با فروش ۴۵۵ هزار خودرو به ایران از ۳٫۵ میلیون خودرو تولیدی خود در سال (این خودروها شامل پژوه ۲۰۶ و ۴۰۵ بوده که در ایران مونتاژ شده اند) بزرگترین بازار را پس از بازار داخلی خود داشته است.
با این حال رنو تجارت خود را مدت بیشتری با ایران ادامه داد. در سال ۲۰۱۲ این شرکت بیش از ۱۰۰ هزار خودرو و در سال ۲۰۱۱ حدود ۹۴ هزار خودرو به ایران فروخته است (خودروهایی که در ایران تحت عنوان تندر و مگان مونتاژ شده اند). همچنین در نیمه اول سال ۲۰۱۳، ۲۸هزار خودرو (به شکل قطعات) برای مونتاژ به ایران فروخته است. با این حال در ژوئیه ۲۰۱۳ که این شرکت با هشدار ایالات متحده روبرو شد بازار خود را در ایران تعطیل کرد.
با این پیشینه همکاری شرکت های فرانسوی با ایران و خسارت هایی که متوجه آنها شده، بهتر می توان سفر گروهی شرکت های فرانسوی برای بازیابی بازار از دست رفته را درک کرد.

ابتکار “مدف” یا تلاش ایران؟

محمد رضا بهزادیان درباره سفراین گروه از شرکت های فرانسوی می گوید: “این سفر به ابتکار “مدف”، انجمن کارفرمایان فرانسه اتفاق افتاده است. اگر به جزییات این اتفاق نگاه کنیم، ماجرا اینطور بوده که ابتدا چهار شرکت علاقمند بودند به ایران بیایند. وقتی این موضوع در “مدف” مطرح شده، دیگر شرکت ها هم اظهار علاقه کردند که از ایران دیدار کنند.علی رغم اینکه همه شرکت های فرانسوی به این موضوع مسلط بودند که به دلیل جاری بودن تحریم ها در ایران هنوز امکان اقدام اقتصادی ممکن است برایشان وجود نداشته باشد، اما آنها به بازار ایران به عنوان یک بازار بکر نگاه می کنند که می شود به آن برای حل مشکلات بسیاری از کمپانی هایی که در اروپا در وضع اقتصادی دشواری هستند امید بست. ”
حضور نمایندگانی از شرکت های مختلف نفت و گاز، اتومبیل، غذایی و کشاورزی، پتروشیمی، صنعت هواپیمایی و دارویی و غیره می تواند برای دولت ایران نوید بخش حل بسیاری از مشکلات و سرمایه گذاری ها در بخش های مورد نیاز باشد. نمایندگان این شرکت ها در این سفر با مقامات ایران جلسات متعدد داشتند و قبل از ترک ایران از چندین کارخانه دیدن کردند.
این بزرگترین گروه اقتصادی اروپایی است که بعد از انقلاب ۱۳۵۷، به صورت گروهی از ایران دیدن می کنند. این تلاش ها شاید از منظری گویای تلاش دولت جدید ایران برای جذب شرکت های خارجی نیز تلقی شود.
با این حال رییس پیشین اتاق بازرگانی تهران در مورد حضور شرکت های فرانسوی در ایران می گوید: “من تصور نمی کنم که مدیران جمهوری اسلامی خیلی اقدام بایسته و شایسته ای کرده باشند که کار آنها چراغ سبزی برای کمپانی هایی بوده باشد که به ایران آمده اند. این خواست شرکت ها بوده خودشان آمده اند و یک حرکت خودجوش بدون ارتباط با دولت فرانسه و در قالب یک همکاری اتاق های مشترک بوده است. همکاری از طرف اتاق ایران و فرانسه و مدف بوده، اما هیچ اقدامی از سوی دولت ایران نبوده است. در خیلی از موارد اگر دولتی های ما ایجاد مانع نکنند خیلی بعید است که تسهیلاتی در این زمینه ایجاد کنند. تمایل شخصی (حقوقی) شرکت های فرانسوی بوده که بیایند بازار ایران را ببیند.”

اهداف سفر شرکت های فرانسوی

مطالعه بازار ایران از جمله اهداف سفر شرکت های فرانسوی به ایران عنوان شده است با این حال تحلیل های مختلفی از حضور گروهی این شرکت ها در این مقطع زمانی ارائه شده است.
به گفته تیری کورتن معاون گروه مدف، “بعضی از شرکت ها برای به روز کردن پرونده همکاری و از سرگیری روابطشان با ما به ایران آمده اند، بعضی در حال گفتگو درباره زمان آغاز کارشان در ایران هستند، و برخی دیگر هم در جستجوی فرصت های تجاری هستند.”
در کنار گروه صد نفری شرکت های فرانسوی، در هفته های قبل مذاکره کننده هایی از ایتالیا، آلمان، اتریش، پرتقال، کره جنوبی و ترکیه هم به ایران سفر کرده اند که با کاهش تحریم ها جایی در بازار ایران پیدا کنند.
محمد رضا بهزادیان در تحلیل این سفر، با اشاره به سابقه رفتار شرکت های فرانسوی در ایران و اینکه شرکت های فرانسوی از انقلاب ۵۷ تا سفر اخیر رسمیت اقتصادی دولت های مختلف در ایران را نمی پذیرفتند می گوید: “در ماه های اول بعد از انقلاب و قبل از جنگ رادیو و تلویزیون ملی ما همه تجهیزاتش را از شرکت تامسون فرانسه می خرید. برق ما عمدتا به گروه آلستون وابستگی داشت، اما در همان ماه های اولیه سال ۵۸ چه تامسون و چه آلستون راسا از دادن قطعات خودداری می کردند. تحریم آمریکا به وسیله دولت کارتر بعد از ۲۱ فروردین ۵۹ اتفاق افتاد یعنی یک سال و نیم بعد از انقلاب، ولی از روز اول انقلاب شرکت های فرانسوی که در سفر اخیر حضور داشتند، عملا خیلی به همکاری اقتصادی و صنعتی با شرکت های ایرانی علاقه ای نداشتند. ولی امروز به چند دلیل، یکی به دلیل وضعیت اقتصادی که در اروپا حاکم است این شرکت ها با آمدنشان و علی رغم اینکه در شرایط انعقاد قرارداد هم نبودند، می خواستند به شرکای ایرانی شان بگویند که ما شما را به رسمیت می شناسیم و پای شما می ایستیم و در آینده می آییم با شما کار می کنیم.”
وی در ادامه درباره پیام سیاسی و منطقه ای این سفر می گوید: “یک پیام دیگر هم می شود فکر کرد که در دل این سفر بوده است. برای همه سال ها دولت اسراییل عملا در خاورمیانه به یک نوعی وانمود می کرده که اعراب و ایران، کشورهای غیر قابل اعتماد، بحران ساز و بر هم زننده آرامش هستند، بنابراین اسراییل حرفش این بوده که شما هوای من را داشته باشید، شما به من کمک کنید و در عوض من نمی گذارم آتشی در منطقه روشن بشود و یا موجی ایجاد بشود که منافع دولت های غربی را به خطر بیاندازد. احساس من از این سفر این هم هست که حالا آنها فکر کردند که نه، به هر حال دولت ایران با همه نشیب و فرازهایی که در ۳۵ سال گذشته داشته و با دولت اعتدالی که سر کار آمده و در کل رژیم جمهوری اسلامی حکومتی است که بدنبال همکاری مشترک است و بدنبال این است که در منطقه آرام زندگی کند و احتیاج نیست که به اسراییل کمک بکنند که اینها را آرام نگاه دارند. در یک ارتباط دو جانبه اقتصادی این آرامش می تواند برای ایران و دولت های اروپایی حاوی منافعی باشد.”
از سوی دیگر تیری کوویل محقق و متخصص مسائل ایران و استاد دانشگاه نوانسیا جنبه های دیگر این سفر را بررسی کرده و می گوید : “فرانسه بخش بزرگی از بازار ایران را با گسترش تحریم ها از دست داد. بنابراین برای خودروسازی فرانسه به دست آوردن مجدد زمین ایران بسیار مهم است. همچنین مهمترین رقیب فرانسه در بازار ایران شرکت های آمریکایی (به این دلیل که علاقه فراوانی از سوی شرکتهای خصوصی ایران برای همکاری با آمریکایی ها وجود دارد)، چینی و کره ای هستند.”
وی افزود: “ایران یک بازار بزرگ در خاورمیانه است. ما چیزی برای ازدست دادن نداریم و در بازار ایران همه چیز برای ما برد است. نباید زمان را از دست بدهیم، چرا که رقبای ما در حال تلاش اند. وزیر کشاورزی ایران پیش از این به آلمان دعوت شده و واقعا احمقانه است که ما دست روی دست بگذاریم.”

نگرانی فرانسوی ها از حضور آمریکا در بازار ایران

گفتگوهای پنهان و آشکار آمریکایی ها با شرکت ها و مقامات ایران در زمینه های اقتصادی و همچنین تهدیدهای جدید آمریکا علیه سفر شرکت های فرانسوی به ایران این نگرانی را در میان شرکت های فرانسوی ایجاد کرده که رقیب قدرتمندی در حال وارد شدن به بازار ایران است.
جان کری وزیر خارجه آمریکا در گفتگو با لوران فابیوس گفته است که این سفر این تصور نادرست را به وجود می آورد که غرب می تواند به صورت عادی با تهران مراوده تجاری داشته باشد.
با این حال در پی تهدید آمریکا، گروه مدف اعلام کرده که سفر شرکت های فرانسوی به ایران یک سفر اکتشافی بوده و دراین سفر هیچ گونه قراردادی منعقد نمی شود. همچنین پیر موسکویچ وزیر اقتصاد فرانسه گفته است که ملاقات مدف از ایران علامتی برای سست کردن تحریم ها از سوی فرانسه نیست بلکه یک ارزیابی از آینده است.
محمد رضا بهزادیان رییس پیشین اتاق بازرگانی تهران نیز با اشاره به این نگرانی ها می گوید: “اکنون اولین سوال برای آنها این است که اگر رنو و پژو بخواهند به بازار ایران برگردند آیا جایگا ه شان حفظ است یا اینکه شرکت های چینی جایشان را گرفته اند. نکته دوم اینکه در حالت فعلی که شرکت های خودرو سازی آمریکایی هم بصورت پنهان و آشکار دارند مذاکره می کنند آیا ایران هنوز ترجیح اش رنو و پژو خواهد بود؟ خیزآشتی جویی آمریکا و ایران که در تمام سالهای از بعد از انقلاب بی سابقه است این پیام را هم دارد که که رقیب اقتصادی گردن کلفتی مانند آمریکا هم ممکن است در این بازار پیدایش شود.”
با این حال سخنان ژیل نورماند مدیر بخش آسیا – اقیانوسیه شرکت رنو که به رویتر گفته است: “پیش بینی می کنیم که فعالیت های ما تا پایان نیمه اول ۲۰۱۴ از سر گرفته شود” نشان می دهد که سفر شرکت های فرانسوی کمی بیشتر از ارزیابی بازار ایران باید تلقی شود.

۱۳۹۲ بهمن ۲۶, شنبه

ژان کویس؛ فیلسوف و ریاضی دانی در مقاومت فرانسه

بزرگداشت ژان کویس( به فتح ک ، و ، کسر ی) Jean Cavaillès
رادیو "فرانس کولتور" برنامه ای برای بزرگداشت ژان کویس معلم فلسفه و دکترای ریاضیات و یکی از قهرمانان مقاومت فرانسه در جنگ دوم جهانی پخش کرده که پرسش جالبی را مطرح می کند: 

" چطورعلم، ژان کویس را به سوی مقاومت سوق داد؟ "
کویس نه به دلیل میهنی و نه سیاسی وارد مبارزه و جنگ شد بلکه تنها یک دلیل منطقی او را رهبری می کرد. این دلیلی است که او نوشته :" مبارزه و جنگیدن علیه غیر قابل پذیرش، اجتناب ناپذیر است."

در 17 فوریه 1944، یعنی 70 سال پیش ژان کویس بوسیله ارتش آلمان تیرباران شد. او درهنگام اعدام 40 سال داشت.
در 1923 مقام اول ورد به اکول نرمال سوپریور در پاریس را بدست آورد. معلم فلسفه در 1927و دکتری در ریاضیات در 1937. در 1940 به مقاومت فرانسه پیوست وتا پیش از دستگیری توسط گشتاپو در 28 اوت 1943، در شبکه ها و بخش های مختلف جریان مقاومت فرانسه مشارکت داشت. در طول عضویتش در مقاومت فرانسه، هرگز تدریس و پژوهش درباره فلسفه علم و ریاضیات را متوقف نکرد. 

Jean Cavaillès: Comment un surdoué en science devint héros de la résistance ►►► http://bit.ly/1bTfgm9
Le 17 février 1944, il y a 70 ans, Jean Cavaillès était fusillé par l'Armée allemande. Il avait 40 ans. Agrégé de philosophie et docteur en mathématiques, il s'engage dans la Résistance en 1940 et participe à plusieurs réseaux avant d'être arrêté par la Gestapo. Comment la science a-t-elle conduit Jean Cavaillès à la Résistance ?


http://books.google.fr/books?id=r1W0S1PtskQC&pg=PA34&lpg=PA34&dq=jean+cavaill%C3%A8s+lutte+contre+inacceptable&source=bl&ots=L6kNrKJ8ni&sig=NN6layipKUH1g7ZwfTiVvuWgHQA&hl=en&sa=X&ei=oDP_UqPJEaiZ4wTF9IHgCg&ved=0CCgQ6AEwAA#v=onepage&q=jean%20cavaill%C3%A8s%20lutte%20contre%20inacceptable&f=false

۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه

25 بهمن روزی که انکار می شود

از نظر من دلیل دعوت اصلاح طلبان برای شرکت در راهپیمایی 22 بهمن امسال از ذهن خارج کردن یاد و اهمیت اعتراض روز 25 بهمن سال 1389 است. نتیجه اینکه اساسا کسی دیگر از روز 25 بهمن و اهمیت آن و تبدیل آن به روزی برای حتی یادآوری اعتراض یاد نکند. آنها به خوبی در حال ایقای نقش خودشان برای کمک به حاکمیت برای غلبه بر جریان مشروعیت زدایی آغاز شده از سال 88 هستند و بطور واضح تاکنون موفق عمل کرده اند.
امروز 25 بهمن است. سومین سالگرد 25 بهمن سال 1389 . اما ترجیح اصلاح طلبان نه این روز که 22 بهمن است. از نظر من از نظر تحلیلی این مسئله بسیار اساسی است و می تواند دستمایه شناخت و تحلیل بسیاری از رفتارهای این جناج سیاسی قرار بگیرد.
آنها آشکارا 25 بهمن را انکار می کنند. این انکار اهمیت بنیادی دارد. این انکار به نوعی پایان مبارزه است. مبارزه از نگاه اصلاح طلبان پایان یافته شاید برای همیشه. بازگشت به قدرت و تلاش برای جلب رضایت و اعتماد قدرت ، این است روش جدید و همیشگی اصلاح طلبان.
امروز 25 بهمن است ، روزی که تجمعی خارج از تقویم حکومتی طراحی شد و میر حسین موسوی ، رهنورد و کروبی هم قصد شرکت در آن را داشتند و از آن روز در خانه هایشان حبس شدند. بنابراین مهم است که فراموش و انکار شود. روزی که به بیش از هزار روز حبس خانگی انجامیده است امروز است اما امروز ، علت واقعی این حبس ها  انکار می شود.
امروز 25 بهمن است و فلج شدن معترضان و شکست شان دیگر نیاز به استدلال ندارد. گرچه از نظر روانی روشنفکران ما هیچ گاه آماده پذیرش شکست و اعتراض به آن نیستند دقیقا مانند حاکمیت در ایران اما الان دیگر نیاز به صرف انرژی برای تحلیل این شکست نیست. حتی درخواست شورای هماهنگی راه سبز امید هم مثل صدایی در خلاء گم میشود بدون آن کسی توجهی کند.
این است نتیجه مبارزه ای که به شوخی گرفته شود.

