۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

اعتصاب غذای نسرین ستوده و وضع ما

اعتصاب غذای نسرین ستوده بعنوان یک وکیل و فعال حقوق بشر هیچ عملی را بر نمی انگیزد. متاسفانه باید گفت که این خفقان و سردرگمی فعالان و روشنفکران آنقدر عمیق و سنگین است که نه اعتصاب غذای ستوده و گویا نه هیچ مرگ و رنج و دردی آنرا تکان نخواهد داد.
همه چیز طوری پیش می رود که همگی احساس می کنیم که وضع طبیعی است ، کسی خودش را مقصر یا سهیم در این وضعیت نمی داند ، روشنفکرانمان نه به نقد این حال و وضع مان می نشینند و نه نهیب مان می زنند. همه چیزی در یک نوع مصلحت بینی و سیاست زدگی سطحی و تهوع آوری غرق شده است. نه مرگ کسی نه اعتصاب غذای کسی نه صدای کسی هیچ یک در این دشت خشکیده گوش شنوایی نمی یابد.
 یک نوع بی حسی اجتماعی عمیق ، یک نوع بی اهمیت بودن همه چیز ، یک جور ناظر قطار بی انتهای حوادث بودن ، نه تنها مردم که بیش از آنها نویسندگان و فعالان و روشنفکران ما را در خود گرفته است. هی گفتیم این موضوع خیلی مهم نیست که حساسیت نشان دهیم اما اگر فلان اتفاق مهم بیافتند واویلا می کنیم . آن اتفاق افتاد اما گفتیم فعلا که شرایط مهیا نیست باید با تدبیر اندیشید که چه با ید کرد ، پیش رفت و پیش رفت و پیش رفت و حالا اساسا چیزی را هم انتظار نمی کشیم که در صورت وقوع آن  بگوییم نه دیگر این خط قرمز ماست که دیگر نمی توان شاهد این بود که نشست و نگاه کردم.
فکر می کنم این آن اتفاقی باشد که افتاده یعنی اساسا دیگر چیزی را انتظار نمی کشیم که در صورت رخ دادنش یک نوع زنده بودن  یا اینگونه بودنمان با شرافت درونی مان تناقض جدی پیدا کند.
این اتفاق بزرگی است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر