۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه



مرور کودتا بدون روتوش ، نوشته های بعد از انتخابات سال 88 است که با نابودی وبلاگم در پرشین بلاگ بار دیگر اینجا منتشر می شود. خوشبینی زیاد این نوشته ها از شناخت اندک من از جامعه ایران حکایت می کند. 
 مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری
کتاب مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری اثر هانا آرنت، کتابی است که بسیاری از ظرافت های نهفته در استدلال های یک نظم توتالیتر را آشکار می کند. من قسمت هایی از این کتاب را ذکر می کنم و فایل کامل کتاب را ضمیمه می کنم. خواندن کامل کتاب به نظر من ایده های فراوانی تامل ما درباره کشورمان دارد.
بدیهی است که هر نسلی به صرف زاده شدن در یک بستر تاریخی بار گناهان پدران خود را بر دوش می کشد، همان گونه که از نعمت اعمال نیک نیاکانش بهره مند می شود. هر کس که مسئولیت سیاسی می پذیرد همواره به نقطه ای می رسد که همراه با هملت بگوید:
زمانه گژ و گوژ است، آی، نفرین بر این سرنوشت!
زاده شدم من، تا به سامانش آورم.
در محاکمه آیشمن ، قضات به روشنی و صراحت خاطر نشان کردند، که دادگاه برای محاکمه یک نظام، تاریخ یا روند تاریخی، یا یک ایسم مثل یهودی ستیزی، تشکیل نشده است. این دادگاه یک شخص را محاکمه می کند و اگر دست بر قضا او مامور بوده است، دقیقا به دلیل اینکه حتی یک مامور هم کماکان یک انسان است متهم شده است، و در همین مقام محاکمه می شود. بدیهی است که در اغلب سازمان های تبهکار مهره های کوچک اند که عملا مرتکب جنایات بزرگ می شوند، و می توان حتی عنوان کرد که یکی از ویژگی های جنایات سازمان یافته رایش سوم این بود که از همه مامورانش، از ریز و درشت، شواهد ملموس دال بر مشارکت شان در جنایت را می طلبید . برای همین ، پرسشی که دادگاه از متهم کرد این بود : شما، با این نام و نشان، با این تاریخ و مکان تولد، با این هویت مشخص و ثابت، آیا جرمی را که بدان متهم شده اید انجام داده اید؟ و چرا مرتکب این جرم شده اید؟ 

۱ نظر:

  1. آتش را به جان فخر فروشان که خودروهای گرانقیمت و خانه های لوکس در شمال تهران دارند بی اندازید.
    من مدتی تحت بازجویی نهادهای امنیتی بودم و تازه آزاد شده ام.
    وبلاگ نویس عزیز یک مسئله بزرگ ستمگری مردم علیه مردم است که به صورت اختلاف طبقاتی نمود یافته است.
    در این بین فخر فروشی با پوشیدن لباسهای گران قیمت و خریدن ماشینهای لوکس ستم مردم بر مردم را افزایش داده است.
    مردم فقیر میتوانند به عنوان نافرمانی مدنی با تیرکمان و چاقو و پتک و تفنگ بادی و سنگ ماشین های بالای ۵۰۰ میلیون تومان را هدف بگیرند کار سهلی است و گیر نمی افتند.
    فقط باید از کارهای خطرناک که برای صاحب و سرنشین و افراد اطراف ماشین خطر دارد خودداری کند. مثلا با تفنگ بادی از ۵۰ متری بخواهد چراغ یک بنز یا هیوندا یا تویوتا را بزند و این تیر به سرنشین یا عابر برخورد کند!؟
    پس اگر هوشمندانه مردم فقیر با صدمه زدن به بدنه و چراغ و شیشه ماشین افراد مختلف میلیونها ماشین لوکس را غور کند و فرد پس از صافکاری رنگ دوباره ماشینش غور شود یک حرکت قشنگ است.
    این ماشینهای لوکس یا مال پاسدارها و حزب اللهی های دزد است یا مال مرفهین بیدرد کرواتی نوکر غرب.
    یک حرکت کم خطر برای بچه های دلیر جنوب شهر.
    فکر کردی اگر انقلاب شود و مردم آخوندها را سرنگون کنند زورگویی مرفهین بر فقرا کاهش خواهد یافت؟
    بهترین کار حمله به مظاهر فخر فروشی یعنی ماشینهای لوکس است. حتی بد نیست با موتور به بالای شهر بروند و روی لباس آقایانی که لباسهای برند می پوشند رنگ بپاشند.روی لباس خانم ها رنگ نریزند چون طبیعت زنان این است که دوست دارند لباس فاخر بپوشند و این عیب نیست و در دینی هم مردود شمرده نشده ولی مردی مثل علی دایی که لباس ۱۰ میلیونی می پوشد فحش به اقشار فقیر است مثلا استقلالی های جنوب شهر دایی را دیدند یک سطل رنگ روی لباسش بریزند و فیلم بگیرند و اینکار نه دزدی است نه ضرب و شتم و باعث تفریح و نوعی اعتراض به نظام سرمایه داری آخوندی.میدانم این پیام را به علت فخر فروشی و نوکری سرمایه داران پابلیک نخواهی کرد.

    پاسخحذف