میشل فوکو گفته بود: "فاشیسم است که ما را عاشق قدرت می کند. "
فاشیسم است که ما را از مشروعیت زدایی یک حاکمیت به بازپس دادن مشروعیت اش می کشاند.
حال چه 90 درصد رای داده باشند چه 51 درصد.

۱۳۹۲ بهمن ۲۴, پنجشنبه

انتشار نامه های هاینریش هیملر به همسرش

لوموند امروز استناد استثنایی را منتشر کرده است. این اسناد نامه های هاینریش هیملریکی از فرماندهان نازی و رئیس اس اس را منتشر کرده است که خطاب به همسرش مارگا از 1927 تا 1945 نوشته شده است. اینها نامه های خصوصی او به همسرش است که علایق و احساسات یک پدر خوب و همسر مهربان را نمایش می دهد. یک زندگی خصوصی متفاوت از کار رسمی او.
هانا آرنت در مقاله ای که در سال 1945 منتشر شده درباره هیملر می نویسد:" او یک بورژواست با همه ژست های احترام آمیز و عادات یک پدر خوب خانواده ".
فرصت ترجمه نامه ها را نداشتم .
.
 Heinrich et Marga Himmler avec leur fille Gudrun dans leur jardin de Waldtrudering, en septembre 1930.
Inédites jusqu'à aujourd'hui, les lettres d'Heinrich Himmler à sa femme, Marga, paraissent en France le 20 février. En voici des extraits.
  • Munich, 23 décembre 1927, 14 h
« Ma chère, ma bonne Marga !
Ta lettre rapide est arrivée ce matin. Comme je m'en suis réjoui, et comme cela m'a mis en joie pour partir. J'ai fait quelques courses, puis je suis allé au bureau, et à présent en vitesse à la maison, où je trouve ton cher petit paquet. Que veux-tu que je dise, chère gaspilleuse que tu es !
Mais laisse-toi maintenant souhaiter un joyeux Noël . Profite de la fête et ne sois plus triste du tout, et ne doute jamais ; car il faut que tu le saches, tu doisconsidérer comme tien un homme qui t'est profondément reconnaissant pour ton amour et pour chaque pensée libre que le combat lui laisse, qui est auprès de toi, qui t'aime et te vénère comme la chose la plus chérie et la plus pure qu'il possède.
Cela, tu dois le croire, et tu dois donc être heureuse que nous fêtions Noël ensemble – même si c'est à distance. Je t'envoie mes deux photos, pour que tu puisses de temps en temps regarder ta « Tête de mule » de près.
Ce matin même, j'ai acheté à ton attention un livre dont je crois qu'il te plaira, à toi, la chère femme aux beaux cheveux blonds et aux bons yeux bleus. Demain après-midi, je rentrerai chez moi, je serai aussi à la maison dimanche et lundi, mereposer un peu et être joyeux. – Mais quelle fête ce serait si ma petite femme était auprès de moi et si nous étions gentils l'un avec l'autre, je ne peux même pas ypenser.
Et maintenant pour une fois ne te fais pas de souci pour moi ; jusqu'au 6 janvier il ne se passe strictement rien, même nous marquons une pause. Je compte allerchez l'oncle docteur demain matin, mais ça n'était vraiment pas possible avant . Je m'étonne moi-même en voyant combien je suis gentil en réalité. A la maison je vais devoir me ressaisir comme il faut pour que tout le monde ne soit pas surpris par ma « docilité ». Tu vois !
J'espère que tout le monde est aimable avec toi, que rien ne te cause d'embêtements et que tu n'as pas à froncer les sourcils. Je caresse ton cher front et j'embrasse ta chère bouche.
Ton Heini »
Lettre de Marga à Heinrich datée du 21 mars 1928. A propos de l'un des médecins de sa clinique elle écrit alors : "Ce Hauschild ! un Juif reste un Juif !"
  • Munich, 30 décembre 1927
« Ma bonne petite femme !
Que tu sois, sauf ton « [?]», une créature infiniment aimable et bonne, je l'ai toujours su. Mais ta lettre exprès me l'a montré une fois de plus. Combien j'aimerais t'embrasser pour cette lettre.
Entre-temps, tu auras vu que je ne suis pas du tout une tête de mule aussi « vilaine » que cela. Ecoute, je n'ai fait preuve que d'honnêteté en t'écrivant une pensée qui me venait dans un recoin de mon âme « noire ». Je n'ai certainement pas agi en fonction de cela, et t'ai pourtant écrit, à l'exception du jour de Noël (25 décembre), une fois par jour, et même deux fois de temps en temps. Et crois-moi je suis forcé de bavarder chaque jour avec ma petite femme, je ne peux moi-même faire autrement et je ne veux tout de même pas que tu te fasses des soucis inutiles, ne serait-ce qu'un seul instant. Chère, « méchante », gentille femme, je ne me sens pas du tout aussi coupable, mais je profiterais volontiers de la sanction chaque jour si seulement cela m'était possible. Au moins nous comptons nousvenger tous les deux en janvier.
Pour le dernier paragraphe de ta lettre, j'aimerais être tout particulièrement gentil avec toi.
Que tu te sois chagrinée à cause de ma lettre me peine profondément. Chère, chère petite sotte, crois-moi, dans mes lettres et mes mots, tu ne trouveras jamais quoi que ce soit dont tu doives te chagriner ; la brièveté et la hâte peuvent parfois m'amener à de mauvaises formulations, mais il n'y a certainement aucune raison de se chagriner. Comment pourrais-je te faire du mal ? Ma chère petite sotte l'apprendra-t-elle et ne se chagrinera-t-elle plus jamais de ce genre de choses ; je le crois bien, parce que la petite femme sait tout de même combien j'ai d'affection pour elle. (…)
Mais on m'appelle de nouveau au téléphone ; quelqu'un m'attend.
Les voeux de nouvel an seront courts. Tout ce qu'on peut penser et souhaiter de bon et de cher, je te le souhaite. Toi, ma chère, chère femme !
Je t'embrasse
ton Heini »
  • De Marga, 4 janvier 1928
« Mon cher lansquenet bien-aimé, toi ma bonne Tête de mule, c'est ce qui me revient toujours, bien que j'aie compris que tu n'en es pas vraiment un. Mais que tu es mien. Et que tu aimes un peu l'être, je le sais.
Hier soir est arrivée ta chère 3e lettre, voilà donc que je dois écrire encore une fois. Je dois te dire une fois de plus combien je suis heureuse et joyeuse. Toi mon bon Crâne de mule. (« Crâne » juste pour changer.) En fait aujourd'hui je voulaisêtre gentille et lire ton bon livre, mais au bout du compte on préfère écrire. Si je lis ensuite tes anciennes lettres (un jour je lis les anciennes, un jour les nouvelles), et mon journal, alors, paresseuse comme je suis, je m'endors. Et le livre n'y trouve donc jamais son compte. Je ne mettrai pas non plus la lettre dans la boîte aujourd'hui, à cause de la pluie et de mes maux de gorge, qui se sont déjà beaucoup améliorés. J'ai certainement de nouveau pris froid chez mes parents, ou il n'y a pas de chauffage central, et la chambre est tellement surchauffée.
Mon cher, mon aimé, n'oublie pas les petites photos, sans quoi nous nous ennuierons, et pense à la « vengeance ». Mon âme noire imagine déjà le plus impossible. –
Ô pauvre homme [tu] te promènes sûrement à présent dans l'histoire du monde tandis que moi, femme paresseuse, je peux profiter allègrement de la vie entre mes quatre murs. »
Himmler jouant au tennis, comme souvent dans les années 1930, avec Karl Wolff, son chef d'état-major, à sa gauche, en 1934.
  • Munich, 7 janvier 1928
« Ma chère, petite femme!
Voilà encore passée une journée avec pas mal de travail, et me voici de nouveau par l'esprit assis auprès de ma petite femme et je suis gentil avec elle et lui raconte un peu ce qu'a fait le lansquenet. Je lui dis d'abord qu'elle est bien aimable et bien gentille de m'avoir écrit de si bonnes lettres. (La 15e et la 16e.) J'ai reçu la première hier au soir, à 23heures, alors que je revenais chez moi depuis Landshut, et l'autre ce matin. –Comme je suis heureux que ma chère enfant ne soit plus triste. Et tu ne seras plus jamais triste non plus, puisque, vois-tu, nous ne pouvons jamais nous comprendre de travers. Comment va le mal de gorge? C'est bien ce que je dis, où peut-on attraper ce genre de choses, à B.[erlin]. –Et malgré tout je monterais si la chose était possible. Mais pour l'instant ça n'en a pas encore l'air. Mon enfant comme ce serait beau de voir chaque jour tes yeux fidèles et de sentir tes bonnes mains et d'embrasser chaque jour ta ch.[ère] bouche et demontrer à la petite femme combien le, combien son lansquenet a d'affection pour elle. (…)
Chérie, le plus souvent le calme des dimanches n'existe pas du tout, des mois entiers passent sans que je puisse en profiter. Et pourtant, le calme, je le ressens quand je pense a toi.
Ma chère femme, je ne peux même pas te dire ce que tu es pour moi. (…)
Ma chère femme j'embrasse ta chère bouche et tes mains bonnes et tendres. Ton Heini »
  • 16 juin 1944
« Ma bonne Mamette !
Ci-joint de nouveau deux discours de moi ; ne crains pas de m'offenser, contente-toi de les survoler. Je te joins deux lettres très convenables de veuves de SS ; renvoie-les-moi plus tard, je te prie !
2 livres et du chocolat pour Lydia, quelques revues et savons pour moi, ainsi qu'un livre pour la bibliothèque, partent également avec cette lettre.
Beaucoup de saluts et de baisers affectueux pour toi, bonne Mamette, et pour notre fillette (Petite oie)
De votre Petit Papa »
  • La dernière lettre, 17 avril 1945, un mois avant son suicide
« Ma bonne Mamette bien-aimée !
Ma bonne et chère fillette! M.B[aumert] descend, j'ai donc l'occasion de lui confiercette petite lettre. Il racontera beaucoup de choses de vive voix à Mamette.
Mais il doit tout de même apporter quelques lignes avec un petit colis. Les temps sont pour nous tous monstrueusement difficiles, et pourtant – j'en suis fermement convaincu –, tout finira par se retourner à notre profit. Mais c'est difficile. Restez juste en bonne santé, vous, mes chères. L'Antique nous protégera, nous et en particulier le courageux peuple allemand, il ne nous laissera pas disparaître.
Je vous envoie, à toi, ma Mamette bien-aimée, et à toi, ma Poupette, ma chère, beaucoup beaucoup de bisous et de saluts affectueux.
Heil Hitler ! Avec amour
Votre Petit Papa »

۱۳۹۲ بهمن ۱۹, شنبه

دوچرخه سواری زنان در تهران

مقاله من در شرق پارسی به آدرس زیر: 

http://www.sharqparsi.com/2014/02/article11112

دوچرخه سواری زنان در تهران و ممنوعیت های نانوشته
بر اساس داده های یک پژوهش درباره دوچرخه سواری در تهران، بیش از 70 درصد پاسخگویان اظهار کرده اند که ایرادی در دوچرخه سواری زنان در سطح شهر نمی بینند. با این حال نوعی ممنوعیت نانوشته بر سر دوچرخه سواری زنان در ایران سایه انداخته است.
دوچرخه سواری زنان در پارک چیتگر واقع در غرب تهران-عکس از شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان در پارک چیتگر واقع در غرب تهران-عکس از شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان در فضای شهری منع قانونی ندارد با این حال شهرداری تهران در خانه های دوچرخه ای که در سطح شهر تهران ایجاد کرده از ارائه دوچرخه به زنان امتناع می کند. یک شهروند تهرانی در این باره به شرق پارسی می گوید: “اگر خانم باشی و به این خانه های دوچرخه مراجعه کنی از ثبت نام شما امتناع می کنند و می گویند اجازه ثبت نام خانم ها را نداریم. یعنی شهرداری خانه دوچرخه مردانه افتتاح کرده است، اما در تابلوهایشان نمی نویسند مردانه. مثل اینکه طبیعی است که به زنان دوچرخه داده نشود.”
با این حال گاهی مسوولان این خانه ها توصیه های جالبی برای زنان دارند: “همراه با برادر، همسر یا پدرتان یا هر مرد دیگری بیایید ثبت‌نام کنید، بعد خودتان از دوچرخه استفاده کنید”.
دوچرخه سواری زنان به همراه عضو مذکر خانواده در تهران- عکس از شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان به همراه عضو مذکر خانواده در تهران- عکس از شرق پارسی
یکی از مسوولان شرکت پارسا، مجری پروژه دوچرخه شهری در تهران در پاسخ به پرسش شرق پارسی که خانه های دوچرخه زیر نظر شما، چه پاسخی به درخواست بانوان برای دریافت دوچرخه دارند، می گوید: “چون بحث خانه های دوچرخه بحث تفریحی نیست بلکه برای کارمندها است که می خواهند سر کار بروند فعلا برای خانم خدمات ارائه نمی کند. فعلا خانم ها برای استفاده از این خانه های دوچرخه محدودیت دارند، اما می توانند در پارک های مخصوص بانوان از دوچرخه استفاده کنند.”
این مسوول در پاسخ به پرسش ما که برای بانوان کارمند چطور؟ افزود: “به خاطر قوانین حوزه ترافیک برای خانم ها دوچرخه ارائه نمی شود . اوایل کار این خانه ها، حدود سال ۱۳۹۰ دوچرخه شهری به خانم ها ارائه می شد، اما به دلیل تصادف های زیادی که داشتند این پروژه برای خانم ها کنار گذاشته شد.”
دلایل ممنوعیت غیر قانونی (از این منظر که قانون آنرا منع نکرده است) دوچرخه سواری زنان در شهر چه در حوزه مذهبی – سیاسی و چه حوزه عرفی یا اجتماعی نهفته باشد، در حال حاضر زنان نمی توانند از خانه های دوچرخه ای که شهرداری در مناطق مختلف تهران راه اندازی کرده است، استفاده کنند. با این حال نتایج یک پژوهش در تهران نکات جالب توجهی درباره دیدگاه عموم مردم درباره دوچرخه سواری بانوان ارائه می کند.

نتایج پژوهشی درباره دوچرخه سواری زنان

در سال ۱۳۸۹ شمسی شهرداری تهران پژوهشی را برای سنجش دیدگاههای مردم تهران درباره استفاده از دوچرخه در رفت و آمدهای شهری را اجرا کرد که در بخش هایی از آن دیدگاه شهروندان درباره دوچرخه سواری زنان مورد پرسش قرار گرفته بود. نگاهی به برخی نتایج این پژوهش توضیح روشن تری درباره منع دوچرخه سواری زنان پیش روی ما می گذارد.
 70 درصد تهرانی گفته اند که ایرادی در دوچرخه سواری زنان در شهر نمی بینند- عکس از شرق پارسی
70 درصد تهرانی گفته اند که ایرادی در دوچرخه سواری زنان در شهر نمی بینند- عکس از شرق پارسی
در بخشی از یافته های این پژوهش، مخاطبان با این گزینه که “استفاده از دوچرخه در شهر برای زنان و دختران ایرادی ندارد” با بیش از ۷۰ درصد پاسخ مثبت، گفته اند که ایرادی در دوچرخه سواری زنان در شهر نمی بینند. بر اساس نتایج، مخالفین دوچرخه سواری زنان نیز ۱۴ درصد بوده اند. (نتایج تفضیلی: ۲۹ درصد کاملا موافق، ۴۵ درصد موافق، ۱۲ درصد بی نظر، ۱۱ درصد مخالف و ۳ درصد کاملا مخالف)
پرسش دیگر این پژوهش با این گزینه مطرح شده که تا چه اندازه با این گزینه موافق یا مخالف هستید: “استفاده از دوچرخه برای زنان به ایجاد مزاحمت برای آنان می انجامد.” نتایج گویای آن است که حدود ۶۰ درصد پاسخگویان موافق بوده اند که دوچرخه سواری زنان به ایجاد مزاحمت برای آنها می انجامد. در برابر ۲۹ درصد مخالف این گزینه بوده اند. (نتایج تفضیلی: ۲۰ درصد کاملا موافق، ۳۹ درصد موافق، ۱۲ درصد بی نظر، ۲۵ درصد مخالف و ۴ درصد کاملا مخالف).
پرسش دیگر این پژوهش در چستجوی نوع مزاحمت های قابل تصور برای دوچرخه سواری زنان بوده است. در این پرسش دیدگاه پاسخگویان درباره موانع اصلی دوچرخه سواری زنان در سطح شهر پرسیده شده است. نتایج گویای آن است که ۳۵ درصد پاسخگویان، موانع اجتماعی (مزاحمت های خیابانی از سوی مردان و ..) را مانع اصلی دانسته اند، حدود ۳۵ درصد موانع عرفی (باورهای عمومی همچون آبرو و …) و ۳۰ درصد موانع شرعی (مسئله پوشش اسلامی، مغایرت با اسلام و ..) را ذکر کرده اند.
دوچرخه سواری زنان در غرب تهران-عکس از شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان در غرب تهران-عکس از شرق پارسی
بر این اساس، از نظر اکثریت پاسخگویان این پژوهش که از مناطق ۲۲ گانه شهر تهران بوده اند، اشکالی در دوچرخه سواری زنان وجود ندارد، اما معتقد هستند که این کار با مزاحمت های خیابانی همراه خواهد بود. آنها همچنین موانع اجتماعی از جمله مزاحمت های خیابانی مردان برای زنان و همچنین موانع عرفی از جمله باورهای عمومی و کلیشه های ذهنی را مهمترین موانع دوچرخه سواری زنان می دانند. با اینکه همواره در اولین واکنش موانع مذهبی به عنوان مانع اصلی در این زمینه به ذهن می رسند از نگاه مخاطبان این پژوهش موانع مذهبی در درجه سوم اهمیت بوده اند.
همچنین این پژوهش نشان می دهد که میان تاهل افراد و دیدگاهشان درباره دوچرخه سواری زنان رابطه وجود داشته است. متاهل ها بیشتر از مجردها مخالف دوچرخه سواری زنان بوده اند. همچنین شاغلین و دو گروه سنی کمتر از ۲۴ سال و ۳۵ تا ۴۴ سال دیدگاه مثبت تری نسبت به دوچرخه سواری زنان ابراز کرده اند.
 متاهل ها بیشتر از مجردها مخالف دوچرخه سواری زنان در تهران هستند- عکس از شرق پارسی
متاهل ها بیشتر از مجردها مخالف دوچرخه سواری زنان در تهران هستند- عکس از شرق پارسی
در پایان این پژوهش مهمترین پیشنهاد پاسخگویان برای گسترش استفاده از دوچرخه در سطح شهر تهران “گسترش فرهنگ دوچرخه سواری” عنوان شده که بسیاری از مشکلات پیرامون دوچرخه سواری زنان ذیل آن قابل بحث است.
نتایج این پژوهش گویای زمینه پذیرش بالای دوچرخه سواری زنان در میان شهروندان تهرانی است با این حال نگرانی از مزاحمت های خیابانی نیز به همان اندازه قدرتمند است.

نگاه رسمی به دوچرخه سواری زنان

با وجود عدم ممنوعیت قانونی دوچرخه سواری زنان در سطح شهر با این حال ممنوعیت های گوناگونی این امر را با مشکل مواجه کرده اند.
چندی پیش سردار حسین رحیمی رییس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در شهر را اعلام کرد. این در حال است که در تیرماه ۱۳۹۱ محمد رضا محمودی معاون وقت عمرانی استانداری تهران اعلام کرده بود که دوچرخه سواری برای بانوان منع قانونی ندارد و این موضوع باید فرهنگ سازی و اصلاح شود.
دوچرخه سواری زنان به همراه عضو مذکر خانواده در غرب تهران-عکس از شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان به همراه عضو مذکر خانواده در غرب تهران-عکس از شرق پارسی
با این حال سردرگمی در این باره به ادامه ممنوعیت ارائه دوچرخه به زنان انجامیده است به طوری که منوچهر دانشمند، دبیر دوچرخه سواری شهرداری تهران در همان زمان گفت: “اگر آقای معاون استاندار کنار یکی از کانکس‌ها دوچرخه حاضر شوند و دوچرخه در اختیار بانوان قرار دهند، از ایشان سپاسگزار خواهیم بود، زیرا ما تاکنون هیچ دستوری برای ارائه دوچرخه به بانوان نداشته‌ایم و همچنان تنها آقایان می‎توانند در ایستگاه‎های دوچرخه شرق تهران ثبت نام کنند.”
این موضوع با گفته های محمد رویانیان رییس ستاد سازمان سوخت وقت ایران همراه بود که از طراحی دوچرخه های ویژه بانوان خبر داد که تاکنون این طرح مسکوت مانده است.
از سوی دیگر رییس سازمان ورزش شهرداری تهران گفته است که سه بار از شورای انقلاب فرهنگی که متولی این موضوع است استعلام شده که بی پاسخ مانده است.
این دیدگاههای گاه متناقض در عمل به عدم ارائه خدمات توسط خانه های دوچرخه به بانوان شده است.

دیدگاه مذهبی و دوچرخه سواری زنان:

یکی از مهمترین مخالفت های با دوچرخه سواری زنان از موضع مذهبی است. مقاله کاظم علی محمدی در سایت معاونت تهذیت حوزه های علمیه و استدلال هایش درباره دوچرخه سواری زنان در ایران بسیار پر سر و صدا شد. آقای محمدی در مقاله خود درباره دوچرخه سواری زنان با ذکر روایت های متفاوت از امام صادق و دیگر امامان که “پیامبر اکرم از سوار شدن زنان بر زین نهی کرده اند” و نیز این روایت که ” در آخر الزمان زنان بر زین ها سوار می شوند” نتیجه گرفته است که دوچرخه سواری زنان از نظر اسلام صحیح نیست.
این استدلال ها به معاونت تهذیب حوزه های علمیه محدود نمانده و بسیاری از مراجع تقلید به این موضوع واکنش منفی نشان داده اند. آیت الله مکارم شیرازی گفته است که “با توجه به پیامدهاى سوئى که این گونه امور دارد، لازم است از آن پرهیز شود و به وسوسه هایى که این و آن مى کنند توجه نکنی.” آیت الله سیستانی گفته است: “اگر در معرض دید نامحرم باشد و وضع او تحریک کننده باشد جایز نسیت.” آیت الله بهجت گفته است:” هر چه زمینه ساز فساد است، حرام است.” آیت الله خامنه ای گفته است:” خانم‌ها باید از هر کارى که موجب جلب توجه نامحرم مى‌شود، اجتناب نمایند.”
دوچرخه سواری زنان در غرب تهران-شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان در غرب تهران-شرق پارسی
بااین حال برخی مراجع نیز نظر معتدل تری دارند. آیت الله محمد عزالدین الحسینی الزنجانی گفته است: “موتور سواری و نیز دوچرخه سواری و اسب سواری بانوان با حفظ حجاب شرعی مانعی ندارد. ”

خانه های دوچرخه بدون زنان

خانه های دوچرخه که از سال ۱۳۸۸ شمسی در تهران آغاز به کار کرد در حال حاضر در چندین منطقه تهران گسترش یافته اند. اکنون به گفته مسوولان این پروژه بیش از ۴۵۰۰ دوچرخه در شهر تهران وجود دارد و حدود ۱۴۰ خانه دوچرخه فعال هستند.
دوچرخه سواری زنان در غرب تهران-شرق پارسی
دوچرخه سواری زنان در غرب تهران-شرق پارسی
یکی از مسوولان شرکت پارسا، مجری پروژه دوچرخه شهری در تهران به شرق پارسی می گوید: “در مناطق ۲، ۵، ۷ و ۸ تهران خانه های دوچرخه به طول کاملا راه افتاده است، ولی هر کدام از این مناطق بر اساس وسعتی که دارند تعداد خانه های دوچرخه شان متفاوت است.”
وی میزان استقبال شهروندان از این پرژوه را خوب ارزیابی می کند و می گوید: “به عنوان مثال در منطقه ۵ شهرداری با ۳۰ خانه دوچرخه، حدود ۵ تا ۶ هزار نفر عضو داریم.”
با این حال همه این اعضای خانه های دوچرخه آقایان هستند و تا اطلاع ثانونی برنامه ای برای تغییر سیاست فعلی دیده نمی شود. محافظه کاران مذهبی با استدلال های گوناگون به شدت مخالف رفع ممنوعیت استفاده از دوچرخه برای زنان هستند، اما از سوی دیگر در فضای عمومی جامعه نیز پشتیبانی جدیی در افکار عمومی برای رفع این ممنوعیت ها دیده نمی شود. شاید مهمترین دلیل این عدم رغبت عمومی برای رفع این ممنوعیت ها، مزاحمت های خیابانی مردان برای زنان دوچرخه سوار باشد، موضوعی که در پژوهش شهرداری تهران به عنوان اولین مانع دوچرخه سواری زنان شناخته شده است.