۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

مناظره کاندیداها یا "متشکرم آقای دکتر"

مناظره اول 8 کاندیدای ریاست جمهوری کلاس آموزشی بود برای این کاندیدا ها که چگونه تمکین کنن به مبصری که با گفتن عبارت" متشکرم آقای دکتر" برای تمکین به مبصر اصلی تمرین کنند و بفهمند که وقتی گفته شد بسه بشین سر جات با احترام و بی سر و صدا اطاعت کنند. مسئله مهم دیگر اینکه اینها خجالت نمی کشن که اول بگویند باید تخصص گرا بود و از متخصصان برای کارها استفاده کرد و بعد جملگی تاکید کنند مانند آقای عارف که فرموند:" بنای ما بر آن است هر مسوولی در هر سطحی که در نظام جمهوری اسلامی خدمت می کند باید وفاداری خود را به نظام به قانون اساسی و به همه ارزش ها به اثبات رسانده باشد و ما در این زمینه هیچ اختلافی با دوستان اصول گرا نداریم. " مرسی آقای عارف تحصیل کرده آمریکا. 
از نظر من مناظره اول 8 کاندیدای ریاست جمهوری حقیقتا تحقیرآمیز و در حد شخصیت همین آقایان بود. ولی واقعا غرضی  می تواند تا سالها حافظه تاریخی ما را تقویت کند که این انتخابات را از یاد نبریم . 

۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

حسن روحانی، اعتراضات 88 و پافشاری بر مواضع سال 78

یکی از مخاطبان نوشته من که تنها یادآوری موضع گیری حسن روحانی در حوادث تیرماه 78 بود خواسته بود که من در نقل سخنان آقای روحانی انصاف را رعایت کنم چرا که من تنها یک پاراگراف کوتاه نقل کرده بودم و نه همه حرف های ایشان را. برای همین ابتدا بخش هایی از سخنان ایشان را نقل می کنم که آن روزها نقش مهمی داشت در خفه کردن دانشجویان و کوی دانشگاه و دقیقا بعد از سخنان ایشان بود که صدای وحشتناک موتور سوارهای بسیجی که با چوب های بلند پرچم ایران که برای کتک زدن هم استفاده می شد سوار بر موتور وارد خیابان امیرآباد و در کوی دانشگاه شدند شاید بیش از از صد موتور سوار برای هجوم دوباره آمده بودند که آن روز به به تهدید و فحاشی به  دانشجویان اکتفا کردند.

اما نکته جالب اینکه ایشان همین چند روز پیش در گفتگو با روزنامه شرق بر درستی موضع گیری خود درباره حوادث کوی صحه گذاشته و نه تنها نقدی به آن ندارد بلکه از آن شیوه دفاع کرده است و می گوید که با کار امنیتی قضیه حل نشد بلکه با آمدن مردم در روز 23 تیرماه مسئله حل شد همان مردمی که با باتوم و چوب در روزهای قبل و همان روز 23 تیر برای زورآزمایی به خیابان امیر آباد آمدند.نگاه کنید به این گفته ها :
"در وقایع 18 تیر بسیار مهم بود که بین کار دانشجویان و کار آشوبگران تفکیک صورت گیرد. همه تلاش ما این بود که به مردم بگوییم اینها که در خیابان اتوبوس آتش می‌زنند و چادر زن چادری را از سرش می‌کشند یا به مغازه‌ها حمله می‌کنند، دانشجو نیستند. 

عده‌ای از حرکت و انتقادات دانشجویی سوء‌استفاده کردند. ضمن اینکه ما خواستیم ناامنی که در تهران آغاز شده بود، سریع‌تر جمع شود. 

من فکر می‌کنم کار بسیار بزرگی انجام شد. در سخنرانی 23 تیر هم گفتم که آمده‌ایم دامن دانشگاه و دانشجو را تنزیه کنیم. به مردم بگوییم این اقدامات تخریبی ربطی به دانشجویان ندارد. دانشجویان ممکن است انتقاداتی داشته باشند که حق آنهاست.

خود قانون اساسی راه را برای اظهارنظرات مردم پیش‌بینی کرده است. به اعتقاد من کار مهمی صورت گرفت. یادتان باشد در 18 تیر با سیستم امنیتی قضیه حل نشد. 

با حضور مردم کار تمام شد. کاری که ما در 18 تیر کردیم این بود که وقتی دیدیم مساله به آشوب خیابانی تبدیل ‌شد و دیگر بحث دانشجو و دانشگاه نیست، از خود مردم خواستیم بیایند و اعلام نظر کنند و ماجرا با حضور مردم در 23 تیر تمام شد.  

·        من خودم اقدامات شورایعالی امنیت ملی را در ماجرای 18 تیر که با ریاست آقای خاتمی بود و ایشان نقش مهمی داشتند، کار درست و عاقلانه‌ای می‌دانم. 

برای اولین‌بار شورایعالی امنیت ملی یک مقام رده‌بالای امنیتی را به‌عنوان یکی از مقصران معرفی کرد و به دادگاه سپرد. " 

نکته جالب مصاحبه ایشان با شرق این است که می گوید اعتراضات بعد از انتخابات 88 را باید تقسیم کرد به قبل از سخنان آقای خامنه ای در جمعه ای که دستور خونریزی آشکار را صادر کرد و بعد از آن و بعد از جمعه را قبول ندارد.

اما بخش های مهمتر از آنچه من ذکر کردن در نوشته قبلی و بعد کلا حرف های ایشان باضافه توضیحات اندکی از من .
حسن روحانی در سخنان روز چهار شنبه 23 تیرماه 78 فرمودند :

آن عاملي كه امروز ملت ما را متحد كرده است و پيوند ناگسستني در ملت ما ايجاد كرده است، اسلام است و مظهر اين اسلاميت، رهبري و مقام ولايت است. (تكبير حضار) مردم ما به خوبي مي‌دانند مسئله ولايت به عنوان مظهر وحدت ملي جامعه است. مسئله ولايت مظهر اقتدار ملي ما است. اهانت به مقام ولايت، اهانت به ملت است. اهانت به ايران است. اهانت به اسلام است. اهانت به مسلمانان است. اهانت به همه آزادگاني است كه قلبشان براي ايران به عنوان ام‌القراي جهان اسلام مي‌تپد، بنابراين اين حرمت شكني نه براي مردم ما و نه براي عاشقان انقلاب در سراسر جهان قابل تحمل نيست. گرچه آنهايي كه به اين عمل زشت دست زده‌اند، تعدادشان بسيار اندك است، اما در عين حال لبخند و تشويق استكبار جهاني و اميدهاي نابخردانه‌اي كه در آنها ايجاد كرد نشان مي دهد كه قدرتهاي استكباري توسط مزدورانشان سنگ زيرين اين بنا مورد هدف قرار داده‌اند. ولايت،‌ مهم‌ترين ركن حكومت و نظام ما در قانون اساسي كشور ما است. اهانت به اين ركن، اهانت به قانون اساسي است. اهانت به قانون‌گرايي است و اهانت به همه ارزش‌هاي انقلابي است. من در اين حادثه چند روزه چيزي كه مي‌ديدم در ميان اين مردم باوفا، مردم مخلص، مردم انقلابي. مردم در اين چند روز، صبر 25 ساله مولاي متقيان علي (ع) را به نمايش گذاشتند كه فرمود «صبرت ‌و في‌ العين ‌غذي‌ و في‌الحلق شجي» استخوان در گلو و خار در چشم اين چند روزه تحمل كردند. اين صبر انقلابي، اين تحمل توأم با «كظم‌غيض» اين حفظ نظم و آرامش، اين هوشياري، آماده بودن اما منتظر دستور ماندن و دست روي دست گذاشتن نكته بسيار جالبي بود. اگر منع مسئولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابي ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد مي‌كردند و آنها را به سزاي اعمالشان مي‌رسانند. (تكبير حضار) مطمئن باشيد دولت و ارگان‌هاي امنيتي كاملاً بر كشور مسلط هستند و اين گروهك‌ها و اين چند صد نفر اوباش چيزي نيستند كه بخواهند براي ملت ما و براي مردم عزيز و قهرمان تهران، نگراني بوجود آورند.(تكبير حضار) 

(توصیح اینکه این صبر انقلابی آقایان نه برای " عناصر اوباش" که به قول آقایان بانک اتش می زدند که اصولا در برابر اینها که آقایان صبر نمی کردند بلکه پاره پاره می کردند بلکه این صبر آقایان در برابر دانشجویان بی دفاع کوی بود و اساسا من نمی فهمم منظورشان چه صبری بود؟ این چه صبری که در سه حمله پی در پی اول 4 صبح 18 تیر ، بعد 6 صبح 18 تیر  و بعد 8 صبح 18 تیر با تمام توان به کوی حمله کردند و تا توانستند زدند و به خون کشیدند و دانشجو دستگیر کردند. من البته می فهمم منظورشان از صبر چه بود. منظور این بود که کوی را و دانشجویان را با خاک یکسان نکردند.  دیگر اینکه این متانت و صبر برای حادثه دوم بوده که شعارهای دانشجویان بر ضد مقام ولایت سر داده می شد نه برای حادثه سوم مورد تاکید آقای روحانی که در ادامه می آورم

حادثه تلخ سوم، حمله به اموال عمومي، ايجاد رعب و وحشت در ميان مردم، برهم زدن آرامش و امنيت، سلب آسايش از مردم، آزار مردم و حتي دستبرد به اموال شخصي و اهانت و تعدي به مردم بود. در كدام كشور جهان، حركت‌هاي آشوب‌طلبانه اين چنين تحمل مي‌شود اينها خيلي پست‌تر و حقيرتر از آن هستند كه بخواهيم نسبت به آنها تعبير حركت براندازي را مطرح كنيم. در كجاي دنيا و در كدام كشور و توسط كدام دولت، آشوب، تخريب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل مي‌شود.

( حادثه سوم مورد اشاره آقای روحانی نه کار دانشجویان که شخصا شاهد بودم که چگونه نیروهای بسیج به ایجاد رعب و وحشت در خیابان انقلاب مشغول بودند در حالی که بهترین فرصت ها برای آتش زدن مثلا پمپ بنزین امیرآباد وجود داشت ولی دانشجویان با هم خشمی که داشتند با ایجاد زنجیره به دور پمپ بنزین و هدایت اعتراض کنندگاه به حرکت به سمت کوی دانشگاه کمترین آسیبی به این پمپ بنزین یا خانه ها و مغازه ها نرسید. دیگر اینکه در کجای دنیا اعتراض یا حتی درگیری با پلیس یا آتش زدن تحمل می شود ؟ در همه جای دنیا آقای روحانی . در دنیای متمدن معترضان را برانداز و غیرو نمی خوانند آنها در خیابان مثل عزت ابراهیم نزاد و از روی قصد نمی کشند. اعتراضات لندن را نگاه کنید چقدر آشوب به پا شد و برخورد پلیس یا نوع حرف زدن مثلا دبیر امنیت ملی را مقایسه کنید . خجالت آور است این شکل سخن گفتن از همان مردمی که همواره به دروغ و برای سوء استفاده به عنوان مردم نجیب و غیره نام گرفته اند)

افرادي كه اتوبوس و اموال عمومي را آتش مي‌زنند، آنها كه ماشين بين‌المال را آتش مي‌زنند و حتي اتومبيل شخصي افراد را از بين مي‌برند، اينها چه عناصري هستند و داراي چه ماهيتي مي‌باشند؟ بي‌ترديد اين افراد دشمن مردم ايران و ارزش‌هاي اين مرز و بوم هستند، اين اوباش حتي به مساجد هم تعرض كردند. ادامه اين وضع براي نظام ما كشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. ديروز نسبت به اين عناصر دستور قاطع داده شد، ديروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حركت اين عناصر فرصت طلب، هر كجا كه باشد با شدت و با قاطعيت برخورد شود و سركوب شوند.(تكبير حضار) 

( این قاطعیت برخورد مستقیما خطابش به دانشجویان بود و به شدت با دانشجویان برخورد شد و بعد از 23 خرداد هم )

خوشبختانه همه اركان نظام، مسئولين همه قوا بدون هيچگونه اختلاف‌نظر نسبت به برخورد قاطع و انقلابي نسبت به اين عناصر فرصت‌طلب اتفاق نظر دارند و قوه قضائيه در روزهاي آينده به وظيفه قانوني، شرعي، ملي و انقلابي خود به خوبي عمل خواهد كرد.(تكبير حضار) در روزهاي آينده مردم ما با هيجان هوشياري خودشان را در صحنه حفظ كنند. بدون اينكه دست به عملي بزنند، در زمينه اطلاعات به دست آمده به وزارت اطلاعات كمك كنند. در زمينه عمل هم پشتيبان نيروهاي رسمي و مسئولين امنيت باشند، يعني كمك نيروي انتظامي، بسيج و ساير نيروهاي امنيتي در صحنه عمل باشند. بايد بدانيم كه اتكاء اصلي نظام و مسئولين ما به مردمان عزيز و قهرمان حاضر در صحنه است. گرچه چند روز گذشته، شاهد حوادث تلخي بوديم، اما حضور امروز مردم شيريني و شهد را در كام تلخ مردم ريخت. حضور ميليوني امروز مردم در سراسر كشور حماسه ديگري بود. اطلاعاتي كه من يك ساعت پيش از همه استانها گرفتم اين بود كه در سراسر ايران، موج خروشان مردم، تكبيرگويان به مراكز اجتماعي كه به آنها اعلام شده است، زن و مرد در حال حركت هستند. همه جا شعار و فرياد در حمايت از نظام و عليه استكبار و مزدوران داخلي آنهاست.


لازم مي‌دانم از نيروي انتظاامي به خاطر تلاش‌هاي شبانه‌روزي‌اش در اين چند روز، از نيروي عزيز و قهرمان بسيج و همچنين پرسنل بيدار وزارت اطلاعات تشكر، سپاسگزاري و قدرداني نمايم كه تلاش و فعاليت قوق‌العاده‌اي در اين چند روز داشته‌اند. 

(اما تشکر ایشان از نیروی انتظامی و نیروی عزیز و قهرمان بسیج یعنی همان جنایتکارانی که کوی را به خون کشیدند روشنگرتر از آن است که بتوان با ماله کشی مسئله را حل کرد. اصولا به شخص بنده هیچ ارتباطی ندارد که کسی می خواهد به ایشان رای بدهد یا خیر. مسئله من فراموش نکردن تاریخ همین دو دهه گذشته است ، همین چند سال پیش که میل وحشتناکی به فراموشی آن وجود دارد )

متن کامل سخنان حسن روحانی به این آدرس در سایت فارس نیوز منتشر شده است :
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8604130429






انتخاب بین بد و بدتر تا کجا ؟

انتخاب بین بد و بدتر تا کجا می تواند ادامه یابد ؟
در میان 8 نفری که از صافی شورای نگهبان عبور کرده اند و نشان داده اند که اندازه هایشان برای عبور از این صافی مناسب بوده است اختلافاتی شیوه گفتار، مشخصات شخصی مثل قیافه و هیکل افراد و تفاوت هایی از نظر وفاداری به گروههای سیاسی وجود دارد. مثلا اگر بطور آشکار جلیلی برکول مصباح یزدی و بیت رهبری و گروه پایداری نشسته است اما اصلا مشخص نیست عارف و روحانی کجا ایستاده اند. از سویی مثلا روحانی تقریبا هیچ گونه سابقه اصلاح طلبی ندارد حتی آنچنان سابقه کارگزارانی هم ندارد بلکه بیشتر نقشی امنیتی و نزدیک به رهبر داشته است گرچه شیوه احمدی نژاد الان روحانی و توکلی و رضایی و قالیباف و غیرو رو به قامت منتقد بالا کشیده است.
بیان چند عبارت درباره زندانیان و وضع امنیتی کشور یا حصر آنان که در حصرند آشکار است که تاکتیک انتخاباتی روحانی و عارف است چون اگر نتوانند رای منتفدان و مخالفان را جمع کنند اصولا اصلا برای چه در انتخابات شرکت کرده اند ؟ این دو تایید صلاحیت شده اند که حرف هایی بزنند که رای های اصلاح طلبان و سبزها و منتفدان را جمع کنند. بنابراین باید منتظر بود که سخنان کمی تندتری هم شنید که به مذاق آنان که مرددند یا مخالفند خوش بیاید.
تا وقتی که مذاق ما تکلیف عمل ما را مشخص می کند امیدی به بازگشتن به راه درست اما سخت مبارزه اجتماعی وجود ندارد.
البته از نظر من اصلاح طلبان انتخاباتی بر مبنای پایگاه اقتصادی اجتماعی یی که دارند حتما در انتخابات شرکت می کنند و اصولا اشتباه عجیبی خواهند کرد اگر شرکت نکنند چرا که منافع آنها در آن است که خود را به دست خودشان حذف نکنند. مسئله دیگر اینکه باید زمینه هایی را فراهم کنند برای روز انتخابات، چون هاشمی و خاتمی برای رفتن به پای صندوق به شکلی که کمتر مورد انتقاد قرار گیرند به احتمال زیاد زمینه را برای حمایت از روحانی یا عارف آماده خواهند کرد تا همواره اعلام کنند که اصلاح طلب یعنی کسی که همواره در داخل نظام بماند. این خصلت اصلاح طلب انتخاباتی است و به نظرم اصلا نباید تعجب کرد از این خصلت بلکه باید تعجب کرد از کسانی که با مقالات خود از هاشمی خواسته اند جبهه نجات ملی و از این مزخرفات تشکیل دهد.  اما گروههای دیگری از منتقدان می توانند بجای مشارکت در این سیرک انتخاب رئیس جمهور که بی نهایت تحقیر آمیز است و رفع تکلیف ساده از خود، پایه های یک مبارزه جدی و طولانی را بنا بگذارند.

۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

حسن روحانی و تیرماه 78

حسن روحانی که در قامت اصلاح طلب ظاهر شده و می رود توسط اصلاح طلبان بعنوان یک چهره اصلاح طلب ساخته و پرداخته شود سابقه روشنی در سرکوب دانشجویان خصوصا در سال 78 وکوی دانشگاه دارد.
به یاد دارم روز 23 تیرماه 78 که ایشان دبیر شورای امنیت ملی بود در سخنرانی از دستور قاطع برای سرکوب دانشجویان سخن گفت. متن بخشی از گفته های آن روزاو:
«اادامه این وضع برای نظام ما کشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصت طلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصت طلب و آشوبگر- اگر جرأت ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد… آن عاملی که امروز ملت ما را متحد کرده است و پیوند ناگسستنی در ملت ما ایجاد کرده است، اسلام و [اسلامیت نظام] است و مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است… مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است…».

۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

پیامد حضور هاشمی رفسنجانی: حذف آسان مشایی

حضور هاشمی رفسنجانی برای نامزدی در انتخابات نتیجه مهمی در پی داشت و آن آسان شدن رد صلاحیت مشایی بود. حال چه این برنامه به شکل طراحی شده با بیت رهبری و با همکاری هاشمی انجام شده باشد و چه نه، نتیچه یکسان است. عملا تضاد احمدی نژاد - مشایی با حضور هاشمی در حاشیه رفت آنچنان که در خبرهای این چند روز عملا هیچ امکانی برای عرض اندام احمدی نژاد - مشایی باقی نماند. گرچه هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد اما تا همین جا هم به خوبی نقش خود را برای نظام ایفا کرده است و به رفع شر بزرگی کمک کرده است. حال که شورای نگهبان صلاحیت هاشمی را رد کرده پس چه جای شکایت احمدی نژاد به رهبری و اساسا چه درخواستی می تواند بکند از رهبری برای تایید صلاحیت مشایی در وضعیتی که این کار برای هاشمی انجام نمی شود.
بنابراین از نظر من تضاد فعالی که ممکن بود بین بیت و احمدی نژاد دربگیرد به خوبی مدیریت شد.
از سوی دیگر اطلاعیه امروز هاشمی رفسنجانی که خواستار نزدیک شدن میانه روان اصلاح طلب و اصول گرا شده نشان می دهد که ایشان نقشی ادامه دار برای خود طراحی کرده است که به قول دوستی بر آن است که در قامت رهبری نیروهای اصلاح طلب و اصول گرای معتدل داخلی ( مثل علی مطهری و .. ) ظاهر شود و شر نیروهای موثر مخالف حکومت را تا جای ممکن کم کند.
به نظر می رسد به نقش هاشمی رفسنجانی و تاثیر انتخاب های سیاسی او بر روابط بین نیروها و جریانات سیاسی و امکان تغییر بنیادی در ایران باید با دقت نظر بیشتری نگریست.
همین مدت کوتاه هم نام موسوی و رهنورد و کروبی و هم امکان رفتن به سوی تغییرات بنیادی در حاشیه قرار گرفته است. اکنون گروههایی در حال ساختن رهبری جدید به نام هاشمی هستند.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه

حماسه هاشمی و مشایی

بالاخره هاشمی و مشایی برای ریاست جمهوری ثبت نام کردند. عملا هیچ کس معروف تر از این دو نفر در بین نامزدها نیست اما همیشه این افراد مشهور نیست که ممکن است رئیس جمهور شوند. سوال مهم این است که چه بازیی در جریان است و چرا این دو نفر در آخرین لحظه ها ثبت نام کردند ؟
آیا هر دو منتظر نظر آقای خامنه ای بوده اند ؟ و حال که علامت مثبتی از او دیده اند دست به ثبت نام زده اند ؟
بازی خامنه ای در این وضعیت در فضای سیاسی ایران چیست ؟ آیا تضعیف این دو نیرو بدست هم و رئیس جمهور شدن کسی که به رهبر نزدیک تر است ؟
مشکل اینجاست که اگر یکی از این دو نفر رئیس جمهور نشود و نفر سوی بالا کشیده شود ممکن است حاکمیت خود را مواجه با نیروی ناراضی یی ( مشایی و احمدی نژاد) ببیند و خودشان با سیستم مهندسی بالاکشیده شدن روی کار آمده اند .
شاید کمی زود باشد که بفهمیم موضوع از چه قرار است اما بطور کلی باید ادعای خامنه ای که خلق حماسه سیاسی است تحقق پیدا کند و این تحقق نمی یافت مگر اینکه دو جریان رودروی هم اینبار باز رودرروی هم بایستند . 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

سرنوشت اصلاح طلبان تا دو روز دیگر

بالاخره همه به جایگاه آیت الله خامنه ای اعتراف کردند.اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب می دانند و به روشنی اعتراف می کنند که تنها در صورت موافقت ایشان امکان حضور و فعالیت در انتخابات وجود دارد. در این میان اظهارات هاشمی و خاتمی از همه آشکار تر است.
این بخشی از خصلت های اصلاح طلبی انتخاباتی است که چنان خود را بی چاره می بیند که تمامی رویکرد سیاسی خود را وابسته کرده به نظر آقای خامنه ای و هیچ راه دیگری را نه می تواند ببیند و نه جستجو می کند. جستجوی راه حل های دیگری برای تغییر سیاسی در ایران با مبنای این اصلاح طلبان تضاد اساسی دارد.
از این نظر اهمیت نظر آقای خامنه ای برای انتخابات محور ها ، اهمیت مرگ و زندگی است. در صورتی که حاکمیت به این نتیجه برسید که بودن اصلاح طلبان در رقابت به سود " حاسه سیاسی" است به نوعی زنده شدن دوباره این اصلاح طلبان در صحمه سیاسی است و در غیر این صورت حداقل برای مدتها این نوع اصلاح طلبی با افسردگی شدیدی روبرو خواهد شد.   به نظر می رسد  این رویکرد به سمتی خواهد رفت که رویکردهای رادیکال را از خود دور کنند و آماده شوند در کادری رفتاری کنند که امکان بازگشت های محدود فراهم شود. در صورت بازگشت حاکمیت به این اصلاح طلبان به طور کامل کنترل اعتراضات و امگان گسترش اعتراضات در آینده نزدیک بدست حاکمیت افتاده است.
تا امروز هنوز مشایی، خاتمی و هاشمی سرنوشت شرکت شان رد انتخابات کاملا مشخص نیست. اما تا دو روز دیگر کاملا مشخص می شود که اصلاح طلبان چه سرنوشتی خواهند داشت.
طنز تاریخ اینکه سرنوشت یک گروه سیاسی به دو روز آینده و نظر آقای خامنه ای وابسته شده است و بیچارگی مردمی را انعکاس می دهد که جز چنین رجلی ، چیزی دیگری را در پیش روی خود نمی بیند.  

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

ارزیابی تجمعات روز کارگر در ایران

مطلبی در ارزیابی روز کارگر در ایران که امروز در رادیو زمانه به آدرس زیر البته به صورت ناقص منتشر شده و من کامل نوشته ام رو در زیر گذاشته ام.
http://www.radiozamaneh.com/67920#.UYfwe7VA2nY



ارزیابی تجمعات روز کارگر در ایران
در گفتگوی با منصور اسانلو
سعید شفیعی
11 اردیبهشت (اول ماه مه) روز جهانی کارگر، برای کارگران ایرانی خلاصه ای از همه ممنوعیت ها و محدودیت هاست. ممنوعیت راهپیمایی عمومی، ممنوعیت سخنرانی فعالان کارگری در مراسم رسمی خانه کارگر، ممنوعیت برگزاری مراسم مستقل وفعالیت سندیکایی.
اگر ناسیونال سوسیالیست های آلمان به نام ملت آلمان از هر جنبش مستقلی از جمله جنبش کارگری بیزار بودند، اسلام گرایان ایرانی نیز به نام "امت اسلام" از هر گونه جنبش مستقلی بیزاراند. در همین چهارچوب چه در دولت سازندگی، اصلاحات و چه هشت سال دولت پوپولیستی احمدی نژاد با جنبش کارگری مقابله شد و حداقل های حقوقی آنها به رسمیت شناخته نشد.
در چنین بستری از مخالفت با جنبش های مستقل اجتماعی است که حاکمیت جمهوری اسلامی " اصرار دارد كه براى لوث كردن اين روز، هفته‌ى كارگر اعلام كند[1]" و حتی آنرا " هفته بسیج کارگری[2]"بنامد.
امسال نیز مانند سال های گذشته برای روزهای این هفته  مجموعه ای از برنامه ها مانند :"روز کارگران و تجدید میثاق با آرمان های امام، روز تجدید میثاق کارگران با ولایت، محفل انس با قرآن، روز کارگران جوان و پیمانی، روز کارگران و معنویت، طرح قرآن آموزی کارگران و غیره[3] " را تدارک دیدند که در این مناسب ها امامان جمعه، مسوولان دولتی و کارفرمایان هستند که میکروفون ها را در اختیار می گیرند و همچنان کارگران باید دهان های بسته این مراسم باشند که در هیچ کدام از آنها مطالبات و خواسته های کارگران انعکاسی ندارد.
با وجود عدم پاسخ به درخواست راهپیمایی کارگران توسط وزرات کشورو گذشت 6 سال از آخرین راهپیمایی کارگران، روز چهارشنبه 11 اردیبهشت چندین تجمع و اعتصاب در شهرهای مختلف برگزار شد.
مهمترین اعتصاب روز کارگر امسال مربوط به کارگران شرکت صدرای بوشهر[4] بود که روز کارگر را در اعتصاب گذراندند. بیش از هزار کارگر این شرکت از یک روز قبل از روز کارگر اعتراض خود را به شرایط کاری و عدم پرداخت حقوق و مزایا شروع کردند و روز کارگر را به اعتصاب گذراندند.
از میان تجمعات این روز، تجمع رسمی خانه کارگر در استادیوم شهید معتمدی با سخنرانی علیرضا محجوب برگزار شد. مراسمی که از عکس های منتشر شده توسط خبرگزاری ایلنا رسمی بودن آن و عدم استقبال کارگران را می توان مشاهده کرد. علیر رضا محجوب در این مراسم گفته است که " افزایش مزد ۲۵ درصدی پاسخگوی تورم سال گذشته هم نیست، تورم سال ۹۲ که جای خود دارد[5]."
دیگر تجمع این روز تجمع هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی کارگران در اعتراض به حداقل مزد مصوب و گرانی در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد که بخاطر تعطیلی مجلس به جایی نرسید. تنها مذاکراتی  با نمایندگان کارگران انجام شد که هفته آینده نمایندگان کارگران با کمیسیون اقتصادی و رئیس مجلس درباره افزایش دستمزد و تاثیر گرانی بر زندگی کارگران دیدار کنند. در این تجمع چند نفر از کارگران دستگیر و سپس آزاد شدند. [6]
با نگاهی به این تجمعات محدود بروشنی می توان مشاهده کرد که علی رغم فشارهای اقتصادی، تورم و گرانی نه تجمعات وسیعی از کارگران در این روز دیده شد و نه اعتصبات گسترده ای سامان دهی شده بود. بطور کلی ضعف تشکیلاتی و استراتژی مبارزه کارگران مبهم و بدون چشم انداز است و این مسئله علی رغم زمینه های فشار اقتصادی که بر تک تک کارگران وارد می شود، آنها را قادر به نمایش اعتراضات موثر نکرده است.
عدم وجود استراتژی مبارزه در میان کارگران در بیانیه های نمادین گروههای سیاسی و کارگری نیز به خوبی دیده می شود. به مناسبت اول ماه مه بیانیه های گوناگونی از سوی تشکل های کارگری و احزاب سیاسی منتشر شده که فصل مشترک همه آنها اعتراض به وضعیت معیشیتی کارگران و حداقل دستمزد تعیین شده برای سال 92 می باشد.
سازمان هایی همچون:سازمان دیده بان حقوق بشر[7]،جبهه ملی ایران[8] ، شورای هماهنگی راه سبز امید[9] و تشکل ها و سندیکاهایی همانند: سندیکای شرکت واحد[10]، سندیکای کارگران خباز سنندج و مریوان[11]، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و فلز کار مکانیک تهران[12] و اتحادیه آزاد کارگران و بسیاری دیگر از تشکل ها و سازمان های کارگری و غیر کارگری بیانیه هایی برای به مناسبت اول ماه مه منتشر کرده اند.
اتحادیه آزاد کارگران بعنوان یکی از فعال ترین اتحادیه های کارگری در بیانیه ای با عنوان"زنده باد اول ماه مه روز جهانی کارگر[13]" خواستار تجدید نظر فوری در حداقل مزد و اعتراض کارگران به این مصوبه و گرانی های فزاینده شده است. همچنین در این بیانیه تاکید شده که "شواریعالی کار در صدد است تا بی رحمانه تر از هر زمانی کل هزینه های بن بست اقتصادی موجوئد را که خود مسبب آن بوده اند را بر دوش ما کارگران سرازیر کنند."
با وجود اینکه درهمه این بیانیه ها لحنی حماسی برای حضور اعتراضی در روز کارگر دیده می شد اما واقعیت اعتراض کارگران فاصله عمیقی با بیانیه های این تشکل ها داشت.
http://www.etehadyh.com/scripts/tinymce/uploaded/images/1391-11/majles%204.jpg
نگاه به این واقعیت این پرسش را پیش روی روشنفکران و فعالان کارگری می نهد که چه موانعی وجود دارد که امکان اعتراضات موثر کارگران حتی در روز کارگر وجود ندارد؟
نخستین پاسخ  به این پرسش همواره به وضعیت امنیتی پیرامون اعتراضات کارگران باز می گردد. منصور اسانلو عضو پیشین سندیکای کارگران شرکت واحد در گفتگویی در این باره به ما می گوید: به دلیل سرکوب های شدیدی که رژیم جمهوری اسلامی انجام می دهد و در سالهای گذشته موفق شد فعالان کارگری که در مورد مسائلی چون سندیکا و تجمعات فعالیت می کردند به زندان های طولانی مدت بیاندازد، ارتباط کارگران با هم قطع شده است. همچنین کسانی که در هیات موسسان کارگری بودند به دلیل احضار های مداوم به دفتر پیگیری اطلاعات در تهران و شهرهای دیگر مانند سنندج عملا با دستگیری و احضار مواجه شدند و به این شیوه رابطه بین فعالان کارگری و کسانی که سازماندهی کارگری می کردند را با بدنه کارگری قطع کردند و از طرف دیگر وضعیت کارگران همچون بیکاری های گسترده از عوامل این عدم استقبال از تجمعات است.
از نظر آقای اسانلو کسانی در تجمعات اعتراضی شرکت می کنند که اولا در رابطه تشکیلاتی قرار داشته باشند و ثانیا شاغل باشند. کسانی که صبح تا شب دنبال پیدا کردن کار هستند و سازماندهی هم ندارند مسلما حضور آنچنانی نخواهند داشت.
اسانلوهمچنین تجمع خانه کارگر در ورزشگاه معتمدی را تجمع حکومتی می داند که خواستهایی چون دستمزد پایین و غیره را بصورت خیلی صوری مطرح می کنند و تنها توانسته بودند از میان میلیون ها کارگر سه یا چهار هزار نفر را با امکانات و پشتوانه های دولتی و شورای اسلامی بسیج کنند.
از نظر اسانلو حتی فعالانی که رفته بودند جلوی مجلس تا از نمایندگان مجلس بخواهند که خواستهای آنها را مورد توجه قرار دهند همانند تجمع ورزشگاه شهید معتمدی هر دوی آنها نگاه شان به حکومت است  که یک نوع نگاه پایین به بالا است و آن نگاه مستقل در بیانیه هایی مثل سندیکای شرکت واحد و سندیکاهای مستقل دیگر که خیلی هم تحت فشار شدید حکومتی هستند امکان ظهور و بروز ندارند و خیلی از فعالان آنها در زندان هستند مانند افشین اسانلو یا رضا شهابی یا شاهرخ زمانی محمد جراحی یا معلمان که در کانون صنفی بودند وهنوز در زندان هستند و فشار سنگینی هم بر تشکل های آنهاست.
از نظر اسانلو این فشار سنگین و قطع رابطه فعالان با بدنه کارگران باعث شد آنچنان که در بیانیه ها  آمده بود خواسته اعتراضی آنها بازتاب عملی در خیابان ها نداشته باشد. اما همین که روحیه کسانی که این اطلاعایه ها را صادر کردند دعوت به اعتراض است نشان دهنده نارضایتی شدید بدنه کارگری و میل آمدن به خیابان ها را نشان می دهد اما اینکه چه اندازه ترس از جان ، ترس از زندان نرفتن ، بالای سر خانواده هایشان بودن و غیره در مشارکت آنها تاثیر داشته باشد بین فعالان متفاوت است .
از نظر اسانلو فشارهایی که منجر به خارج شدن بسیاری از فعالان کارگری از کشور شده است هم در این وضعیت که رابطه فعالان و بدنه کارگری قطع شود و هزینه فعالیت تشکیلاتی افزایش یابد موثر بوده است.
اسانلو در پاسخ به این پرسش که آیا صدای سایت های اینترنتی کارگری و شبکه های ماهواره ای در بدنه کارگری شنیده می شود به ما می گوید: صدای سایت ها اینترنتی میان کارگران زیاد شنیده نمی شود چون در داخل ایران شدیدا فیلترینگ هست و دسترسی به سایت ها بسیار سخت است و اگر صدای به کارگرها برسید کارگرها مایل اند که این خبرها را دنبال کنند. اما تاثیر ماهواره ها مثل بی بی سی، صدای آمریکا، من و تو، زمانه و بخصوص اگر برنامه منظم کارگری – آموزشی برای کارهای  تشکیلاتی - سندیکایی از طریق یک تلویزیون ماهواره ای فراهم باشد که بدون زحمات اینترنت شنیده بشود و اگر این برنامه منظم و هفتگی و مثل کلاس درس تکرار بشود در میان مدت تاثیر خود را خواهد داشت.
نگاه به مشارکت کارگران در برنامه های اول ماه مه در ایران نشان می دهد که پارامترهای گوناگونی در رابطه با مشارکت کارگران در اعتراضات جمعی  دخیل است. از نظر جامع شناختی همه پارامترهای اقتصادی کنونی از جمله تورم، نابودی بنیان های تولیدی، واردات بی رویه و ... را باید در بستر اجتماعی و فرهنگی یی دید که مشخصه اصلی آن افزایش بیگانگی و بی اعتمادی اجتماعی میان مردم و دولت و میان مردم با همدیگر است.
این بیگانگی و بی اعتمادی اجتماعی یکی از موانع اصلی کار متشکل و جمعی کارگران برای روبرو شدن با سیاست های متشکل و سازماندهی شده کارفرما و دولت است. کارگران از اعتماد کافی میان خود برخوردار نیستند و پارامترهای فرهنگی مسلط در دو دهه اخیر به آنها آموخته که راه حل فردی را برای مشکلات خود جستجو کنند و نسبت به راه حل های جمعی بی اعتماد باشند. همین مسئله است که پرسش مهمی را پیش روی فعالان کارگری قرار می دهد که با وجود بیگانگی و بی اعتمادی وسیع اجتماعی باضافه شکاف های قومی و جنسیتی، چگونه می توان از ظهور جمعی کارگران تحت عنوان "طبقه اجتماعی" سخن گفت؟ و چگونه می توان کارگران را امیدوار کرد که با مشارکت در فعالیت ها و اعتراضات جمعی و متشکل شدن می توانند به حقوق خود دست یابند؟
مسئله دیگری روردروی جنبش کارگری آن است که با افزایش سرکوب شبکه های واقعی اجتماعی کارگران و ارتباطات واقعی فعالان کارگری با یکدیگر و قطع این روابط گرایش به افزایش فعالیت در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی افزایش یافته است. به سخن دیگر افزایش فعالیت های مجازی فعالان کارگری به معنای آنست که ارتباطات واقعی میان آنها به شدت تضعیف شده اشت و بروز این تضعیف روابط واقعی را در اعتراضات روز کارگر امسال به خوبی مشاهده می کنیم.
منصور اسانلو این سرکوب ها را عامل قطع شدن روابط میان فعالان کارگری با کارگران می داند. بر اساس سخنان او هر کسی که وارد فعالیت در سندیکاهای کارگری می شود سریعا شناسایی و محدود می شود. محدودیت هایی همچون اخراج از کار، دستگیری و زندان در انتظار این فعالان است. بنابراین فعالیت آشکار فعالان کارگری برد محدودی دارد که سریعا توسط حاکمیت مورد سرکوب قرار می گیرد.
این واقعیت پرسشی دیگری را نیز برای فعالان کارگری مطرح می کند که آیا ضروری نیست میان فعالیت های آشکار( فعالیت هایی که افراد با عضویت رسمی به سندیکاها و تشکل ها می پیوندند و بنابراین سریعا مورد شناسایی دستگاههای امنیتی قرار گرفته و در معرض اخراج و دستگیری قرار می گیرند) و فعالیت های نیمه پنهان (فعالیت هایی که برای قدرتمند کردن شبکه واقعی میان کارگران برای حضور در اعتراضات جمعی انجام می شود)  کارگری تفکیک قائل شوند؟
واقعیت هایی اعتراضات روز اول ماه می امسال در ایران نشان داد که فعالان کارگری به فعالیت های نیمه پنهان برای ترغیب و سازماندهی کارگران برای حضور موثر دراعتراضات جمعی کم توجه بوده اند.