۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

ارزیابی تجمعات روز کارگر در ایران

مطلبی در ارزیابی روز کارگر در ایران که امروز در رادیو زمانه به آدرس زیر البته به صورت ناقص منتشر شده و من کامل نوشته ام رو در زیر گذاشته ام.
http://www.radiozamaneh.com/67920#.UYfwe7VA2nY



ارزیابی تجمعات روز کارگر در ایران
در گفتگوی با منصور اسانلو
سعید شفیعی
11 اردیبهشت (اول ماه مه) روز جهانی کارگر، برای کارگران ایرانی خلاصه ای از همه ممنوعیت ها و محدودیت هاست. ممنوعیت راهپیمایی عمومی، ممنوعیت سخنرانی فعالان کارگری در مراسم رسمی خانه کارگر، ممنوعیت برگزاری مراسم مستقل وفعالیت سندیکایی.
اگر ناسیونال سوسیالیست های آلمان به نام ملت آلمان از هر جنبش مستقلی از جمله جنبش کارگری بیزار بودند، اسلام گرایان ایرانی نیز به نام "امت اسلام" از هر گونه جنبش مستقلی بیزاراند. در همین چهارچوب چه در دولت سازندگی، اصلاحات و چه هشت سال دولت پوپولیستی احمدی نژاد با جنبش کارگری مقابله شد و حداقل های حقوقی آنها به رسمیت شناخته نشد.
در چنین بستری از مخالفت با جنبش های مستقل اجتماعی است که حاکمیت جمهوری اسلامی " اصرار دارد كه براى لوث كردن اين روز، هفته‌ى كارگر اعلام كند[1]" و حتی آنرا " هفته بسیج کارگری[2]"بنامد.
امسال نیز مانند سال های گذشته برای روزهای این هفته  مجموعه ای از برنامه ها مانند :"روز کارگران و تجدید میثاق با آرمان های امام، روز تجدید میثاق کارگران با ولایت، محفل انس با قرآن، روز کارگران جوان و پیمانی، روز کارگران و معنویت، طرح قرآن آموزی کارگران و غیره[3] " را تدارک دیدند که در این مناسب ها امامان جمعه، مسوولان دولتی و کارفرمایان هستند که میکروفون ها را در اختیار می گیرند و همچنان کارگران باید دهان های بسته این مراسم باشند که در هیچ کدام از آنها مطالبات و خواسته های کارگران انعکاسی ندارد.
با وجود عدم پاسخ به درخواست راهپیمایی کارگران توسط وزرات کشورو گذشت 6 سال از آخرین راهپیمایی کارگران، روز چهارشنبه 11 اردیبهشت چندین تجمع و اعتصاب در شهرهای مختلف برگزار شد.
مهمترین اعتصاب روز کارگر امسال مربوط به کارگران شرکت صدرای بوشهر[4] بود که روز کارگر را در اعتصاب گذراندند. بیش از هزار کارگر این شرکت از یک روز قبل از روز کارگر اعتراض خود را به شرایط کاری و عدم پرداخت حقوق و مزایا شروع کردند و روز کارگر را به اعتصاب گذراندند.
از میان تجمعات این روز، تجمع رسمی خانه کارگر در استادیوم شهید معتمدی با سخنرانی علیرضا محجوب برگزار شد. مراسمی که از عکس های منتشر شده توسط خبرگزاری ایلنا رسمی بودن آن و عدم استقبال کارگران را می توان مشاهده کرد. علیر رضا محجوب در این مراسم گفته است که " افزایش مزد ۲۵ درصدی پاسخگوی تورم سال گذشته هم نیست، تورم سال ۹۲ که جای خود دارد[5]."
دیگر تجمع این روز تجمع هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی کارگران در اعتراض به حداقل مزد مصوب و گرانی در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد که بخاطر تعطیلی مجلس به جایی نرسید. تنها مذاکراتی  با نمایندگان کارگران انجام شد که هفته آینده نمایندگان کارگران با کمیسیون اقتصادی و رئیس مجلس درباره افزایش دستمزد و تاثیر گرانی بر زندگی کارگران دیدار کنند. در این تجمع چند نفر از کارگران دستگیر و سپس آزاد شدند. [6]
با نگاهی به این تجمعات محدود بروشنی می توان مشاهده کرد که علی رغم فشارهای اقتصادی، تورم و گرانی نه تجمعات وسیعی از کارگران در این روز دیده شد و نه اعتصبات گسترده ای سامان دهی شده بود. بطور کلی ضعف تشکیلاتی و استراتژی مبارزه کارگران مبهم و بدون چشم انداز است و این مسئله علی رغم زمینه های فشار اقتصادی که بر تک تک کارگران وارد می شود، آنها را قادر به نمایش اعتراضات موثر نکرده است.
عدم وجود استراتژی مبارزه در میان کارگران در بیانیه های نمادین گروههای سیاسی و کارگری نیز به خوبی دیده می شود. به مناسبت اول ماه مه بیانیه های گوناگونی از سوی تشکل های کارگری و احزاب سیاسی منتشر شده که فصل مشترک همه آنها اعتراض به وضعیت معیشیتی کارگران و حداقل دستمزد تعیین شده برای سال 92 می باشد.
سازمان هایی همچون:سازمان دیده بان حقوق بشر[7]،جبهه ملی ایران[8] ، شورای هماهنگی راه سبز امید[9] و تشکل ها و سندیکاهایی همانند: سندیکای شرکت واحد[10]، سندیکای کارگران خباز سنندج و مریوان[11]، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و فلز کار مکانیک تهران[12] و اتحادیه آزاد کارگران و بسیاری دیگر از تشکل ها و سازمان های کارگری و غیر کارگری بیانیه هایی برای به مناسبت اول ماه مه منتشر کرده اند.
اتحادیه آزاد کارگران بعنوان یکی از فعال ترین اتحادیه های کارگری در بیانیه ای با عنوان"زنده باد اول ماه مه روز جهانی کارگر[13]" خواستار تجدید نظر فوری در حداقل مزد و اعتراض کارگران به این مصوبه و گرانی های فزاینده شده است. همچنین در این بیانیه تاکید شده که "شواریعالی کار در صدد است تا بی رحمانه تر از هر زمانی کل هزینه های بن بست اقتصادی موجوئد را که خود مسبب آن بوده اند را بر دوش ما کارگران سرازیر کنند."
با وجود اینکه درهمه این بیانیه ها لحنی حماسی برای حضور اعتراضی در روز کارگر دیده می شد اما واقعیت اعتراض کارگران فاصله عمیقی با بیانیه های این تشکل ها داشت.
http://www.etehadyh.com/scripts/tinymce/uploaded/images/1391-11/majles%204.jpg
نگاه به این واقعیت این پرسش را پیش روی روشنفکران و فعالان کارگری می نهد که چه موانعی وجود دارد که امکان اعتراضات موثر کارگران حتی در روز کارگر وجود ندارد؟
نخستین پاسخ  به این پرسش همواره به وضعیت امنیتی پیرامون اعتراضات کارگران باز می گردد. منصور اسانلو عضو پیشین سندیکای کارگران شرکت واحد در گفتگویی در این باره به ما می گوید: به دلیل سرکوب های شدیدی که رژیم جمهوری اسلامی انجام می دهد و در سالهای گذشته موفق شد فعالان کارگری که در مورد مسائلی چون سندیکا و تجمعات فعالیت می کردند به زندان های طولانی مدت بیاندازد، ارتباط کارگران با هم قطع شده است. همچنین کسانی که در هیات موسسان کارگری بودند به دلیل احضار های مداوم به دفتر پیگیری اطلاعات در تهران و شهرهای دیگر مانند سنندج عملا با دستگیری و احضار مواجه شدند و به این شیوه رابطه بین فعالان کارگری و کسانی که سازماندهی کارگری می کردند را با بدنه کارگری قطع کردند و از طرف دیگر وضعیت کارگران همچون بیکاری های گسترده از عوامل این عدم استقبال از تجمعات است.
از نظر آقای اسانلو کسانی در تجمعات اعتراضی شرکت می کنند که اولا در رابطه تشکیلاتی قرار داشته باشند و ثانیا شاغل باشند. کسانی که صبح تا شب دنبال پیدا کردن کار هستند و سازماندهی هم ندارند مسلما حضور آنچنانی نخواهند داشت.
اسانلوهمچنین تجمع خانه کارگر در ورزشگاه معتمدی را تجمع حکومتی می داند که خواستهایی چون دستمزد پایین و غیره را بصورت خیلی صوری مطرح می کنند و تنها توانسته بودند از میان میلیون ها کارگر سه یا چهار هزار نفر را با امکانات و پشتوانه های دولتی و شورای اسلامی بسیج کنند.
از نظر اسانلو حتی فعالانی که رفته بودند جلوی مجلس تا از نمایندگان مجلس بخواهند که خواستهای آنها را مورد توجه قرار دهند همانند تجمع ورزشگاه شهید معتمدی هر دوی آنها نگاه شان به حکومت است  که یک نوع نگاه پایین به بالا است و آن نگاه مستقل در بیانیه هایی مثل سندیکای شرکت واحد و سندیکاهای مستقل دیگر که خیلی هم تحت فشار شدید حکومتی هستند امکان ظهور و بروز ندارند و خیلی از فعالان آنها در زندان هستند مانند افشین اسانلو یا رضا شهابی یا شاهرخ زمانی محمد جراحی یا معلمان که در کانون صنفی بودند وهنوز در زندان هستند و فشار سنگینی هم بر تشکل های آنهاست.
از نظر اسانلو این فشار سنگین و قطع رابطه فعالان با بدنه کارگران باعث شد آنچنان که در بیانیه ها  آمده بود خواسته اعتراضی آنها بازتاب عملی در خیابان ها نداشته باشد. اما همین که روحیه کسانی که این اطلاعایه ها را صادر کردند دعوت به اعتراض است نشان دهنده نارضایتی شدید بدنه کارگری و میل آمدن به خیابان ها را نشان می دهد اما اینکه چه اندازه ترس از جان ، ترس از زندان نرفتن ، بالای سر خانواده هایشان بودن و غیره در مشارکت آنها تاثیر داشته باشد بین فعالان متفاوت است .
از نظر اسانلو فشارهایی که منجر به خارج شدن بسیاری از فعالان کارگری از کشور شده است هم در این وضعیت که رابطه فعالان و بدنه کارگری قطع شود و هزینه فعالیت تشکیلاتی افزایش یابد موثر بوده است.
اسانلو در پاسخ به این پرسش که آیا صدای سایت های اینترنتی کارگری و شبکه های ماهواره ای در بدنه کارگری شنیده می شود به ما می گوید: صدای سایت ها اینترنتی میان کارگران زیاد شنیده نمی شود چون در داخل ایران شدیدا فیلترینگ هست و دسترسی به سایت ها بسیار سخت است و اگر صدای به کارگرها برسید کارگرها مایل اند که این خبرها را دنبال کنند. اما تاثیر ماهواره ها مثل بی بی سی، صدای آمریکا، من و تو، زمانه و بخصوص اگر برنامه منظم کارگری – آموزشی برای کارهای  تشکیلاتی - سندیکایی از طریق یک تلویزیون ماهواره ای فراهم باشد که بدون زحمات اینترنت شنیده بشود و اگر این برنامه منظم و هفتگی و مثل کلاس درس تکرار بشود در میان مدت تاثیر خود را خواهد داشت.
نگاه به مشارکت کارگران در برنامه های اول ماه مه در ایران نشان می دهد که پارامترهای گوناگونی در رابطه با مشارکت کارگران در اعتراضات جمعی  دخیل است. از نظر جامع شناختی همه پارامترهای اقتصادی کنونی از جمله تورم، نابودی بنیان های تولیدی، واردات بی رویه و ... را باید در بستر اجتماعی و فرهنگی یی دید که مشخصه اصلی آن افزایش بیگانگی و بی اعتمادی اجتماعی میان مردم و دولت و میان مردم با همدیگر است.
این بیگانگی و بی اعتمادی اجتماعی یکی از موانع اصلی کار متشکل و جمعی کارگران برای روبرو شدن با سیاست های متشکل و سازماندهی شده کارفرما و دولت است. کارگران از اعتماد کافی میان خود برخوردار نیستند و پارامترهای فرهنگی مسلط در دو دهه اخیر به آنها آموخته که راه حل فردی را برای مشکلات خود جستجو کنند و نسبت به راه حل های جمعی بی اعتماد باشند. همین مسئله است که پرسش مهمی را پیش روی فعالان کارگری قرار می دهد که با وجود بیگانگی و بی اعتمادی وسیع اجتماعی باضافه شکاف های قومی و جنسیتی، چگونه می توان از ظهور جمعی کارگران تحت عنوان "طبقه اجتماعی" سخن گفت؟ و چگونه می توان کارگران را امیدوار کرد که با مشارکت در فعالیت ها و اعتراضات جمعی و متشکل شدن می توانند به حقوق خود دست یابند؟
مسئله دیگری روردروی جنبش کارگری آن است که با افزایش سرکوب شبکه های واقعی اجتماعی کارگران و ارتباطات واقعی فعالان کارگری با یکدیگر و قطع این روابط گرایش به افزایش فعالیت در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی افزایش یافته است. به سخن دیگر افزایش فعالیت های مجازی فعالان کارگری به معنای آنست که ارتباطات واقعی میان آنها به شدت تضعیف شده اشت و بروز این تضعیف روابط واقعی را در اعتراضات روز کارگر امسال به خوبی مشاهده می کنیم.
منصور اسانلو این سرکوب ها را عامل قطع شدن روابط میان فعالان کارگری با کارگران می داند. بر اساس سخنان او هر کسی که وارد فعالیت در سندیکاهای کارگری می شود سریعا شناسایی و محدود می شود. محدودیت هایی همچون اخراج از کار، دستگیری و زندان در انتظار این فعالان است. بنابراین فعالیت آشکار فعالان کارگری برد محدودی دارد که سریعا توسط حاکمیت مورد سرکوب قرار می گیرد.
این واقعیت پرسشی دیگری را نیز برای فعالان کارگری مطرح می کند که آیا ضروری نیست میان فعالیت های آشکار( فعالیت هایی که افراد با عضویت رسمی به سندیکاها و تشکل ها می پیوندند و بنابراین سریعا مورد شناسایی دستگاههای امنیتی قرار گرفته و در معرض اخراج و دستگیری قرار می گیرند) و فعالیت های نیمه پنهان (فعالیت هایی که برای قدرتمند کردن شبکه واقعی میان کارگران برای حضور در اعتراضات جمعی انجام می شود)  کارگری تفکیک قائل شوند؟
واقعیت هایی اعتراضات روز اول ماه می امسال در ایران نشان داد که فعالان کارگری به فعالیت های نیمه پنهان برای ترغیب و سازماندهی کارگران برای حضور موثر دراعتراضات جمعی کم توجه بوده اند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر