۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

عاشورای سال 1388

امروز تاسوعا و فردا عاشوراست و یادآور آن روز سخت در سال 88 است و آن درگیری ها. نوشته ای که همان شب عاشورا درباره حوادث آن دو روز نوشته بودم رو توی وبلاگ قبلی منتشر کردم که کلا از بین رفت ، جهت یاد آوری حالا دوباره منتشر می کنم .


اتفاقات روز عاشورا
از روز تاسوعا شروع می کنم. برای یک قرار کاری سوار اتوبوس های خیابان انقلاب شده بودم که خانمی از مردم خواست برای شادی روح آیت الله منتظری همه صلوات بفرستن واتوبوس یکپارچه صلوات شد. این کار را دو بار ادامه داد و هر دوبار همه اتوبوس با هم صلوات فرستادند. این همه پتانسیل اعتراضی واقعا جالب و دیدنی است.
روز عاشورا ساعت 10 به سمت انقلاب حرکت کردم.  آنچه در پیاده روها می شد دید از سمت چهار راه نواب به سمت انقلاب سیل جمعیت بودکه در دو طرف خیابان در پیاده روها آرام آرام به سمت انقلاب می رفتند. در این مسیر هیچ گونه نیروی نظام وجود نداشت. فکر کردم حکومت تصمیم گرفته بیشتر از این مشروعیتش را زیر سوال نبرد و امروز را برای حضور مردم آزاد گذاشته اما میدان انقلاب که رسیدم پر بود از نیروهای گارد ویژه که به طرف ما حمله وردشدند و ما به طرف کارگر شمالی فرارکردیم وداخل خیابان فرصت شدیدم.
بعد از نیم ساعت باز واد خیابان آزادی شدیم از کناردانشکده دامپزشکی و اینجا سیل جمعیت به هم پیوست وجمعیت خیلی زیادی شکل گرفت که بار دیگر مورد حمله نیروهای ویژه قرار گرفت که به سنگ پراکنی مردم به طرف نیروها انجامید
جمعیت هر لحظه بیشتر می شد و کش و قوس درگیری میان مردم و نیروهای ویژه بیشتر و بیشتر می شد . نکته جالب غلبه بیشتر مردم بر نیروهای ویژه بود که با بستن مسیر ویژه اتوبوس ها اتفاق افتاد و در چهار راه نواب دیگ رخیابان دست مردم بود. گاز اشک اور به وفور مورداستفاده قرار می گرفت و درگیری ها هر لحظه شدیدتر می شد.
در همین زدو خوردها در تقاطع رودکی و آزادی در یک لحظه نیروهای ویژه احساس خطر کردند و فرار کنان وارد محوطه راهنمایی و رانندگی تقاطع رودکی شدند ودرها را بستند و از داخل شروع به پرتاب گاز اشک آور کردند که مردم هم با سنگ به این محوطه حمله کردند و شروع کردند تکان دادن در راهنمایی رانندگی .
جسارت مردم واقعا دیدنی بود با اینکه محوطه پر از نیروهای ویژه بود اما مردم پشت در ، در راتکان می دادند تا در را بکنند. بانک قوامین هم در این تقاطع با سنگ همه شیشه هایش خورد شد. در کل این درگیری بزرگترین درگیری بعد از انتخابات بود که ابعادش حتی ازابعاد روز 30 خرداد هم بیشتر بود. هم حضور مردم بیشتر بود و هم  مردم مصمم ترشده بودند برای مقابله بانیروهای نظامی .
نکات جالب :
-          مردم خشمگین تر ومصمم تر از همیشه بودند .  از مرحله ترس گذشته بودند و وارد مرحله یورش و حمله به نیروهای نظامی شده بودند .
-          چند موتور سوار نیروهای ویژه توسط جمعیت گیر انداخته شد . موتورهایشان راآتش زدند و ان افراد را متاسفانه به شدت کتک زدند. و کمتر مثل قبلی کسی وجود داشت که مردم را از کتک زدن اینها باز دارد.
-          داخل خیابان رودکی درگیری های تا ساعت 3 بعداز ظهر که من شاهد بودم ادامه داشت .
-          نیروهایی که بسیج کرده بودند از هر روزی که در این 7 ماه شاهد بودم بیشتر بودند.
-          نیروهای انتظامی انگیزه شان برای زدن مردم کمتر و لباس شخصی ها وحشی تر شده بودند.
-          یک ون پلیس را در تقاطع رودکی آتش زدند.
-          چند عکس سید علی خامنه ای در خیابان آذربایجان را پایین کشیدند و زیر پا گذاشتند.
-          دستگیری های گسترده بود و شخصا شاهد دستگیری پسری بودم که با اینکه در دست لباس شخصی ها بود باز مرگ بر دیکتاتور می گفت.
-          شعارها به طور منسجم ویکپارچه بر ضد سیدعلی خامنه ای بود و هیچ گونه شعاری بر ضد احمدی نژاد وجود نداشت.
-          گستردگی اعتراضات در تهران و شهرستان ها کم نظیر بود. بطوری که در شهر کوچکی چون آستانه اراک که 15 هزار نفر جمعیت دارد مردم مرگ بر دیکتاتور سر داده اند و یا حسین و میر حسین گفته اند.
نظر من :
همچنانکه خاتمی فرصت کم نظیر دوم خرداد را از دست داد ترس بزرگی احساس می کنم که آقای موسوی با مدارای بی مورد با حکومت فرصت اینکه با یک دیسیپلین کم خشونت وارد مرحله جدیدی شد را از دست بدهد و ما وارد حالتی انقلابی  قدم بگذاریم که نشانه هایش در حال آشکار شدن است. اصلاح یک موضوع جدی تر از انقلاب است وسرسختی بیشتری از انقلاب کردن لازم دارد و پیگیری و مدامت و برنامه دقیق تری نیز . حالتی که امروز ما شاهد آن نیستیم.آقای موسوی نمیتواند با بیانه دادن  این کار را انجام دهد که متاسفانه در این حد باقی مانده است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر