۱۳۹۱ مرداد ۷, شنبه

مبهم گویی بعنوان تحلیل: نقدی به مقاله "جام زهر و آیت الله خامنه ای" نوشته مرتضی کاظمیان،

 سعید شفیعی

این نوشته نقدی بر بخش هایی از مقاله " جام زهر و آیت الله خامنه ای" نوشته آقای مرتضی کاظمیان می باشد که در سایت بی بی سی فارسی منتشر شده است اما بی بی سی فارسی از انتشار نقد آن خود داری کرد و در سایت گویا نیوز منتشر شده است به این آدرس: http://news.gooya.com/politics/archives/2012/07/144329.php

بخش هایی از مقاله که گمانه زنی درباره تدبیرهای رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای پیرامون وی برای منازعه هسته ای است موضوع این نقد نیست.
دو بخش از مقاله محل بحث این نقد می باشد که عینا از مقاله ایشان نقل می کنم:
اول:" عطش قدرت در اپوزیسون غیر ملی و برانداز"
دوم:"جنبش اجتماعی به سایه رفته در ایران با تکیه بر عزم دوباره و امید و صبر، خواسته های مدنی و مطالبات مشروع خود را به گونه ای جدی و برجسته، تعقیب کند و به رخ نزاع جویان داخلی و خارجی و اقتدارگرایان کشد و آنان را وادر به تغییر روش سازد."


اول:
کاظمیان با توصیف شرایط سخت سیاسی و اقتصادی که نوع مواجه ایران با غرب در موضوع هسته ای پیش آورده تاکید می کند که سه جریان ( منازعه جویان داخل،جنگ طلبان خارجی و اپوزیسیون غیر ملی) در حال بازتولید رویکرد واحدی هستند که رویکرد منازعه و جنگ است.
پرسش اصلی درباره عنوان مبهم و کلی"اپوزیسیون غیر ملی" است.کاظمیان در مقاله خود توضیح نمی دهد که "اپوزیسیون غیر ملی و برانداز" شامل چه گروه ها و افرادی است و در برابرآن "اپوزیسیون ملی و غیر برانداز" که لزما در ذهن ایشان وجود داشته و بر اساس آن بدیلی بعنوان "غیر ملی و برانداز" می سازد چه گروهها و افرادی هستند.
استفاده از عبارت "عطش قدرت" برای اپوزیسیون که در معنای سیاسی اش بدیل یک حاکمیت به شمار می رود و اصولا باید همه هدفش کسب قدرت باشد چگونه عبارتی است؟ آیا اپوزیسیون بدون عطش قدرت در جایی وجود دارد که اپوزیسیون ایرانی از آن بی بهره است؟
گذشته از اینکه اساسا امکان غربان اپوزیسون به ملی و غیر ملی نیاز به معیارهای دارد که آقای کاظمیان باید این معیار ها را مطرح و توضیح دهد. در غیر این صورت جمله های ایشان را نمی توان تحلیل نام نهاد. ولی آنچه از شیوه بکار بردن مفاهیم می توان حدس زد آن است که از نظر ایشان اپوزیسیون غیر ملی با براندازی و اپوزیسیون ملی با عدم براندازی نسبتی قدرتمند دارد.که البته هر چه شخصا جستجو کردم نتوانستم رابطه ای منطقی (در منطق سیاسی یا جامعه شناختی) درباره این پیوند پیدا کنم. به سخن دیگر گویا از نظر ایشان اپوزیسیون خوب اپوزیسیون ملی و غیر برانداز است، اپوزیسیونی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نیست بلکه خواهان " اصلاحات" با حمایت از ساختارهایی است که ماهیت حکومت فعلی را تغییر ندهد.
اگر آقای کاظمیان مدعی شود که منظورش این نیست و خواهان اصلاحات برای تغییر ساختارهای بنیادی جمهوری اسلامی است در آن صورت ایشان نیز خواهان "براندازی" جمهوری اسلامی است و تنها مناقشه بر سر روش های این براندازی است که آقای کاظمیان روش براندازی مبتنی بر اصلاحات آرام (روش خاتمی: مبتنی حفظ نظام اسلامی) یا اصلاحات جنبش محور( روش جنبش سبز: مسالمت آمیز ) را ترجیح می دهد.
حال اگر آقای کاظمیان روش اصلاحات آرام را منظور نظر خود دارد آنگاه باید تناقض این شیوه با عبارت پایانی مقاله خود را حل کند که می نویسد :" جنبش اجتماعی به سایه رفته در ایران با تکیه بر عزم دوباره و امید و صبر، خواسته های مدنی و مطالبات مشروع خود را به گونه ای جدی و برجسته، تعقیب کند و به رخ نزاع جویان داخلی و خارجی و اقتدارگرایان کشد و آنان را وادر به تغییر روش سازد."


این تناقض از آن روست که روش حفظ نظام اصلاح طلبان با محوریت شیوه آقای خاتمی (رای دادن پنهان علی رغم همه وعده های قبلی) اساسا بر این مبنا در حال حرکت است که روشی که جنبش سبز پیش گرفته بود نه تنها شکست خورده بلکه اساسا نادرست بوده است. این نتیجه ای نیست که اصلاح طلبان پیرو روش آقای خاتمی و خود ایشان اکنون( بعد از فروکش کردن اعتراضات خیابانی) به آن رسیده باشند، نشانه مهمی وجود دارد که جریان پیرامون آقای خاتمی از هفته های نخست اعتراضات شیوه اعتراضات خیابانی را نادرست می دانستند. در این باره خوانندگان را به اولین بیانیه مجمع روحانیون مبارز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و اعتراضات آن ارجاع می دهم که در آن بیانیه این مجمع( به تاریخ 9 تیرماه 1388) با ستایش از نظام اسلامی می نویسد :"در عین اعتراض به نتیجه انتخابات و محفوظ نگاهداشتن حق اعتراض معتقدیم که مردم بزرگوار نباید بیش از این هزینه بپردازند و معتقدیم هیجانات فزاینده و اعتراضات خیابانی راهکار نیست." عطاءالله مهاجرانی در شبکه بی بی سی در تحلیل این بیانیه تاکید داشتند که ادبیات این بیانیه ادبیات کسی نیست جز آقای محمد خاتمی .
حال اگر این شیوه مورد نظر آقای کاظمیان نباشد بنابراین و با توجه به فراز پایانی مقاله، ایشان به روش اصلاحات جنبش محور ( روش مسالمت آمیز جنبش سبز) معتقدند. روشی که از مردم می خواهد به روش مسالمت آمیز به خیابان ها بیایند و خواستار تغییر وضع موجود شوند چرا که از نظر آقای کاظمیان به این شیوه مردم می توانند مطالبات مشروع خود را به رخ نزاع جویان بکشند. پرسش اصلی در این رابطه این است که آیا منظورنویسنده این است که مردم به همان شیوه ای که از روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به خیابان ها آمدند به اعتراض دست بزنند ؟ به خیابان بیایند و سکوت کنند ؟ و بعد از هفته ای یا چند ماهی سرکوب دوباره به خانه برگردند ؟
اگر منظور همان شیوه با همان نتیجه است که باید پرسید این شیوه آزمون شده چگونه در سه سال پیش نتوانست به تغییر روش حاکمیت بیانجامد؟ آیا از نظر ایشان اشتباهاتی در آن شیوه ابراز اعتراضات وجود داشت که این بار آقای کاظمیان آن ها را نشان داده اند ؟ یا شیوه های جدیدی از مبارزات مسالمت آمیز برای ایرانیان ابداع کرده اند که چنین آرزویی را در سر می پرورانند؟ و آن را بعنوان راه حل مسئله ایران دیکته می کنند ؟ و معتقدند چنین به رخ کشیدنی " نزاع جویان داخلی و خارجی و اقتدارگرایان " را وادار به تغییر روش می سازد؟
جستجوی من نشان نمی دهد که آقای کاظمیان چنین نقدی را انجام داده باشند یا شیوه جدیدی را ابداع کرده باشند بنابراین باید پرسید چرا آقای کاظمیان به کرات بر این نوع جمله های کلی و مبهم متوسل می شوند ؟ آیاشیوه دیگری برای به رخ کشیدن وجود دارد که باید مردم بیاموزند؟
آیا " به رخ کشدین" یک فعالیت واقعی سیاسی است ؟ آیا ادبیات جنبش های مسالمت آمیز در"به رخ کشیدن " با به مفهوم دقیق تردر "حرکات نمادین" خلاصه می شود؟
در پاراگراف دوم مورد نقد من با مفاهیم مبهم و تقریبا بی معنی دیگری همانند " امید و صبر"، "جدی و برجسته " نیزروبرو هستیم. آقای کاظمیان توضیح نمی دهد که جنبش سبز چگونه مطالبات خود را به طور"جدی و برجسته " و "با صبر و امید" دنبال کند و به رخ بکشد؟ این روش جدی و برجسته چگونه روشی است ؟ صبر و امید داشتن یک جنبش اساسا به چه معنی ایی است؟
آیا کلی گویی های بی ثمری از این دست را باید بعنوان " تحلیل" بپذیریم ؟
لینک مقاله آقای مرتضی کاظمیان :

۱ نظر: