۱۳۹۱ دی ۱۰, یکشنبه

9 دی 1388 تهران

دیروز 9 دی ماه بود. 9 دی ماه سال 88 روز تظاهرات حکومتی بر علیه جنبش سبز و بعد از درگیری های سخت و سنگین روز عاشورا بود. روز عاشورا به جد می توانست روز پایان حاکمیت باشد که البته از دست رفت . مقاومت مردم عالی بود اما وقتی هوا تاریک شد مردم به روال جاری فکر کردن خوب دیگه باید برن خونه و شام بخورن و استراحت و به همین سادلگی تمام شد. حوصله تاریخی ما بطور کلی چنان کم شده و چنان استعداد مخربی پیدا کردیم که می توانیم  بزرگترین چیزها رو هم  به سرعت خراب کنیم.
چند روز پس از عاشورا حاکمیت تصمیم گرفت نمایش عظیمی از طرفداران خود را به بهانه توهین به عاشورا جمع کند. حدود ظهر بود که از باشگاه اندیشه در تقاطع خیابان انقلاب و وصال بیرون آمدم. جمعیت زیادی سراسر خیابان انقلاب رو پوشانده بود . سر تقاطع وصال دو وانت بار کیک و ساندیس پخش می کرد که حسابی شلوغ بود و کنار راهپیمایان خیل عظیم نیروهای انتظامی و لباس شخصی .
در مسیرم به خیابان آذربایجان برای رفتن به خانه یعنی خیابانی پایین خیابان انقلاب و نرسیده به جمهوری خیل عظیم اتوبوس هایی را می شد دید که همه پلاک های شهرستان دارند و تیپ هایی ه دور و بر این اتوبوس ها بود که حالا یا در حال استراحت یا برگشت بودند نشان می داد که از راه دوری آماده اند. شبکه عظیمی که حاکمیت دارد این امکان راداده بود که براحتی نیروی عظیمی را برای راهپیمایی خود بسیج کند. این امکان برای حکومت های ایدئولوژیک تا آخرین روزهای خود باقی می ماند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر