داشتم کامنت های ذیل مقاله آقای کامران متین در بخش ناظران سایت بی بی سی را می خواندم و شاهد انکارهای احساساتی و عصبی بسیاری بودم که سعی دارند بگویند مسئله ملیت های ایرانی، مسئله امروز ایران نیست بلکه مسئله دست ساز خارجی هاست .
خاطره معنا داری از دانشگاه تهران را به یاد دارم که برای من بعنوان کسی که نشانه های ظهو پدیده های اجتماعی برایش اهمیت دارد موضوع بسیار مهمی بود.
بعد از کاریکاتور روزنامه ایران که مانا نیستانی کشیده بود در دانشگاه تهران تجمع دانشجویان تورک در اعتراض برگزار شد و بیش از 400 دانشجوی ترک با زبان ترکی به اعتراض و راهپیمایی در محوطه دانشگاه تهران پرداختند و اجازه نمی دانند که جمع فارس های معترض به بازنشستگی اساتید با آنها همراه شوند.
آن روز این پدیده خاص و جدید برای من نشانه ای بود که مسئله وارد فاز جدی تری شده و با ادامه بی مسئولیتی و بی توجهی ما وضعیت وخیمی انتظار ما را می کشد.
امروز که بیش از ده سال از این پدیده می گذرد هنوز هم شاهد هستیم که متاسفانه لجاجت و خوی فاشیستی ما اجازه نمی دهد با موضوع روبرو شویم و حداقل شناسایی از موضوع داشته باشیم .
تاسف آور است که هر روز که می گذرد پل های بیشتری برای ایران آینده در حال خراب شده است و این مسوولیتش به تک تک ایرانیان بر خواهد گشت که آیا در این دوره سخت سکوت کردند یا فهمیدند چه در حال شکل گرفتن است و در حد بضاعت خود فریاد زدند، خصوصا روشنفکرانی که بکلی از موضوع پرت هستند.
کامنت های ذیل مقاله آقای متین و آدرس اصل مقاله :
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2013/03/post-497.html
- کامنت های ذیل مقاله ایشان در سایت بی بی سی:
- نوشته شده در ساعت 16:32 روز 2013-03-14 , :این مطلب چند ایراد دارد: نخست اینکه گروه یا دسته ای به نام «ناسیونالیستهای ایرانی» در مقابل گروه «اقوام ایرانی» وجود ندارد که حقوق گروه دوم را به رسمیت بشناسد یا نشناسد. ناسیونالیستهای ایرانی هم بخشی از پیکره ی ملت ایران و همین اقوام ایرانی هستند و از جای دیگری نیامده اند.دوم اینکه از قول این «ناسیونالیستهای ایرانی» نقل شده، چون اقوام ایرانی ملت نیستند، مشمول قاعده «حق تعیین سرنوشت» نمی شوند. این گفته صرفا نظر این ناسیونالیستهای ایرانی نیست؛ بلکه یک قاعده حقوقی است. اگر منظور ایشان وجه حقوقی عنوان ملت و حق تعیین سرنوشت است، ملت خواندن اقوام ایرانی پایه ی حقوقی ندارد. حقی را که به عنوان حق تعیین سرنوشت (Self Determination) می شناسیم تنها و تنها برای تمام ساکنین یک سرزمین - فارغ از قومیت و اتنیسیتی - در مرزهای سیاسی مشخص تعریف می شود و این هم نظر شخص یا گروه خاصی نیست و صراحتا در اسناد بی شمار دادگاه بین المللی به عنوان مرجع قوانین بین المللی و سازمان ملل متحد ذکر شده و نمی تواند نفی قاعده دیگری به عنوان «حق حاکمیت ملی» یا «تمامیت ارضی» باشد. اگر نویسنده خلاف این را سراغ دارد می تواند نشان دهد اینکه ایشان در مورد «حق تعیین سرنوشت» و مفهوم «ملت» چه استدلالی دارد صرفا نظر شخصی ایشان است.
مورد دیگر که من دیدم و در جایی گفته شده، دولت آمریکا «حق تجزیه ایالات» را به رسمیت پذیرفته و این هم نادرست است و در واقع چنین نیست. در واقع برخی ایالات پیش از تشکیل کشور آمریکا مناطق مستقل یا کلونی هایی بودند که در زمان پیوستن به مجموعه ایالات پیش شرط هایی داشتند از جمله اینکه در صورت پیوستن هر زمان که بخواهند بتوانند جدا شوند و نه اینکه آمریکا حقی را به عنوان تجزیه برای کسی به رسمیت بشناسد. مقایسه وضعیت این ایالات با کشور ایران که همواره مناطق آن پیوستگی داشتند قطعا نادرست است. - 2. نوشته شده در ساعت 16:46 روز 2013-03-14 , :حقیقت این است که ایران دموکراتیک، دو کلمه کاملا متضاد با هم هستند.اگر دموکراسی باشد دیگر ایران وجود ندارد و اگر ایران باشد دیگر دموکراسی نمیتواند عرض اندام بکند. همانجور که جمهوری ولایت فقیهی، با هم متضاد هستند. ویا شب آفتابی،...چون کشورهای مثل ایران، عراق، سوریه،...با سر نیزه بنا شده اند و با آمدن دموکراسی مجبور به تجزیه شدن هستند. نمونه آاش را میتوان در عراق دید که با آمدن نیمچه دموکراسی، به سه قسمت تجزیه شده است.و برای یک پارچه ماندن عراق دیکتاتوری مثل صدام حسیین لازم است که با وحشیت تمام ملتها را سر کوب کند.که البته با پیشرفت تکنولوژی مثل اینترنت، ماهواره،... کار اسانی نیست. و در ایران هم با وجود اختناق، این همه مسالهٔ مللتها رشد کرده است. وای به روزی که دموکراسی بیاید. در اصل تجزیه شدن ایران، آخر دنیا نیست. من به دوستان فارسام قول میدهم که در عرض چند سال به آن عادت خواهند کرد
- 3. نوشته شده در ساعت 17:20 روز 2013-03-14 , :با تشکر از آقای متین
مترسک "تجزیه ایران" ابزاری است که به نوعی برای سرکوب گفتگوی آزاد درباره حق تعیین سرنوشت مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد نوع برخورد روشنفکران ایرانی با مسئله"حق تعیین سرنوشت" تا مدتها مهمترین معیاری خواهد بود که ادعای دموکراسی خواهی آنان را محک خواهد زد. - 4. نوشته شده در ساعت 17:28 روز 2013-03-14 , :دوست روشنفکر و دموکرات لیبرل تعریف کشور و ملت از چند جلد کتابی که حودندی و با هاش میخای تیشه به ریشه کشورت بزنی نمیاد. از این استدلالهای بیپایه هم و یکسویه هم ملت تعریف نمیشه. تعریف ملت ایران از جنگ 25 سال پیش میاد که با هر زبان و مذهبی دست در دست هم از خانه اجدادی مانند احدادشان دفاع کردند. شما جوری ایران رو تعریف می کنید که انگار دور هر قوم ایرانی حساری کشیده شده و یک فارس خونخوار اونهارو زندانی کرده. هر وقت آلمان به کردچند ملیون ترک تبارش احازه جدایی یا صحبت به زبان مادر داد، آمریکا به لاتین تبارها که چند ده ملیون هستند احازه جدایی یا حداقل دو زبانه شدن کشور رو داد شاید جایی برای سحن باشه. ایزان از روشنفکران غرب زده و شرق زده زخم حورده است و این به اصطلاح روشنفکران در هنگامه بحران نه نتها چاره بخش تبئدند بلکه نمک بر زخمها پاشیدند. اکر ملت ایان سختی می کشند همه باهم شریک هشتند و بوده اند همانطو که افتخارات ایران برای همه است و بوده است و افتخار آفرینان ایران نیز از سراسر اسن جاک گرانقدر بوده اند و باز هم حواهند بالید تا همیشه جاودان ایران.
- 5. نوشته شده در ساعت 17:36 روز 2013-03-14 , :میشه بفرمایید مطرح کردن این بحثها چه فایده ای برای ملت ایران داره؟ اولاً که در ایران انتخاب بالاترین مقام حکومتی نه دست فارسها هست نه ترکها و نه کردها که بخوایم بگیم گروه خاصی از حق محروم هستند. بحمدالله همه باهم از حق انتخاب رهبر، رئیس قوه قضائییه، شواری نگهبان، فرمانده سپاه، صدا و سیما و ... محروم هستیم. در بقیه گزینه های انتخابی هم از میان انتخابهای محدود و تعیین شده تمام قومهای ایرانی در انتخاب آزادند و هیچ تفاوتی بین رای یک تهرانی و یک بلوچ وجود نداره. سوماً لطفاً دست از نظریه های فارس هراسی بردارید. اگر منظورتون از فارس اهالی تهرانه که همه می دونن تهرانیها 80% دارای اصالت غیر فارس هستند. اگر هم منظورتون اهالی استان فارس و اصفهان و کرمانه که حتماً می دونید اونا هم از همون محرومیتهای بقیه استانها برخوردارند. مساله چهارم هم اینه که زبان فارسی که بعنوان زبان مشترک تمام اقوام ایرانی استفاده می کنیم در واقع زبان اختصاصی هیچ قوم ایرانی نیست، اهالی شیراز به این زبانی که ما بعنوان فارسی استفاده می کنیم صحبت نمی کنند. این زبان، زبان مشترک، ادبی و تاریخی تمام اقوام ایرانی برای کتابت و ارتباط باهم است. پس بجای تفرقه افکنی، فارس هراسی و ایجاد بحثهایی که هیچ فایده ای نداره بهتره برای آزادی، سرافرازی و اتحاد ایرانیان قلم فرسایی بفرمایید.
- 6. نوشته شده در ساعت 17:59 روز 2013-03-14 , :قای کامران متین بهتر است بروید و با مطالعات بیشتر وارد وادی نوشتاری شوید چون شدیدا در اشتباه هستید رسمی بودن زبان فارسی در ایران بمعنی تسلط قوم فارس بر سایر اقوام نیست زیرا اساسا چنین قومی وجود خارجی ندارد آیا یک گیلک فارس است ؟ یا یک بوشهری ؟ یا یک مازندرانی ؟ ایا اهالی تهران که از اقوام مختلفه تشکیل شدند قوم فارس را تشکیل میدهند یا سکنه کرمانشاهان یا بختیاری ها؟ زبان فارسی تنها یک وسیله است برای انتقال پیام میان ایرانیان ..ولی نکته دیگر جالب است به معلومات خود این مطلب را اضافه کنید که در همان حیطه های جغرافیایی که مورد ادعای تجزیه طلبان است و باید استقلال سیاسی یا فرهنگی ادعایی خودشان حاکم باشد فرهنگها گویش ها و نیم زبانهایی وجود دارد که با گویش منطقه غالب متفاوت است مثلا در کردستان بیش از دهها قوم و گویش محلی وجود دارد که با زبان کردی متفاوت است که حق جدا شدن از فرهنگ غالب برای آنان بهمان وجهی متصور است که برای مدعیان تجزیه طلبی مقبول است آنوقت است که برای ورود به هر شهر یا روستای ایران باید روادید تهیه کرد ....ولی خوشبختانه اقوام ایرانی آنچنان بدون تعصبات قومی در هم آمیخته اند که محال است با خیالبافی هایی اینچنین از هم بگسلند در تمامی شهرهای ایران اقوام مختلفی زیست میکنند و در انتخاب همسر و تشکیل خانواده هیچ ایرانی قومیت را مبنایی جهت انتخاب و الویت قرار نمیدهد...شما هم در این میدان بیش از این خود را رنجه مدارید و در کسوت مترسک تجزیه ایران قرار نگیرید
- 7. نوشته شده در ساعت 18:21 روز 2013-03-14 , :از سایت انگلیسی هم اینجور مقالات انتظار هم میره. شما ها دقت کردید این اواخر چقدر از تجزیه اینجور چیز ها را می گویید؟؟ دوباره انگلستان چه برنامه برای ایران پیاده کرده؟؟؟ ایرانی ها دارند باهم زندگی میکنند خوب یه زبان ملی هم هست به اسم فارسی شما ها توقع دارید که مثلا در فلان شهرستان زبان فارسی تدریس نشود و زبان محلی یاد بگیرند!!! انوقت چه جور با هموطنان دیگرشان ارتباط برقرار کنند؟؟اونوقت حتما باید بروند زبان انگلیسی یاد بگیرند. ایرانی های 4000 سال که دارند باهم زندگی میکنند دست از سر ما وردارید لطفا
- 8. نوشته شده در ساعت 19:56 روز 2013-03-14 , :برگردان اصل منشور سازمان ملل که شما گفته اید در زیر آورده شده (در دنباله اهداف تشکیل سازمان ملل):"تا روابط دوستانه میان ملتها (Nations) برپایه احترام به اصل حقوق برابر و حق تعیین سرنوشت مردم(Peoples) را گسترش دهد، و نیز دیگر کارهای لازم جهت تقویت صلح جهانی را انجام دهد"اول اینکه این اصل از حق تعیین سرنوشت "مردم" (peoples) سخن گفته و نه حق تعیین سرنوشت ملتها (Nations).
به نظر من منظور از حق تعیین سرنوشت "مردم" این بوده که هر کسی حق دارد سرنوشت خود را خودش تعیین کند. یعنی اصلا بحث ملت و کشور هم در میان نیست بحث "فرد" و "فردها" است. البته هر ملت و قومی هم مجموعه ای از افراد است و طبیعتا وقتی هر فردی حق تعیین سرنوشت دارد هر بخشی از جامعه هم باید چنین حقی داشته باشد.
به نظر من بحث "ملت" یا "قوم" برای استفاده یا استفاده نکردن از این اصل بی معنی است.همچنین وقتی سخن از جق تعیین سرنوشت مردم و همه افراد است، خیلی روشن است که منظور حق جدایی نبوده است، زیرا پذیرش اینکه هر فرد یا هربخشی از مردم حق جدایی و تشکیل حکومت مستقل داشته باشند در عرصه جهانی آنهم در سازمان ملل بی معنی است.دوم اینکه آنقدر که من می دانم تابه حال در هیچ جا هیچ سازمان جهانی مهم و یا کشور پیشرفته ای و هیچ سازمان حقوق بشری معتبری تا به حال از هیچ کشور دیگری انتقاد نکرده که چرا بر پایه این اصل به بخشی از مردمش حق جدایی نمی دهد. حتی با وجود اینهمه اعتراضها و انتقادهای فراوانی که از ایران یا چین و غیره به دلیل رعایت نکردن حقوق اقوام و اقلیتهای مختلف نژادی، مذهبی، فرهنگی و غیره توسط سازمانهای جهانی حقوق بشری شده تا به حال حتی یک مورد هم سازمان معتبری از این کشورها به دلیل ندادن اجازه جدایی حتی انتقاد هم نکرده.حتی چند مورد تقسیم کشور هم که توسط شورای امنیت و سازمان ملل رای داده شده مانند سودان و یا فلسطین در هیچکدام از آن قطعنامه ها فکر نمی کنم که موضوع حق تعیین سرنوشت مردم یا ملتها دلیل صدور حکم جدایی باشد بلکه اصول مربوط به امنیت و صلح جهانی بوده که باعث صدور چنین احکامی شده و آنهم معمولا بعد از مدتهای طولانی جنگ و درگیریهای خونین چنین شده.با همه این حرفها من شخصا چنین حقی را قبول دارم با اینکه هنوز به عنوان یک حق مطلق در صحنه جهانی پذیرفته نشده است. البته طبیعتا نمی شود که هر فردی بخواهد یک کشور مستقل تشکیل دهد ولی اینکه بخشهایی که حداقل جمعیتی برای تشکیل دارند بخواهند جدا شوند، به نظر من این حق باید به آنها داده شود. این موضوع هم لزوما ربطی به نژاد هم می تواند نداشته باشد. شاید یک گروهی از مردم به دلیل مذهبی می خواهند از دیگران جداشوند مانند واتیکان.در شگفتم از اینکه ظاهرا نویسنده این مقاله استادیار روابط بین المل است ولی دلیلها و نتیجه گیریهای مقاله به نظر من سست است. - 9. نوشته شده در ساعت 20:05 روز 2013-03-14 , :بگفته آقای متین ؛ هواداران آشکار گوی راه حل اول( استقلال ) بسیار اندکند اما راه حل دوم( تثبیت دمکراسی) بیشترین مدافعین را دارد.(!!؟)
معلوم نیست آقای متین با تکیه بر کدامین نظر سنجی آزاد و آمار متکی بر همه پرسی در میان ملت های ساکن در ایران به چنین نتیجه گیری مورد اشاره ای رسیده اند ؟
در ایران هنوز اجازه سرشماری مستقل و بیطرف از نفوس ملتهای با فرهنگ و مختصات نژادی کاملا"مجزا داده نشده یا اگر خود بدان مبادرت کرده اند آمار مستند ارائه نمیدهند! علاوه بر آن تحت فشار و تحکم شدید نزدیک به یکصد ساله ناچار به زیست اجباری در کنار هم شده و در این ڕهگذر زیانها متحمل گشته اند چگونه میتوان هنوز هم با توجه به اظهارات قریب به اتفاق ، نامساعد مرکز گرایان نافی دیگران به ادامه همزیستی آزموده شده باز هم پایبند بود؟!
هنگامی که دمکراتترین نخبگانی از قبیل همین آقای متین و آقایان میلانیها کمترین حقی در ڕعایت حقوق اولیه این بخت برگشتگان برای تعیین و انتخاب گزینه مورد قبول خویش( هرچهمیخواهد باشد) قائل نیستند به کدامین موئمن انسان دوست میشود دل بست ، آقای خامنهیی یا آقایان فروزندهها...... - 10. نوشته شده در ساعت 20:12 روز 2013-03-14 , :بسیار متین، علمی و معتدل. سپاسگزارم.
- 11. نوشته شده در ساعت 20:18 روز 2013-03-14 , :آقای متین، اگر شما اعتقاد دارید که طبق منشور سازمان ملل باید حق جدایی اقوام (یا به گفته شما ملتهای) ایرانی به رسمیت شناخته شود و ایران این اصل سازمان ملل را نقض می کند چرا به احمد شهید یا سازمان ملل نامه نمی نویسید تا قطعنامه ای در این باره تصویب شود و یا حداقل در گزارشهای نقض حقوق بشر آورد شود؟چرا در بین اینهمه گزارشهای سازمان ملل که برای نقض حقوق بشر و به ویژه نقض حقوق اقوام و اقلیتهای نژدای و فرهنگی و مذهبی آورده شده و حتی از برگزار نکردن انتخابات آزاد از ایران انتقادهای فراوان شده، حتی یک بار هم از اینکه ایران حق جدایی اقوام (یا ملتهای) ایران را به رسمیت نمی شناسد و یا همه پرسی برای آن برگزار نمی کند، انتقاد نشده است؟
- 12. نوشته شده در ساعت 20:22 روز 2013-03-14 , :آقای علیرضا که میگوید قوم فارس وجود ندارد! مردم اصفهان، شیراز، کرمان، کاشان، یزد و دیگر جاهای ایران که زبان مادریشان فارسی است چه قومی هستند؟ چرا از این شهرها نام نمی برید و به گیلکی، مازندرانی و بختیاری چسبیدی؟! وقتی میگویم کرد، ترک، عرب، بلوچ یا ترکمن یعنی اینکه اول زبان مادریشان کردی، ترکی، عربی، بلوچی و ترکمنی است. یعنی زبان مادری هویت ملی/ اتنیکی آنها را تعیین و مشخص میکند. در ایران یک ستم کلی وجود دارد که همهٔ مخالفان این حکومت کنونی قربانی آن هستند. اما در کنار این ستم کلی ستمهای دیگری وجود دارند که بخاطر تعلقات جنسیتی، مذهبی، زبانی و اتنیکی اعمال میشوند. یک زن کرد، سنی کرد یا بلوچ بخاطر چندین چیز مورد تبعیض قرار میگیرد: زن بودن، سنی بودن و کرد یا بلوچ بودن. اما یک زن شیعه فارس فقط بخاطر زن بودن........
- 13. نوشته شده در ساعت 20:49 روز 2013-03-14 , :با تشکر از مقاله بیطرفاه و جالب شما.
معمولا اینجور نوشته ها با حمله هایی روبرو میشن(همونطور که شدن). ولی منی که غیر فارس هستم لمس می کنم مطلب رو.
بعضی ها نمی تونن قبول کنن که:
ما هم می تونیم به زبونمون افتخار کنیم(قدمت و فرهنگ)
هر وقت می شنوم که میگن ما پارسیان از خون پاک آریایی هستیم و... یاد حرفهای هیتلر می افتم. نژادپرستی نژادپرستیه...
هنوز خیلی مونده که افکارمون دمکراتیک بشه و به همدیگه احترام بذاریم - 14. نوشته شده در ساعت 20:52 روز 2013-03-14 , :بزرگ ؛خرد شدنی است .کلان کوچک شدنی است .اما خود بزرگ بینی و خود کلان بینی بشر ،گویی که چاره و درمانی ندارد !! گیریم که امپراطوری های غول آسای چین و ایران و ..هم فرو ریزند از هم بپاشند و از دلشان ممالک و مردمان زیردست و گمنام، ظهور و خود نمایی کنند .اقوام دیروزین ،ملت شوند و ودهداری و فرمانداری های دیروزی ،دولت شوند.آیا ملل و دول جدید دمکرات و واقع بین خواهند بود ..همچنانکه امپراطوری شوروی از هم پاشید و ولایت های آذربایجان و ازبکستان و ترکمنستان و ...کشور شدند و کریموف ها و نیازوف ها و علیوف ها پرزیدنت و ریس جمهور شدند .مگر نه آنکه ازدل امپرراطوری کمونیستی هیچ کشور دمکراتی پدید نیامد .در آذربایجان امپراطوری ماداملعمری جدیدی بنا نهاده شد به رهبری علیوف ها .آذری ها که خود قومیت مظلومی بودند
امروز بر اقوام اقلیت دیگر چون تالش ها ،لزگی ها ،تات ها ،تنگ میگیرند و زبان و حقوق و هوویت آنان را انکار میکنند .در دیگر جمهوری های تازه تاسیس نیز چنین است . آیا تضمینی هست که بعد از فرو ریختن این پیر رنجور ستمگر (ایران )،
کردستان و عربستان و البته فارس ستان بر آماده از خاکستر آ ن ،بعد از این تقسیم تبر تراش ، بر سر من لر بختیاری و میلیون ها لر زبان دیگر.گیلک ها تالش ها ،مازنی ها ، ، که نه در رسانه های شما ذ کری از آنان آمده و نه فارس ها و اعرب و نه ترکها ،تمایلی به عنوان کردنش دارند و نه در معادلات منطقه ای محلی از اعرا ب دارند ،چه می آ ید . خود شکن !آینه شکستن خطاست . از تمرین دمکراسی به استقلال میشود رسید ،اما از استقلال به دمکراسی ؟ جمهوری های تازه استقلال که نرسیدند - 15. نوشته شده در ساعت 21:04 روز 2013-03-14 , :از دوستان ناسیونالیستی که مدام تءوری های توطءه رو مطرح میکنند و همه جهان را به دسیسه چینی مطرح میکنند که قصد خراب کردن گربه شون رو نقشه دارن میخواهم به چند نکته توجه کنند .
۱- اگر انگلیس خیلی به چند تا خطی که آدمها رو نقشه کشیدند معتقد بود و متعصب ! و همه مقدرات عالم دست ملکه بود! نمیذاشت امپراطوری بریتانیا از هم بپاشه و مثل شما عزیزان که معتقید هر کس که میخواهد با شما نباشد و سرنوشتش دست خودش باشد محکوم به مرگ است، نمیذاشت ایرلند و آمریکا و کانادا و .... استقلال داشته باشن و همه مخالفاشو میکشت . که اگر اینطور بود هم اسلحه شو داشت هم سیاستشو که مردم این مناطق به خاک و خون بکشه و به محرومیت . پس بیخود بی بی سی رو متهم نکنید.
۲- هر کسی که در ایران حرف حق بزنه و بخواهد به خواب شیرین شما عده ای ناسیوتالیست خللی وارد کنه میشه بی سواد و باید بره اون ۴ تا ورق پاره ای که خونده رو دوباره مطالعه کنه !! و اگر کسی بخواهد شما رو بیشتر در این خواب فرو ببره و گلوشو برا وطن پرستی متعصبانه پاره کنه. میشه روشن فکر و نابغه و باسواد که پاشنه جهان بر پایه اون میچرخه !!
۳- حقیقت اینه که آدما دور هم جمع میشن و خانواده ، روستا، شهر و کشور تشکیل میدند که بخشی از مشکلاتشون حل شه و باری از دوششون برداشته شه . اگر این اجتماع ها بشه بلای جونشون قطعا فرو میپاشه در دراز مدت ! تو ایرانم همین اتفاق افتاده . این کشور و این گربه شده زندونی برای ملل غیر حاکم ( غیر فارس و شیعه) که هوبت ، منافع مالی و معنوی این ملل توش از بین رفته و به تاراج برده شده. پس اونهایی که خیلی مدعی وطن پرستی هستن باید سعی کنند این ظلم رو از بین ببرن که تنها راه نجات این مملکت از تجزیه اینه که حق سایر ملل بهشون برگرده. در غیر اینصورت تجزیه نا گزیره ! همون جور که در شوروی و یوگوسلاوی و چک اسلواکی و سودان و ایرلند ( بریتانیا ) و .... جای دیگه دنیا اتفاق افتاد .و در نهایت حرفم با ناسیونالیستها : آیینه گر عیب تو بنمود راست / خود شکن آیینه شکستن خطاست ! - 16. نوشته شده در ساعت 22:07 روز 2013-03-14 , :نوشتهٔ جالب و با منطقی بود، در گذر دموکراسی این گونه بحثها لازم هست، از بیبیسی بیشتر از اینها انتظار میرود که مسائل ملی قومی را مطرح بکند. متاسفانه در رابطه با تورکهای مرکز ایران تا کنون مطلبی از بی بی سی نداشتیم. افشار هستم از روستای گنجهٔ فریدن اصفهان
- 17. نوشته شده در ساعت 22:28 روز 2013-03-14 , :واقعا برای بی بی سی با این خط مشی که در پیش گرفته است متاسفم.
اولا جناب نویسنده محترم لطفا چاهی که در آن هستیم را عمیق تر نفرمایید و ما ایرانی ها را به جان هم نیندازید به اندازه کافی بدبختی داریم.
آمریکا در ابتدا یک کشور واحد نبود که بعد تبدیل به یک کشور فدرال شود، بلکه یک تعداد فرمانداری های مستقل بودند که برای قدرت بیشتر با یکدیگر متحد شدند و یک کشور فدرال را تشکیل دادند. حالا شما برعکس آن را می خواهید در ایران اجرا کنید و آن هم از بدترین نوع یعنی نوع قومی.
شما که اگر دلتان به حال ایرانی ها سوخته است سعی کنید آنها را در مقابل حکوت ستمکار متحد کنید نه اینکه همبستگی ایرانیان را مخدوش نمایید و به بقای رژیم کمک نمایید.
اصلا شما فکر کرده اید با این نوع تفرقه پراکنی شما قرار است چه اتفاقی بیفتد؟رژیم سقوط کند؟ نکند منتظر هستید که مثلا همین انگلستان به همراه اتحادیه عرب به ایران حمله کنند و رژیم را سرنگون کنند و بعد شما خط کش بردارید و برای خودتان تکه تکه جدا کنیدو چون دل رحم هستید بگویید حالا کاملا جدا نمی کنیم اما فدرال قومیش می کنیم؟
تعریف شما از ملت کاملا اشتباه است.این رویه ای که شما از آن سخن می گویید جز این نیست که هر کسی بیاید شهر و روستای خود را از دیگران جدا کند چون زبان و لهجه و یا قبیله فرضی اش متفاوت است و آن را به عنوان محل زندگی یک ملت و یک کشور تعریف کند، ما هزاران لهجه و زبان مختلف در ایران داریم اگر قرار باشد به خاطر لهجه ها و یا زبان هر کدام خود را یک ملت بدانیم که یک ملوک اطوایفی و عشیره سازی جدید را در دنیا ایجاد خواهیم کرد.در حال حاضر چیزی به عنوان قوم فارس وجود خارجی ندارد. حرف زدن از تیره و نژاد و خون در ایران با این همه اختلاط نژادی کاری مضحک است.ما تنها زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور ایران داریم.
صد در صد هر قومی حق دارد زبان خویش را حفظ کند و با آن آموزش ببیند اما اینکه همه چیز را از دیدگاه قومیتی ببینیم و بعدنظریه های عجیب و غریب، در دنیای که همه به سمت وحدت می روند، صادر کنیم، نتیجه ای جز ایجاد رنج و عذاب و تخاصم میان آدمیان نخواهد داشت. - 18. نوشته شده در ساعت 22:55 روز 2013-03-14 , :این مقاله بر اساس یک مفروض نادرست نوشته شده است و این مفروض نادرست، تفسیر حق تعین سرنوشت به حق جدایی هست. در حالی که چنین نیست. بر اساس کنوانسیون 1993 وین، هرگونه اقدام تجزیه طلبانه ممنوع و دولتها را مجاز به برخورد با آن می باشند. بر همین اساس است که در عرف حقوق بین الملل، تنها در سه وضعیت حق تعین سرنوشت به حق جدایی تفسیر می شود. نخست در وضعیت استعماری (که در جهان امروز دیگر تقریباً مصداق ندارد) دوم در مورد ایالات ماورای دریا و سرانجام در صورت وقوع نسل کشی قومی یا مذهبی. هیچ یک از این موارد در مورد ایران مصداق نمی یابد و بنابراین مفروض نویسنده این مقاله که عنوان استاد روابط بین الملل را هم دارد، در حقوق بین الملل، بی مبنا است. البته موقعیت دیگری هم هست و آن موقعیتی است که قدرتهای جهانی تلاش در تجزیه کشوری می کنند و از افرادی هم که به هر دلیلی با آنها همراهی نشان می دهند، استفاده می کنند. این راهبرد هم البته در ایران شکست خواهد خورد، چون بر خلاف تصویری که نویسنده این مقاله ترسیم کرده است، اقوام ایرانی دارای پیوستگی ها و درهم تنیدگی های فراوانی هستند که با یکی دو مقاله یا برنامه مغرضانه، خدشه دار نمی شود. فقط اعتماد بیننده ایرانی را به رسانه مورد استفاده قدرتهای خارجی (در اینجا مشخصاً بی.بی.سی.) سلب می کند.
- 19. نوشته شده در ساعت 23:06 روز 2013-03-14 , :اول از همه، بنظرم، انتقاد آقای فرهاد (اولین دیدگاه درباره مقاله بالا) درست و بسیار منطقی است. نویسنده مقاله باید برای ادعاهای خود مرجع و سند بدهد، وگرنه مقاله چیزی بیشتر از بیان دیدگاه شخصی از تریبون بی-بی-سی نیست و از روش علمی پیروی نمیکند. مثلا
1- هنوز تعریف "ملت" در این مقاله معلوم نیست که دیدگاه نویسنده است یا مرجعی معتبر پشتش خوابیده؟!
2- آیا بنده یه ایرانی، داخل مرزهای کنونی، حق ندارم درباره گوشه-کنار کشورم نظر دهم که آیا مثلا از ایران جدا شوند یا نه؟ من فکر میکنم این حق "تعیین سرنوشت" برای همه ایرانیها برقراره، و چون جدا شدن یک بخش از کشور روی سرنوشت همه مردم کشور تاثیر (خوب یا بد) میذاره، همه مردم حق دارند درباره این موضوع نظر بدند؛ بنابراین، به فرض حتی که گزینه تجزیه هم روی میز باشد باید از تمام مردم ایران نظر خواست نه فقط از بخشی که خواستار تجزیه-اند.
3- من فکر نمیکنم آمریکایی که دستور رسمی داده که به کسی که کوچکترین گمان اقدام علیه امنیت ملی دارند رو بدون دادگاه در هر جای دنیا بکشند بیاد به ایالتهاش اجازه تجزیه بده! خیلی بجا و شایسته و علمی بود که نویسنده محترم مرجعی معتبر برای این ادعاهای خود، که تکیه-گاه بحثش هستند، برای خوانندگان فراهم میکرد، وگرنه این مقاله بیشتر، نگوییم غرض آلود، دیدگاه شخصی است. - 20. نوشته شده در ساعت 23:25 روز 2013-03-14 , :من اجرای یک رفراندوم در هر یک از مناطق غیر فارس را پیشنهاد می کنم که در ان فقط ملت ان منطقه سرنوشت خود را مبنی بر اینکه ایا می خواهند در چهارچوب جغرافیایی ایران باقی بمانند یا نه را تعیین کنند. همچنین در جواب اقای حامد که کشور المان یا امریکا را مثال زد باید بگویم که شما نمیتوانید حق و حقوق ملت های مختلف ایرانی(ترک، کرد و ... )که اگر قدمتی بیشتر از فارسها در ایران ندارند، قدمت کمتری هم ندارند با مردم مهاجر به این دو کشور (المان و امریکا) مقایسه کنید هر چند که ملتهای غیر فارس در ایران حق و حقوقی کمتر از مهاجران به کشورهای غربی و امریکایی دارند.در جواب افای رضا هم این را میگویم که ما نمیگوییم زبان فارسی در بین سایر ملتهای ایران تدریس نشود بلکه در کنار زبان فارسی زبان ملت ان منطقه نیز تدریس شود. در ضمن ناسیونالیستهای ایرانی با ادعای تمدن 4000 ساله هنوز وجود ملتهای مختلف و زبانهای مختلف در ایران را قبول ندارند و ملت ها را قومیتها و زبانها را گویشهای محلی خطاب میکنند. به امید برقراری عدالت در ایران...
- 21. نوشته شده در ساعت 23:57 روز 2013-03-14 , :حزب دمکرات و کومله و پژاک قصد جنگ مسلحانه دارند و برای این کار در خاک عراق نیروی پیشمرگ تعلیم میدهند. برنامه آنها درست همان کاری است که مجاهدین خلق در دوران صدام حسین کردند. قدرت گرفتن این نیروهای شبه مارکسیست به معنی بدبختی ایران و میلون ها نفر ساکنان آن است. این احزاب بدنبال سناریوی سوریه برای ایران هستند.
- 22. نوشته شده در ساعت 0:26 روز 2013-03-15 , :برتری و فارسگرایی و فارس سازی ملل غیر فارس در ایران نهادینه و عادی شده است که برخی از کامت های دوستان فارس در اینجا معید این حقیقت است. برخی از کامنت های دوستان فارس ملتی به نام فارس را منکر میشود و برخی وجود ملل غیر فارس در ایران را منکر میشود و برخی ظلم و تحمیل زبان و فرهنگ فارس بر ملل غیر فارس را منکر میشوند و یا توجیه میکند. این ادعا های کاملا بی اساس و خلاف حقیقت جامعه ایران بیانگر این است که ملل غیر فارس در ایران نیمتوانند امید به بهبود وضعیت خود در کنار دوستان فارس باشند.
آقای آرش پرسیده اند که چرا این بحث مطرح شده است؟ آقای آرش! حکومت فعلی ایران نیز سعی میکند با ماله کشی و عدم پوشش خبری حقایق و عدم بحث در مورد حقایق آنها را لاپوشی کند. این رویکرد چنید مشکل دارد: این رویکرد کوجب بغرنجتر شدن مشکل میشود و نه حل آن. این رویکرد دیکتاتور منشانه است و خلاف آزادی بیان. این رویکرد شما را در صف دیکتاتورهایی مانند حکومت فعلی ایران و معر قذافی و بشار اسد قرار میدهد.زبان فارسی زبان ملت فارس است که بر ملل غیر فارس که زبان خود را دارند تحمیل میشود. مثلا زبان ما ملت آذربایجان ترکی است و این زبانی است در در چنید کشور (ترکیه٬جمهوری آذربایجان٬ ترکمنستان٬ اوزبکستان...) با این زبان مردم در مدرسه و دانشگاه و در همه رشته های علمی و ادبی تحصیل میکنند. ما این زبان را داریم ولی حکومت های فارس در ایران ما را مجبور به کنار گذاشتن زبان خود و تحصیل با زبان شما میکند.در کانادا مردم کبک به فرانسه و انگلیسی زبانها به انگلیسی تحصیل میکنند و اینها زبان رسمی و یا ملی ندارند و میبنید که از ایران هم جلوتر هستند و مشکلی هو در ارتباطات باهم ندارند. - 23. نوشته شده در ساعت 2:09 روز 2013-03-15 , :ممنون، مقاله خوبی بود. خصوصا اونجایی که سعی شدمختصرا اشاره ای به فرآیند تاریخی تشکیل ملت و الزامات زیربنایی اون توضیح داده بشه.
- 24. نوشته شده در ساعت 2:37 روز 2013-03-15 , :اولا ایران پیش از سازمان ملل تشکیل شده. سازمان ملل می گوید جدایی ملت ها برای آرامش و صلح خوب است حال آنکه همیشه با خونریزی همراه بوده است. ایران کشوری کهن است. نمی توان آن را حتی با ترکیه که کردستان به آن الحاق داده شد یا کشورهای بالکان مقایسه کرد. فرق زبانی فرق نژادی نیست. ایرانیان ناسیونالیست شامل اقوام مختلف هستند و چه بسا زبان مادریشان ترکی کردی و کلا غیر فارسی باشد. شما ملاک نژاد را زبان گرفته اید که این هم همانطور که قبلا گفتم اشتباه است. در خود آمریکا ایالت های جنوبی تجزیه طلب با ضرب شصت دولت مرکزی به آمریکا پیوستند و تجزیه طلبان را سر جای خود نشاندند. صد ها هزار نفر هم جان باختند. حالا به ما می گویید آنها حق دارند جدا شوند؟ مورد دیگری که به آن اشاره نکردید این است که در آمریکا که ایالتی است...مبانی ایالت ها فرق زبانی و نژادی نیست. مرز بندی ها بر اساس فرق های زبانی همیشه کار کسانی بوده است که از یک کشور قدرتمند نگران بوده اند و خواسته اند یک ملت را تکه تکه کنند
- 25. نوشته شده در ساعت 3:26 روز 2013-03-15 , :والا این مسایل روز مردم ایران نیست. اما برخی دوست دارند که مسایل روز مردم ایران بشود!
- 26. نوشته شده در ساعت 3:29 روز 2013-03-15 , :من فکر میکنم - برخلاف تصور برخی خوانندگان- تمام مردم ایران هیچگاه برادر و برابر نبوده اند و هیچگاه به صورت یکسان در معرض مزایا و مضرات "ایرانی بودن" قرار نگرفته اند.(خودتان می توانید شاخصهای توسعه ی انسانی و اقتصادی یا خسارات ناشی از "دفاع از ایران" در صدها سال اخیر دراستانهای اقلیت نشین را با دیگر استانها مقایسه کنید).
اگر به عنوان مثال ما کرد زبان ها جزو "ملت " ایران هستیم چرا هیچگاه در سرود ملی، شبکه ی تلویزیون ملی، پول ملی، کتابهای درسی ملی، پرچم ملی و ... هیچ اثری از ما نبوده و نیست؟
همین رویکرد تمامیت خواه برخی است که درنهایت سبب تجزیه ی ایران می شود. - 27. نوشته شده در ساعت 4:03 روز 2013-03-15 , :شما به اشتباه میگویید در آمریکا حق جدا شدن ایالتها پذیرفته شده است در حالی که پس از اعلام استقلال جنوب حکومت مرکزی به جنگ ایالتهای جنوبی میرود و با قریب یک میلیون کشته تا پیش از شکست کامل آنها از پا نمینشیند. همچنین در آمریکا صحبتی از حق تحصیل به زبان مادری (به جای حق تدریس زبان مادری) که بی بی سی و صدای آمریکا میلغ آن هستند نیست در حالی که نزدیک به ۲۸ درصد جمعیت اسپانیایی زبان هستند. بنابراین مسئله برتری طلبی نژادی و زبانی نیست یلکه ضرورت تعریف یک زبان بعنوان زبان ملی و حفظ و حراست از کل فرهنگها و زبان ها ی کشور است ( این حقیر خود نیز اصلیتا ترک زبان هستم). ضمنا محض یادآوری میگویم که مشکل مملکت ما جدا شدن اقوام از یکدیگر نیست که افغانستان و آذربایجان و گرجستان و غیره نیز دیرزمانی است توسط همین استعمار پیر از ایران جدا شده اند و چنان خوشبخت و سعادتمند نمینمایند. مشکل کشور ما چپاول سرمایه های ملی توسط آخوند و سپاهی نیست بلکه انتقال آن به همین انگلیس و آمریکا و سوییس است که رمق اقتصاد کشور را بریده است
- 28. نوشته شده در ساعت 4:04 روز 2013-03-15 , :من واقعاً بحثی کسل کننده تر و ملال آور تر از گفتمانهای تجزیه طلبانه سراغ ندارم. این دوستان چنان صحبت میکنند که انگار مردم را نادان فرض کرده اند.چه شباهتی میان ایالتهای آمریکا و استانهای ایران است. به تاریخ نگاه کنید متوجه میشوید که این دو ماهیتا کاملا از هم متفاوتند. در واقع ایالتهای فعلی در آمریکا، کانادا، استرالیا و حتی بریتانیا در گذشته کشورهای کاملا مستقل و متمایزی بودند که باهم متحد شدند یا در مثال انگلستان به نحوی الحاق شدند. یعنی کشورهایی کوچکتر تشکیل اتحادیهای دادند تا به کشوری بزرگتر تبدیل شوند و همانطور که یکی از دوستان در بالا اشاره کرده در این فرایند الحاق یا اتحاد هر کشور حقوقی برای خود قائل شد، نکتهای که اصلا در رابطه با ایران صادق نیست. پس نمیتوان این موضوع را به شرایط ایران ربط داد.علاوه بر این باید توجه داشت که ساختار اجتماعی و سیاسی در آمریکا و اروپا کاملا با شرایط ما متفاوت بوده و هست. برای مثال ما در تاریخ اروپا سیستمهای دولت شهری داریم که اصلا در ایران وجود ناداشته(توجه داشته باشید که حکومتهای خانها با دولت شهرهای اروپایی نه در سیستم اداره و نه در هویت سیاسی قابل مقایسه نیستند).به نظر من به عنوان یک آذربایجانی ایرانی این نوع گفتمان نگاهی فرا فکنانه است که در زمان سختیهای اجتماعی و اقتصادی در شرایطی که هر کشوری در حال ضعف باشد در میان عدهای مطرح میشود که بجای داشتن فکر سازنده به دنبال یافتن مقصر میگردند تا مسئولیت را به گردن دیگری بیندازند و فقط هم منحصر به ایران هم نیست. اما نکته این است که بایستی توجه کرد که در شرایطی که همگی باهم از حقوق انسانی محروم هستیم این بحثها بجز انحراف از موضوع دموکراسی و حقوق شروندیمان و ریختن آب در آسیاب مستبدانی که سبب همه این رنجها هستند حاصلی نخواهد داشت نخواهد داشت.
- 29. نوشته شده در ساعت 8:00 روز 2013-03-15 , :جناب متین
نوشته وزین و متین شما نشان از آگاهی جناب عالی از اوضاع و احوال بین المللی و به تبع آن اوضاع داخلی ایران و آینده ژیوپلیتیک نه چندان غیر قابل پیش بینی آن میباشد.نقادان نظر جناب عالی روشنفکرانیند که در بیخبریشان همین بس که اسلافشان زمانی فهمیدند که در دنیا جنگ جهانی اتفاق افتاده است که قوای متفقین به چهار ساعتی تهران رسیده بودند و در جبهه جنگ در اروپا نیز مجادله جهانی رو به اتمام بود.شب آبستن است تا چه زاید سحر.محمد از تبریز - 30. نوشته شده در ساعت 8:14 روز 2013-03-15 , :خیلی جالب است دستانی نظر مخالف دادند هیچ هقی بر ملل ساکن در ایران قایل نییستند و دقیقا مانند سردمداران حکومت فعلی بجای همه حرف میزنند و تصمیم میگیرند .پس آقایان به ظاهر روشنفکر این همه زندانی سیاسی چه دلیلی دارد آیا بهتر نیست خود ملل در مورد سرنشت شان در یک رفراندوم تصمیم بگیرند .
- 31. نوشته شده در ساعت 8:33 روز 2013-03-15 , :با سلام
در ادامه نظرات آقای کامران متین سه نکته اضافه میکنم1. در ایران فارس زبانها اقلیت هستند نه اکثریت
2. چیزی بنام ناسیونالیسم ایرانی وجود ندارد. فقط ناسیونالیسم فارسی وجود دارد
3. تجزیه ایران صد در صد است و جای شکی نیست - 32. نوشته شده در ساعت 8:39 روز 2013-03-15 , :جناب آقای متینعنوان مقاله ی حاضر "ناسیونالیسم ایرانی و تعیین حق سرنوشت ملل" است . تاکید بنده بر قسمت اخیر نام اخیر الذکر است یعنی تعیین حق سرنوشت ملل!!! عنوان مقاله قابل انتقاد است اما ابتدا به غلط گیری املایی و گفتاری آن می پردازیم . شاید منظور شما از عنوان یاد شده حق تعیین سرنوشت ملل بوده نه تعیین حق سرنوشت ملل !!!
مورد بعدی پس از اصلاح عنوان مقاله تاسی شما از فصل ١، اصل ١، بند ٢ منشور ملل متحد در نامگذاری مقاله مزبور است . که البته در این نامگذاری به متن اصل یک منشور وفادار نمانده اید و جمله " حق تعیین سرنوشت مردم" را در نص منشور به "حق تعیین سرنوشت ملل" به اختیار خود تغییر داده اید ! لذا در جهت اصلاح مورد اقدام کنید چرا که عبارت حق تعیین سرنوشت مردم اراده ی مفهومی برابر با دموکراسی و مردمسالاری را دارد . یعنی حق انتخاب فردی که بر مردم ریاست می کند نه حق انتخاب اینکه متعلق به کدامکین کشور باشند . البته یقینا موارد یاد شده را شخص شما بهتر از من می دانید لکن تلاش در جهت تنویر افکار عمومی را وظیفه خود می دانم .
در نگاشته ی فوق از قومی به نام "فارس" یاد کرده اید . لذا خواهشمندمک مستندات خود را در راستای اثبات وجود چنین قومیتی در طول تاریخ در محدوده جغرافیایی ایران ارائه نماید تا باشد که ما هم فیضی برده باشیم .
اشکال بعدی نظریه پردازی شما در جمله ی زیر است :
"دولت-ملت در فرانسه، آلمان، روسیه و ترکیه دقیقا بر مبنای «اسطوره» وجود یک «فولک» یا «مردم» بی نظیر و همگن با تباری ازلی و قابل ردگیری و ساکن و صاحب سرزمینی مشخص تشکیل شدند"
دولت ملت فرانسه و مرزهای فرانسه در دل خود از اقوام ژرمن - گل - باسک - کاتالان و البته جمعیت عظیم و فزاینده سیاه چردگان افریقایی پذیرایی می کند لکن شما این کشور را چه از لحاظ نژادی و چه از لحاظ گذشته ی تاریخی بر مبنای "اسطوره" و وجود "فولک" با مردم "همگن" و با تباری "ازلی و قابل ردگیری" تصویر نموده اید ! یا واقعا نمی دانید یا قصد مزاح با خواننده را دارید !
در مورد کشور روسیه و تعدد قومیتی آن لازم نمی بینم چیزی بگویم چرا که تنوع ملل در روسیه بیداد می کند لکن در عجبم شما با کدام اعتماد به نفس موضوع را به ترکیه تعمیم می دهید ! مردم ترکیه را با خیل عظیم اکراد چرکز ها گوئچمن ها یونانی ها اعراب و ... ملتی همگن و ازلی می دانید لکن ایران و ایرانی را فاقد سرزمین مشخص و غیر قابل رد گیری ؟
شما از فولک و اسطوره ی مشخص و سرزمین واحد و مشخص و نژادی ازلی صحبت کردید اما مستندی برای ادعایتان ارائه نکردید ! کشور ترکیه با نام واضحش در گذشته همان امپراطوری بیزانس بوده با اشلهای تمام مسیحی اما اکنون همان ترکیه در روزگار کنونی تغییری 180 درجه ای را تجربه می کند ! آیا شما این تغییر را فولک و اسطوره ی ثابت می دانید ؟ تغییر اساطیر از هرکول گرفته تا مسیحیت را به آیین محمدی فولک ثابت می نامید ؟ مردمی را که بر اساس تحقیقات دانشگاه استنفورد و برادر گرامیم استاد بناب فقط 10٪ از تبار ترکان را در میان خود می بینند را با نام ترکیه دارای نژادی ازلی می نامید !
دوست عزیز برادر بزرگوار اینجانب شکی در سطح و بنیه علمی شما ندارن لکن قلمی که اینچنین بر کاغذ بلغزد را نمی توان ستود .
پایدار باشید . - 33. نوشته شده در ساعت 8:44 روز 2013-03-15 , :حق تعیین سرنوشت را کشورهای قدرتمند همانند حقوق بشر تهیه کردهاند تا از آن چنان خود میخواهند تفسیر بکنند واز آن چماقی درست کردهاند که هروقت و هرجا برای هرکسی و کشوری خواستند آنرا بالاببرند وضربه بزنند!فرانسه یکدست نیست فلامیش ها در شمال و کرسی ها در مدیترانه ونیز نرماندهادر شمال غربی زبان وفرهنگ دیگری دارند وهزار ادعا،دربلژیک هم سه زبان فلاماند،فرانسه و المانی رسمیست ودرد سر ساز،خیابانها دواسمی هستند ،نامه ها دوزبانه مردم همدیگر را نمیفهمند.
باید از موسسه بی بی سی وجناب متین پرسید که هندیان وپاکستانیان مهاجرمیتوانند ادعای حق سرنوشت در انگلیس کننددر ضورتیکه انگلیس حق سرنوشت برای مردم ایرلند شمالی که امروز اکثرا کاتولیک هستندو بزور از ایرلند جدا شده قائل نیست و یا چینیان مهاجر مقیم آمریکا؟
ایران کرد داشته ،بلوچ نیز ولی ترک وعرب مهاجرند چون درین منطقه حتی در ترکیه امروز، ترکها از زمان هجوم واشغال ترکهای سلجوقی به خاورمیانه در شمال ایران وترکیه امروز استقرار یافتهاند ومردم این مناطق تحت فشار زبان ترکی رایاد گرفتهاند،آیادر ترکیه و آذربایجان قبل از ورود ترکها مردمی رندگی نمیکردهاند؟مجبور شدهاند ترک زبان شوند ،هنوز کرده ها نمیتوانند بگویندکردند ویا ارمنیان ارمنی هستند.
واما اعراب بعد از اشغال ایران در همه ایران پخش شدهاند وبا اینکه در اغلب نقاط ایران در جامهه ذوب شدهاند ولی همیشه ساز جدا میزنند وهنوز فرهنگ ایرانی را قبول نکردهاندودر خوزستان هم که مجاور مناطق عرب نشین بوده زبان خود را حفظ کردهاند ولی مهاجرند.
وقتی اسراییل میگوید در بیبل اسراییل ثبت شده ما باهزاران مدرک نمیتوانیم بگویم که فلات ایران به ایرانیان متعلق است و دیگران هم همانند اتازونی میتوانند در آن زیست کنند.. - 34. نوشته شده در ساعت 8:59 روز 2013-03-15 , :با تشکر از این نوشته گهربار و ارزشمند
من خیلی وقت است که چه در کامنتها چه در بحث با دوستان و ... گفته ام و باز می گویم که با احترام به فارسهای ایران ایشان ظرفیت قبول فدرالیسم زبانی-جغرافیایی را به هیچ وجه ندارند(اکثریت فارسها هستند)و بنابراین مطمپن باشید که این دو خط روزی به هم خواهند خورد و تجزیه بسیار خونینی اتفاق خواهد افتاد(لااقل در کردستان) یک خط پافشاری و لجاجت خسته کننده فارسها و نفهمیدن مصاپب یک اقلیت و عدم درک مشخص از مقوله فاشیسم زبانی و علایق ناسیونالیستی به عنوان مثال یک کرد و خط دیگر اکثریت افکار عمومی کردستان که با مشاهده لجاجت فارسها و عدم رضایت به فدرالیسم زبانی-جغرافیایی بیشتر و بیشتر به تجزیه(با تمام تبعات اقتصادی اش) دل می بندند.
من هم زمانی به برقراری فرالیسم در ایران امید داشتم ولی دیگر ندارم و به نظرم این حرفها فقط در عالم مجازی جریان دارد در عالم واقعی اکثریت فارسها فاشیستی می اندیشند و اکثریت اقلیتها تجزیه طلبانه ... و متاسفانه دیالوگ و درک مشترکی از همدیگر نتوانسته اند داشته باشند. والا من واقعا یک ایالت خودمختار کردستان در چهارچوب ایران را بیشتر از یک کشور کوچک و بی دفاع می پسندم. - 35. نوشته شده در ساعت 9:10 روز 2013-03-15 , :ملت ایران اجازه پیاده شدن طرح خاورمیانه بزرگ رو نخواهد داد.غرب اگر مایل باشه میتونه استانه تحمل ایران رو امتحان کنه.انگلیس کوچک هم بهتره به فکر اسکاتلند باشه که در استانه جداییه و باید کم کم واژه بریتانیای صغیر جایگزین بریتانیای کبیر بشه. اون عده ای هم که خواب تجزیه میبینن از خواب بیدار بشن ببینن چقدر از حرفشون استقبال میشه.من به عنوان یک اذری حس نمیکنم از طرف قوم خاصی تحت ظلم و ستم هستم!مشکلی اگر هست از جای دیگه اس!من توصیه ام به بی بی سی اینه که بفکر اسکاتلند و پیامدهای جداییش از بریتانیای صغیر باشه.
- 36. نوشته شده در ساعت 9:26 روز 2013-03-15 , :به 2. نوشته شده در ساعت 16:46 روز 2013-03-14 ,saeedاین اظهار نظر فقط از کسی برمی آد که هیچ اطلاعی از کشوری به نام ایران ندارد و فقط هیزم به آتش کسانی می ریزد که از تفرقه ی ایرانیان سود می برند ( ج ا ایران). باید اضافه کنم که شخص اول مملکت که آذری هستن چه گلی به سر بقیه ایرانیها یا حتی خود آذریها زدن؟
تمام ایرانیان اسیر دست یک گروه کوچک از هر قوم و طایفه هستن. لطفا این افراد رو به فارسها نچسبانید. همه ی ایرانیان از دست این گروه در عذابند، چه کرمانی ، چه اصفهانی و شیرازی و کرد و بلوچ و عرب و آذری، ...!!! - 37. نوشته شده در ساعت 9:46 روز 2013-03-15 , :با تشکر از سایت بی بی سی، نشر چنین مقالاتی را بسیار مفید و ارزنده میدانم. در این میان عده ای از کامنت گذاران محترم هم با طرح شعارهای مهیج ملی و یا تحقیر نویسنده نشان میدهند چقدر از زندگی در یک فضای ازاد و دموکرات که هرکسی بتواند راجع به هر موضوعی ابراز عقیده کند وحشت دارند.
- 38. نوشته شده در ساعت 10:22 روز 2013-03-15 , :نويسنده عزيز اگر مقاصد جهت دار شما را هم در نظر نگيريم ،ايراد هاى كلى بر نوشته شما وارد است . شما نيز به مانند ديگر كاردانان و كارشناسان كه در غرب تحصيل كرده ايد دمكرات بودن و دمكراسى را به شيوه غرب اموخته ايد كه هرگز در شرق كارا نبوده است با در نظر گرفتن تمامى شرايط تاريخي و فرهنگى از دورترين نقطه اسيا ژاپن تا نزديكترين ان به اروپا لبنان درك دمكراسى كاملا به گونه اى ديگر است در اين ميان حتى تقسيمات كشورى از لحاظ ابعاد سياسى وجغرافيايي متاثر از همين نگاه به دمكراسى است كه حقوق اقوام را در خود ميخورد. همچنين مثالهاى شما در مورد ديگر كشورها بى توجه به اشكال سياسى و نوع حكومتدارى به زمانى بر ميگردد كه تشكل حكومتى هنوز با شيوه كهن و استعمارى انجام ميشد مثل عثمانى و اگر هم المان را مثال بزنيم كليه سياستهاى المان بعد از جنگ، تحت تاثير كشورهاى غالب در جنگ و تزلزل سياسى يك كشور شكسته خورده اتخاظ شد وگرنه شايد المان هم هرگز فدرال نميشد و فكر نميكنم هيچ همه پرسى در المان جهت فدرال شدن ان صورت گرفته باشد. زبان مشترك در بسيارى از كشورها كارايي داشته است مثل هند اگر قرار بود كه به ملاك قوم گرايى تقسيمات كشورى صورت گيرد شايد هندوستان قرنى پيش از ميپاشيد ولى زبان توانست دليلى از علل براى حفظ يك پارچگى هند باشد كما اينكه پاكستان با تكيه بر بهانه مذهب و زبان درى تواتست از هند جدا شود و همين زبان مشترك ينگه دنيا را دور هم جمع كرد وگرنه با تنوع قومى موجود در امريكا ساز هاى زيادى ميتوانست نواخته شود. در كشورى مثل ايران كه هنوز تعداد زيادى اذرى و بلوچ و عرب هنوز زبان مشترك را نياموخته و يا در نسل جوان انها نميخواهند تكلم كنند زبان مبنائى براى حفظ يكپارچه گى كشور كار امد نخواهد بود. مهم تر از همه اينكه ، در زمانى كه دولت مركزى يك كشور با تحمل فشارهاى داخلى و خارجى به دلايل عديده روبرو است چگونه ميتوان به اصلاحات حتى تقسيم بندى قومى و جغرافيايى دست زد كه در نهايت به تجزيه ان به كشورهاى كوچكتر واسيب پذير منجر نشود. چه بايد كرد ؟ حفظ تعهد به ايرانى بودن از نوع ناسيوناليستى مصدقى ، الگوى دكتر مصدق مطابق با تمامى شئونات مذهبى، تاريخى و ملى بوده و با در نظر گرفتن پتاسيلهاى آتى ايران برنامه ريزى شد ، سياستى كه در ژاپن بعد از جنگ بسيار كار امد شد. بعنوان يك ايرانى هرگز ياد ندارم ، به دور از جكها و مزحكات كه قومى كه در تمامى كشورها موجود است ،چيزى بعنوان تحقير قومى به مشابه رفتار انگليسها به ايرلنديها در ايران ديده باشم ، از هر كه اين نقد را ميخواند سوال ميكنم در كجاى ايران به شما گفته شده چون شما عرب، فارس، ترك ، بلوچ ويا .....هستيد به شما كار نميدهيم.
- 39. نوشته شده در ساعت 10:29 روز 2013-03-15 , :سلام، اگه مللی که در ایران زندگی میکنن با یکدیگر هم صدا بودند آنوقت در خرداد ماه 88 فارس زبانان تنها نمی ماندن و پیروز میشدن!
بلوچستان غربی، کردستان شرقی، الاحواز عربی، ترکمن صحرا و آذربایجان جنوبی بنظرتان باز هم حاضرند جانشان را برای همین ایران واحد فدا کنند؟!
دوران انقلابهای مشروطه، اسلامی57 و 8 سال جنگ گذشته و طرز تفکرها تغییر پیدا کرده و بنظرم نسل عوض شده!
آرمانها و ارزشهای اهوازیها، زاهدانیها، سنندجیها و... با اصفهانیها، شیرازیها و.... فرق می کنه حتی طرز زندگی و آداب و رسومشان!
تهرانی ها خواستار برقراری یک حکومت سکولار-دموکرات هستند اما مهابادیها خواستار پایتختی مهاباد بر جمهوری کردستان بزرگ و واحد هستن و یا اهالی شهرستان فیروزآباد استان فارس خواستار داشتن یک شبکهء تلویزیونی محلی به زبان قشقایی و رسمیت یافتن زبان ترکی قشقایی میان ایل خودشان هستن و... اینجور مثالها برای زدن زیاد است اما نمیدانم چرا همیهنان فارسی زبانمان نمی خواهند بپذیرند....! - 40. نوشته شده در ساعت 10:51 روز 2013-03-15 , :جناب استاد متین به خوبی می دانند که در علوم اجتماعی می شود در مورد پدیده های اجتمای دست به بازسازی زد و تاریخ و گذشته را آنطور بازگو کرد که در جهت جهت گیری مطلوب و مورد نظر پژوهشگر کارایی داشته باشد. پژوهشگر می تواند از مفاهیم گوناگون آنطور که می خواهد استفاده کند و واقعیت ها را در چارچوب آن تعاریف بازگو نماید. و سرانجام برپایه چنین بازگویی و بازسازی از واقعیت ها، روایتی را در باره آینده ارائه دهد که با میل و سلیقه خودش سازگاری دارد. این دقیقا کاری است که استاد انجام داده اند. تمام تلاش آقای متین این است که اقوام و گروه های مختلف اجتماعی ساکن ایران را به ملت هایی متفاوت تشبیه کند که در تعارض شدید با هم هستند و این تعارض ریشه ای به عمق تاریخ دارد تا بتواند از آن نتیجه گیری کند که این حق ملل متعارض است که سرنوشت خود را از هم جدا کنند. تنها تفاوتی را هم که بین این گروه ها و اقوام اجتماعی پیدا کرده تفاوت در زبان و یا گویش های آنهاست. او حتی تلاش کرده این تفاوت ها را منشاء اختلاف عمیق، درگیری و تنش بین این گروه ها جلوه دهد و از آن نتیجه گیری کند که آنها باید از هم جدا شوند. آقای متین و صاحبنظرانی نظیر ایشان در واقع تلاش می کنند با دامن زدن به اختلافات و درگیری های ساختگی که خود آنها از طریق بازسازی روایت ها ارائه می کنند و به آن بیان و محتوایی منطقی می دهند گروه های اجتماعی را حول چنین بازسازی بسیج کنند و برای آنها هویتی شورشی، معترض و مخالف سایرین ترسیم کنند. آقای متین، آیا مردم در کردستان، آذربایجان و یا سایر نقاط ایران خودشان به این ارزیابی رسیده اند که یک ملت هستند که با سایر «ملل» در ایران سر ناسازگاری دارند یا اینکه روشنفکرانی چون شما با بازسازی روایت های اینچنینی قصد آن را دارید که آنها را به ابزاری برای دست بازیگران سیاسی بدل سازید. چرا در پی ایجاد اختلاف و دامن زده به کشمکش هایی هستید که به سود هیچکس نخواهد بود. اگر مشکل زبان است باید تاکید کرد که هر ایرانی در هرجای ایران باید حق داشته باشد که به زبان خود سخن بگوید، بنویسد، تحصیل کند، آواز بخواند، فیلم بسازد و برنامه تلویزیونی تماشا کند. اگر مشکل توزیع ناعادلانه ثروت است باید خواهان آن شد که هر ایرانی از حقوق کامل شهروندی اش برخوردار شود و ثروت ها عادلانه تقسیم شوند. چرا شما در پی انشقاق و چنددستگی و دامن زدن به جنگ و در گیری در بین مردم یک کشور هستید که قرن ها در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته اند؟ در میان فارس زبان ها اکثریت بسیار بزرگی به هموطن بودن با هم میهنان کرد و آذری افتخار می کنیم. شما استاد عزیز ما را تنها نگذارید. ارادتمند فرهاد
- 41. نوشته شده در ساعت 10:56 روز 2013-03-15 , :تابو شکنی از حق تعیین سرنوشت که نتیجه اش جز تجزیه (در خوشبینانه ترین حالت فدرالیسم) نیست کاریست که اتفاقا باید اهل قلم به آن بپردازند دوستانی که از این مسئله ناراختند دو دسته اند دسته ای نونشان و به اصطلاح سرنوشتشان بسته به مرکز بوده یا اینکه متعصب و ناآگاه هستند که در هر دو حالت باید دیدگاهشان را اصلاح کنند. من ترک آذربایجانی هستم یک خاطره کوچولو برایتان از دوم ابتدایی عرض میکنم سر کلاس معلم از ما خواست برای گوساله جمله سازی کنیم هر کی چیزی گفت یکی از همکلاسیمون گفت: پدر من یک گوساله زائید چون نه می دانست گوساله چیست نه زائیدن فقط سر هم میکرد که از بقیه عقب نمونده باشه معلم و کل کلاس خندیدند و اون پسرک 7 ساله در سراشیبی افت تحصیلی قرار گرفت شمایی که از دادن حقوق اولیه وحشت دارید یک لحظه و فقط یک لحظه خودتان را جای آن پسرک و میلیون ها کودک غیر فارس زبان قرار دهید آیا این برای یک کشوری که نیمی از آن فارس زبان نیستند یک تراژدی آموزشی نیست لطفا با واقعیات کنار بیائید ایران شاید برای شما مقدس باشه ولی برای ما یک درام هست
- 42. نوشته شده در ساعت 11:10 روز 2013-03-15 , :جناب کامران متین
مقاله حاضر یکی از بهترین بررسی ها حول مسئله ملی در ایران است. اهمیت تعاریف شما در این مقاله که بسیار با واقعیت ها سازگار است و پراهمیت تر راه حل نهایی گشایش سیاسی برای چشم انداز ایران است. بسیار عالی نوشته اید و بسیار دقیق نوشته اید و متواضعانه و علمی راه برون رفت از این معضل را نیز یادآوری کرده اید. همچنانکه خودتان نیز اشاره داشته اید، فضای ذهنی و ایدئولوژیک در جامعه سیاسی فارسی ایران (منظور اپوزسیون سیاسی است) شرایط درک این بیان شما را سخت تر میکند. اما فاکتور دیگر میرود که نظریه شما را به یکی از تنها راههای ممکن در چشم انداز سیاسی بدل کند و آنهم رشد روزافزون جنبش های ملی در مناطق ملی غیرفارس ایران است. در میان این جنبش ها، رشد چشمگیر جنبش ملی در آذربایجان و در میان ترکان در ایران اضمهلال آن چیزی که مرگزگرایان فارس محور در صدد تحقق دوباره آن هستند را با ناکامی روبرو خواهد کرد.من روش پیشنهادی شما را، یعنی گذار مسالمت آمیز و بیانی دیگر تنها راهی که با هزینه کمتری میتواند طی شود را هم علمی و هم انسانی میدانم. یک استدال در تقویت تحلیل شما اینست؛ در کشورهایی که حق تعیین سرنوشت ملل به رسمیت شناخته شده است، آنها ملتها در درون آن دولتهای سیاسی قبلی باقی مانده اند؛ کبک در کانادا، باسک و کاتالانها در اسپانیا و حتی اسکاتها در انگلیس نمونه این ملتها هستند. اما آنجا که فشار و سرکوب محور حفظ یک کشور بوده و حق تعیین سرنوشت ملل به رسمین شناخته نشده است، آن کشورها تجزیه شده اند، اتحاد شوروی سابق، یوگسلاوی سابق و یمن را میتوان از نمونه های برجسته این شیوه برخورد بحساب آورد.بسیار عالی بود. منتظر مقالات با ارزش شما هستیم. جامعه ایران به این روشنگریها بسیار نیاز دارد. - 43. نوشته شده در ساعت 12:16 روز 2013-03-15 , :نویسنده گرامی در گام نخست، برای غنای استدلال خود به اصل تعیین سرنوشت مندرج در منشور ملل استناد ورزیده است؛ که در پاسخ باید گفت آنجه منشور بیش از هر چیز در نظر دارد نظم و صلح بین المللی و پرهیز از جنگ و خشونت در عرصه بین المللی است و طبیعتا این مهم در پایبندی کشورها به تعهدات بین المللی و رعایت قانون است. اما اگر اصل تعیین سرنوشت را ملاک قرار دهیم باید به هر ادعای جدایی طلبانه ای حق داد و گردن نهاد و انگاه با توجه به پراکندگی قومیتی و مذهبی، آن چیزی که باقی می ماند هرج و مرج بین المللی و چه بسا وقوع جنگ های منطقه ای و بین المللی است.
در نگاه دیگر، دولت - ملت اصطلاحی است بر خاسته از معاهده وستفالی و جنگهای اروپائیان گه نهایتا مرزهای کشورها عمدتا قومیتی تعریف شد اما همانگونه که استدلال می شود دموکراسی در هر کشور الگئی خاص خود را دارد، نمی توان این اصطلاح را به معنی کامل کلمه در دبگر مناطق دنیا پیاده ساخت. اما در خصوص ایران در طول سالها، اقوام ایرانی هیچ کدام سودی برتری حق طلبانه بر دیگری نداشته و در کنار یکدیگر همچون قطعات یک جورچین در صلح و ارامش زندگی می کردند و موارد بسیار نادری را می توان یافت که درگیریهای قومیتی و مذهبی میان آنها رخ داده باشد. در چند دهه اخیر هم بحث هایی در این خصوص چه به درگیریهای تجزیه طلبانه اذربایجان و کردستان و چه برگزاریهای همایشهای خارج از کشور صورت گرفته خواسته توده مردم ساکن این مناطق نیست،بلکه تراوشات فکری عناصر خارج نشین و یا فعالیتهای زیرزمینی در داخل کشور است که به جای آنکه دوشادوش دیگر نیروهای مبارز و فعال برای برقرای نظامی دموکرات در کشور مبارزه کنند، هم صدا با طرح قدرتهای بزرگ جهان چون «بالکانیزاسیون خاورمیانه» می کنند. آنچه اکنون بر سر مردم ایران می آید نه ناشی از این است که اقوام ایرانی در کنار یکدیگر زیست می کنند بلکه ناشی از بی تدبیری ها و شلختگی ها در سیاستگذاری های رهبران کشور است؛ نویسنده به گونه ای قلم فرسایی می کند که گویی «من فارس شیعه» در وفور نعمتها و امکانات زیستی زندگی می کنم اما مثلا «دیگری کرد سنی» در فلاکت محض و بدبختی روزگار سپری می کند!
از طرفی دیگر، زبانی که اکنون به عنوان زبان رسمی کشور رایج است یعنی زبان فارسی، جدای از گویشهای فراوانی که دارد خود گویشی از زبان باستانی ایرانی است که دیگر گویشهای آن زبان یعنی لری، کردی، گیلکی، آذری، بلوچی و ... را نیز شامل می شود که به مرور زمان به عنوان زبان رسمی کشور عنوان شده است و این رسمیت حاصل چیرگی زورمندانه و خون ریزانه نبوده است و به گونه ای که حتی در زمان سلطه حاکمان ترک به طور خاص ترک های مغولی، جایگاه خود را حفظ کرده است.
نکته پایانی این که به فرض نسخه عملیاتی تنها جدایی طلبی باشد، حال این اصل بر پایه کدام مولفه اجرا شود: قومی، زبانی، مذهبی و ...!؟
از این رو به نظر می رسد که راه برای رهایی مردم از وضعیت کنونی نه در تجزیه طلبی بلکه تلاشی همگون و هم افزا در برقراری نظامی دموکرات است؛ اینکه شخص فارغ از برچسبهای قومی، زبانی، مذهبی و ... در سایه شایستگی و فارغ از احساس خطر بتواند به مقامات عالیه کشور برسد و همه مردم کشور به عنوان شهروندان ایرانی بتوانند از امکانات و تسهیلات مختلف کشور بهره مند شوند.
ایران جعبه مداد رنگی است و زیبایی آن نیز به همین رنگارنگی آن است.
چو ایران نباشد تن من مباد!!!!! - 44. نوشته شده در ساعت 13:31 روز 2013-03-15 , :سلام. باتشکرازنویسنده محترم. اگر واقعا مردمان ایران همه خود را یک ملت میدانند و همه خود را ایرانی پس چرا بعضی ها از حق تعیین سرنوشت میترسند!؟ آیا واقعا ترک ها و کردها و عرب ها و بلوچ ها خود را ایرانی میدانند؟به نظر من اکثر خواهان جدایی هستند، اگر کردها قومی در ایران هستند پس کدهای ساکن در ترکیه و عراق وسوریه چه هستند؟ آیا میدانید بلوچ ها هم در پاکستان و افغانستان وجود دارند! عاقبت ملت های درون ایران به حق خود میرسند. با تشکر فراوان از bbc.
- 45. نوشته شده در ساعت 13:35 روز 2013-03-15 , :من هم اعتقاد دارم که داشتن ایرانی فدرال که همه ملت های آن از حقوق خود بهره مند هستند به نفع همه است. ولی تاریخ ایران و تفکر غالب ملیت حاکم (لطفا نگید خامنه ای ترکه، فرهنگ حاکم مهمه) امید خیلی کمی برای تغییر باقی میگذاره و تجزیه رو اجتناب ناپذیر می کنه. برای نشان دادن منطق مخالفان دادن حقوق ملیت ها جای دوری نمیرم. توی یکی از کامنت ها یکی از دوستان من کرد رو که هزاران سال توی این سرزمین زندگی کردم با ترک های آلمان که جندین دهه هست مقایسه کرده. با این حال مطمئن هستم که ترک های آلمان جندین برابر ملیت های ایرانی از حقوق خود برخوردارند. یا در مورد آمریکا، اگر به خود زحمت تحقیق بدید متوجه میشید که خیلی جاها از اسپانیایی استفاده میشه. البته این که آمریکا یا آلمان جه جوری هستند به ما ربطی نداره و ما حق خودمونو میخوایم.
- 46. نوشته شده در ساعت 13:37 روز 2013-03-15 , :دریافت ساده من از این مقاله این است ،یک اصل به نام اصل حق تعین سرنوشت ملل وجود دارد که ایران به رسمیت نمیشناسد چون براین باور هست که ایران ازاقوام تشکیل شده نه ملتها. در انجا یک ملت فارس هست که حقوق سیاسی وفرهنگی ملتهای اطراف را با زبان فارسی لگدمال میکند و با زور ملتهای اطراف را وادار میکند که فارسی صحبت کنن و یک ملت به اسم ایران بوجود بیاورند.
در مقابل ایران یک ملت مثل امریکا وجود دارد که ان هم از ملتهای مختلف تشکیل شده است، و باینکه همه انگلیسی صحبت میکنند، با این وجود میتوانند با انقلاب از هم جدا شوند!!!!!! - 47. نوشته شده در ساعت 14:18 روز 2013-03-15 , :با توجه به اينكه ايشان در دانشگاه ساسكس به تدريس مشغولند بد نيست نگاهي به رفتار تاريخي "ملت انگلستان" با ملتهاي اسكاتلند، ولز و ايرلند داشته باشند و اين تحليل زيبا را دقيقا براي رابطه تاريخي و فعلي بريتانياي كبير با "ملتهاي" تابعه بسط دهند. عجيب است كه در انگلستان زبان ولش و يا گويش اسكاتلندي در مكاتبات و سيستم آموزشي رسمي جايي ندارد؟ حيف است كه انگليسيان را از اين تحليل ها بي نصيب بگذاريد.بخصوص بعد از "راي گيري" اخير در جزاير فاكلند كه ميفهميم مفهوم ملت گاهي چقدر ولنگ و باز ميشود.
همچنين هيچ بد نيست كه تاريخ قرن ١٩ و ٢٠ خاورميانه و ايران را مطالعه كنيد و سياستهاي قوم گرايانه اجرا شده و حتي نحوه تشكيل كشورهاي خاور ميانه توسط دولت فخيمه را دوباره مرور كنيد. باور كنيد شما درك درستي از مفهوم تاريخي و فرهنگي "ايران" نداريد و فارس و ايران را يكي مي دانيد. فارس ها نيز يكي از اقوام گستره سرزميني و فرهنگي ايران هستند. زبان فارسي نيز توسط اقوام منطقه براي ارتباط مشترك به كار گرفته شده و هيچ اجبار تاريخي در حقنه كردن آن نبوده است. انشالله آن نيز توسط اسپرانتو يا انگليسي جايگزين شود تا خيال همه راحت شود. - 48. نوشته شده در ساعت 14:34 روز 2013-03-15 , :نوشته ی بسیار منطقی و علمی که متاسفانه با ایستارهای ایدوئولوژیک دوستان ایرانی جواب داده می شود .دوستان متاسفانه از این نکته غافلند که ملت سازی پروسه ای است مدرن و می تواند الزاما همگام با پروژه ی دولت سازی همگام نباشد و از سوی دیگر خود آگاهی و احساس کسب هویت ملی است که می تواند مغایر با عینیت های ایدولوژیک ایرانی گری همراه باشد ....بدون شک این گربه چند سال دیگر گربه ی کنونی نخواهد ماند .
- 49. نوشته شده در ساعت 14:35 روز 2013-03-15 , :به عنوان یک لر شدیدأ از این مقاله شاکیم. نویسنده جوری نوشته انگار فقط فارسها ایرانیند یا فقط فارسها میتوانند ناسیونالیست باشند. نه آقا، بنده لر هستم و از هر ناسیونالیست فارسی ناسیونالیست تر هستم، ناسیونالیست ایرانی. سالها در تهران زندگی کردم و یک تهرانی که اصل و نسبش به اقوام دیگر ایران بر نگرده ندیدم و همه داریم با هم زیر یک سقف و ولایت مطلقه شخصی آذری تبار زندگی میکنیم. با دوستان آذری وکرد و دیگراقوام شوخی های قومی و تیکه اندازی هم می کنیم و سر بازی ایران همه یکدل برای تشویق ایران به استادیوم میرویم. زیبایی ایران در همین همدلیست. هیچ قومی حق بیشتری در ایرانی بودن نسبت به اقوام دیگر ندارد
- 50. نوشته شده در ساعت 14:36 روز 2013-03-15 , :بنده با اكثر قريب به اتفاق ايراداتي كه به مقاله وارد شده موافقم. اميدوار بودم كه يك استاد عزيز دانشگاه مقاله اي مستند تربنويسند. به طور نمونه، اصلا هيچ ايالتي از ايالات امريكا حق ندارد كه از امريكا جدا شود و حتي ايالت تگزاس هم كه مردم فكر مي كنند اين حق را ندارد. نگاه كنيد به پرونده وايت عليه تگزاس. مهمتر از اون ، اينكه هويت افراد را فقط در زبان و قومشان بدانيم يك خبط بسيار بزرگ هست مخصوصا در ايران. به قول مولانا : اي بسا هندو و ترك هم زبان / اي بسا دو ترك چون بيگانگان. ظلم در ايران گسترده با جنبه هاي مختلف هست. اما وجه اصلي اش مذهب است تا جايي كه صراحتا در قانون اين ظلم آشكار آمده. آن چيزي كه ما لازم داريم نه فدراليسم قومي است، نه تجزيه است بلكه تمركز زدايي است. به قول مرحوم بختيار (كه خوشبختانه فارس نبودند.) هر دهي كدخداي خودشو خودش تعيين كند.
- 51. نوشته شده در ساعت 15:10 روز 2013-03-15 , :مردم ایران همیشه به ملیت خودشون افتخار میکنن!!! براِ چی؟ مردم وطن پرست چشاتونو باز کنین ببینین کجا هستین توی دنیا؟ کدوم وطن؟ مگه وطنی مونده؟ الان اروپا مرز معنی نداره. چرا مردم ایران همیشه ۱۰۰ ساله پیش زندگی میکنیم؟ همش بعید به گذشته که گذشته افتخار کنیم! بعید حقوق قومییتها به رسمیت برسه و همه به زبان خودشون بتونن تحصیل کنن و در کنارش یک زبان ملی هم باشه.
- 52. نوشته شده در ساعت 15:25 روز 2013-03-15 , :ماده 38 دیوان عالی دادگاه به هیج وجه مخالف حق تایین ملل و یا اقوام نیست،با وجود اینکه این ماده و دیوان در دوران جنگ سرد نوشته شده است، در دیوان حق مردم برای انتخاب اینده خود به رسمیت شناخته شده است، و تنها شامل کشورها نمیشود، بلکه تمام احاد ملل و اقوام را در بر میگیرد.
- 53. نوشته شده در ساعت 15:36 روز 2013-03-15 , :نوشتە جالب و منطقی بود با سپاس فراوان از بی بی سی بە خاطر پوشش مسائل اقلیتهای ملی ایران
- 54. نوشته شده در ساعت 15:42 روز 2013-03-15 , :با تشکر فراوان از نویسنده که مطالب زیبایی را نوشتند. من می خواهم اضافه کنم که برای یک ملت یه مولفه باید وجود داشته باشد: 1 زبان مشترک که باید خود برآمده از گویشهای مختلف آن ملت باشد. 2. تاریخ مشترک که آن ملت پشت سر داشته 3. جغرافیای واحد که گویشوران آن ملت را در خود جمع کرده است. من این را با نگاه با وضعیت کردها بیان می کنم. زبان مشترک همه ما کردی است. چگونه است که من با یک مشهدی و یک شیرازی و یک اصفهانی که به زبان من صحبت نمی کنند احساس هموطنی کنم اما با یک کرد کرکوکی (در عراق امروز) و یا دیاربکری (در ترکیه امروز) و یا قامشلویی (در سوریه امروز) احساس هموطن بودن به من دست ندهد؟ دوم تاریخ ما است که سرتاپا رنج و تبعیض و انفال و جنوساید بوده است آنهم به دست همین کسانی که امروزه و بدون تصمیم من هموطنم شده اند. و سوم جغرافیای کردستان است که خانه اجدادی است. همین را در مورد بلوچها و ترکها و اعراب خوزستان و ترکمنها و دیگر جاها هم می توان گرفت که اتفاقا و ناخواسته همه ما قوم خوانده می شویم و به زور به نام ملت تعریف شده ایم. حقیقت تلخ جدایی را باید پذیرفت و امیدوارم که ناسیونالیستهای ایرانی کم کم به شنیدن این حقیقت عادت کنند هرچند تلخ است و خوابشان را پریشان می کند.
- 55. نوشته شده در ساعت 16:10 روز 2013-03-15 , :آقای كامران متین، استادیار روابط بین الملل، ایران هم از لحاظ تاریخی (تاریخ چند هزار ساله) و هم از نظر حقوق بین الملل (که شما استادیار این رشته هستید) یک کشور/ملت بوده و هست. از شما هموطن درس خوانده و دمکرات درخواست می کنم، به حقوق دمکراتیک و حق تعین سرنوشت همه شهروندان ایرانی توجه داشته باشید. بهتر از تلاش کنیم راه حلی ارائه دهیم که زمینه ساز دمکراسی، صلح، رفاهف امنیت و پیشرفت برای تک، تک شهروندان این سرزمین و این ملت تاریخی باشد. برای نمونه می توان از حق خودگردانی برای ایرانیان در محدوه تقسیمات جغرافیایی کنونی بود. به این معنا که مردم هر شهر یا روستا با شرکت فعال خود حق برنامه ریزی و ساختن آینده بهتر برای خود و نسل بعدی را داشته باشند. از شما دعوت می کنم به تجربه کشورهای اسکاندیناوی و شکل پیشبرد دمکراسی محلی و در مرکز قرار دادن شهروندان () توجه کنید. این تقسیم بندی قدرت و دمکراسی از نزدیک بهترین نوع حق تعین سرنوشت برای مردم ساکن در یک شهر یا روستا است و مانع از جنگ داخلی یا بین جنگ خانه به خانه خواهد شد. همین طور که اطلاع دارید، در همه شهرهای ایران شهروندان با کویش های مختلف در کنار هم زندگی می کنند و حتی با هم خانواده و فامیل تشکیل داده اند. بیاید با هم زمینه زندگی شایسته و بدون تبعیض را برای انسانهای ساکن ایران در زیر چتر حقوق دمکراتیک، آزادی بیان، امنیت، امکان کار و تحصیل، و ... (یعنی حق تعین سرنوشت) را برای تک تک ساکنان ایران زمین فراهم کنیم.
- 56. نوشته شده در ساعت 16:31 روز 2013-03-15 , :آقای كامران متین، استادیار روابط بین الملل، ایران هم از لحاظ تاریخی (تاریخ چند هزار ساله) و هم از نظر حقوق بین الملل (که شما استادیار این رشته هستید) یک کشور/ملت بوده و هست. از شما هموطن درس خوانده و دمکرات درخواست می کنم، به حقوق دمکراتیک و حق تعین سرنوشت همه شهروندان ایرانی توجه داشته باشید. بهتر است تلاش کنیم راه حلی ارائه دهیم که زمینه ساز دمکراسی، صلح، رفاه، امنیت و پیشرفت برای تک، تک شهروندان این سرزمین و این ملت تاریخی باشد. برای نمونه می توان از حق خودگردانی برای ایرانیان در محدوه تقسیمات جغرافیایی کنونی صحبت کرد. به این معنا که مردم هر شهر یا روستا با شرکت فعال خود حق برنامه ریزی و ساختن آینده بهتر برای خود و نسل بعدی را داشته باشند. از شما دعوت می کنم به تجربه کشورهای اسکاندیناوی و شکل پیشبرد دمکراسی از نزدیک توجه کنیم. ( Local democracy, is to put the citizen at the center)
این تقسیم بندی قدرت و دمکراسی از نزدیک بهترین نوع حق تعین سرنوشت برای مردم ساکن در یک شهر یا روستا است و مانع از جنگ داخلی یا جنگ خانه به خانه خواهد شد. همین طور که اطلاع دارید، در همه شهرهای ایران شهروندان با کویش های مختلف در کنار هم زندگی می کنند و حتی با هم خانواده و فامیل تشکیل داده اند. بیاید با هم زمینه زندگی شایسته و بدون تبعیض را برای انسانهای ساکن ایران در زیر چتر حقوق دمکراتیک، آزادی بیان، امنیت، امکان کار و تحصیل، و ... (یعنی حق تعین سرنوشت) را برای تک تک ساکنان ایران زمین فراهم کنیم. - 57. نوشته شده در ساعت 16:44 روز 2013-03-15 , :من عمدا اسم ایرانی را انتخاب کردم.
ایا با دیدن این اسم ناخوداگاه فکر نمی کنید زبان مادری من فارسی است و مخالف حق تعیین سرنوشت سایر گروههای اتنیکی هستم؟ اگر هم مینوشتم کرد یا .. فکر میکردید طرفدار حق تعیین سرنوشت گروههای اتنیکی یا حقوق بیشتر و... هستم. نتیجه:عمدتا فارسها منکر حقوق اتنیکی و سایرین خواستر ان هستند. ما متاسفانه در مورد این مساله با ذهنی بی طرف و بدون پیشداوری فارغ از ریشه های اتنیکی خود فکر نمی کنیم. این هشدار بزرگی است. چرا غیر فارس طرفدار حقوق اتنیکی بیشتر و فارس منکر است و نه بالعکس؟ ایا همه این گروههای اتنیکی زیاده خواه و توطءه گر هستند؟ نه. ایا تمام فارسها سرکوبگر واستعمارگر هستند؟ باز نه. بلکه به دلیل ممنوعیت تاریخی این بحث, فقط غیر فارس عمق اپارتاید ایرانی را درک میکند و فارسها تنها انکار میکنند. - 58. نوشته شده در ساعت 16:47 روز 2013-03-15 , :ملل یعنی چه؟! ایرانی ایرانیه! چه کرد، چه لر و چه غیره... اینها همه بازی دول خارجی برای تجزیه ایرانه!
- 59. نوشته شده در ساعت 17:21 روز 2013-03-15 , :شما در مورد حق "تعیین سرنوشت ملل" صحبت فرمودید...
یک ایراد اساسی بر استدلال شما وارد هست و آن اینکه زمانی که در باره اقوام یا ملل غیر فارسی - ایرانی صحبت می نمایید برا این سوژه ملت شخصیت حقوق قائل می شود و بنابر این حقوقی مانند تایین سرنوشت را برای آن قایل می شوید. ( که البته صحیح است). اما زمانی که از سوژه ایران صحبت می نمایید آن را در حد یک معنا و مفهوم که به نظر شما گنگ و مبهم هست تقلیل اش میدهد. اگر ملت تورک به عنوان یک شخص حقوقی دارای حقوق است ایران نیز در همان ردیف قرار میگیرد و دارای حقوق است که بایستی محترم شمرده شود. از جمله این حقوق حق حاکمیت بر زمین هایی که به صورت باستانی متعلق به آن بوده است (توجه شما را جلب می کنم به گزارشات تاریخی که هیچ وقت در تاریخ نیامده که شخصیت حقوق ایران برای تصاحب زمین های محصور در مرز های کنونی آن با ساکنین این زمین ها جنگیده باشد)
به طور خلاصه اگر شخصیت حقوقی ای قصد دارد که حق حاکمیتی سنتی ایران را در یک ناحیه جغرافیایی صلب کند راهی ندارد مگر انکه با استفاده از خشونت و عامل قهریه آن را تصاحب کند. و من توصیه میکنم با پیچیده کردن موضوع سعی در تغییر فرم نفرمایید.
این طبیعی است که هر فرد انسانی دارای حق طبیعی و اصیل در انتخاب، طراحی و تغییر هویت خود دارد و هیچ شخصی چه حقیقی چه حقوقی نمی بایست که این حق را سلب نماید و چنانچه که صلب شد آن فرد حق دارد که برای بازیابی حق خود تلاش و مبارزه نماید. اما حقوق یک تورک همان قدر محترم است که حقوق شخص حقوقی ملت تورک و شخص حقوقی ایران. - 60. نوشته شده در ساعت 17:47 روز 2013-03-15 , :من با خیلی از عزیزانی که معتقدند در ایران مورد تبعیض قومیتی قرار می گیرند صحبت کردم. مشکل اصلی اینجاست که این افراد ریشه این تبعیض رو در قومیت خودشون می دونند. از کسانی که این احساس رو دارند خواهش می کنم به چند نکته توجه کنند:
1- حاکمان ایران قبل و بعد از انقلاب 57 از قومیت های مختلف تشکیل شده بودند. نکته ی قابل انتقاد ترکیب اعتقادی و ایدئولوژیک اونها هست که تا زمانی که دمکراسی به معنای واقعی با تمام ارکانش شکل نگیره این مشکل حل نخواهد شد.
2- تمرکز گرایی که باعث توسعه بیشتر برخی مناطق مثل تهران شده، فقط مشکل ایران نیست و در تمامی جوامع مدرن و در حال توسعه وجود داره. الزاماً هم برای مناطق بیشتر توسعه یافته نفعی به همراه نداره، که مثال بارزش تهران و معضلات شهری و زیست محیطیشه.
3- زبان مشترک لازمه جامعه مدرن هست. اگرچه من هم معتقدم در نظام آموزشی ایران به غلط از تعلیم زبان های محلی غفلت شده و راه هایی هم که برای ترویج فارسی معیار به عنوان زبان سراسری کشور انتخاب شده در بسیاری موارد غلط بوده و هست.
4- جوک های قومیتی که نوعی از تحقیر دیگری به شمار میاد، معضل فرهنگی ماست که در سطح دیگه ای در بین خود قومیت ها هم وجود داره. تا زمانی هم که جامعه ی ما احترام به دیگری رو بخشی از فرهنگ خودش قرار نده، این معضل حل نخواهد شد. برای رفع این مشکل باید از تحقیر دیگری که از تریبیت ما در خانواده و مدرسه و اجتماع شروع میشه و شامل شهرها و اقوام هم میشه، اجتناب کرد.
5- نفع مردم در توسعه پایدار و برقراری نظام پویای سیاسی اجتماعی بر مبنای عدالت و ارزش های انسانی خواهد بود. اگر شما از دست حاکمان بی تدبیر و ظالم فعلی آزاد شدید و حکومتی بر مبنای منافع مردم تشکیل دادید، لطفاً ما رو هم در یابید.
6- ملت یک مفهوم مدرنه و در مقابل قومیت یک مفهوم شاید به قدمت تاریخ باشه. اگر دایی جان ناپلئونی فکر نکنم کسانی که این دو مفهوم رو با هم یکی می کنند، احتمالاً درک درستی از مسأله ندارند. این یک واقعیت انکار ناپذیره که ما نه از نظر فرهنگی و نه از نظر نژادی نمی تونیم خودمون رو فقط به یکی از این قومیت ها نسبت بدیم. ملت دقیقاً اینجاست که معنی پیدا می کنه. به علاوه، برای من قابل درک نیست افرادی که مدعی دمکراسی هستند چطور مرزهای سیاسی رو بر مبنای نژاد و قومیت و دین و مرام افراد ترسیم می کنند.
و کلام آخر، من به عنوان یه ایرانی که نمی دونم هم به کدوم یک از این اقوام و فرهنگ ها بیشتر تعلق دارم و امروز هم از بد روزگار دور از سرزمین مادری زندگی می کنم، آرزو می کنم همه ی ما بتونیم دوباره به هم اعتماد کنیم و با اتحاد کشورمون رو نجات بدیم و به آینده ای که برای فرزندانمون می سازیم، افتخار کنیم. - 61. نوشته شده در ساعت 18:27 روز 2013-03-15 , :سلام، زنده بد ایران و ایرانی. هر ۷۸ میلیون نفر آن با هر زبان، مسلک، قوم، و مذهب. یک وجب خاک ایران را به هیچ کس نمیدهیم. هر کسی هم از این فکرها داره ، ول معطله
- 62. نوشته شده در ساعت 18:37 روز 2013-03-15 , :دوستانی که فکر میکنند با نوشتن چند کلمه بر روی کاغز میتونندبرای دیگران تعین تکلیف کنند، بدانند سخت در اشباه هستنند. ایران سرزمینی بوده که سالیان سال به دست اقوام و ملیتهای گوناگونی که در آن زندگی کردهاند بطور عادهلانه ادراه شده است. دوستانی که فکر میکنند با درست کردن یک هویت جعلی میتونند ایران رو یک دست کنند، یامیتونند مالک این آب و خاک بشن باز هم بدانند که سخت در اشتباه هستند. برای حل مشکل ایران باید چشم را به واقعیتها گشود و از احساسات و تعصبات ناسیونالیستی فاصله گرفت. ساختار جامعه ایران را آنطوری که هست باید دید، نه آنطوری که دلمان میخواهد. یکپارچگی ایران تنها با تقسیم قدرت بین اقوام و ملیتهای ایران امکان پذیر است.نه با انکار، جعل و زور. در غیر این صورت ایران آیندهای مثل سوریه کهآخرش هم به پارچه پارچه شدنش منجر خواهد گشت.
- 63. نوشته شده در ساعت 19:47 روز 2013-03-15 , :متاسفانه مقدمات تجزیه ایران باروی کارآمدن رضاخان به وسیله انگلیسهاواز زمان بر چیده شدن سیستیم خود گردانی(ممالک محروسه ایران)وبا شعار یک ملت ویک زبان وتحمیل زبان فارسی به ملیتیای غیر فارس آغاز وبافراهم کردن اکثر امکانات رفاهی و تحصیلی وشغلی در مناطق فارس نشین ملیتهای غیر فارس خصوصاترکهای آزربایجان رادرشرایط کوچ اجباری برای استفاده ازامکات بهتر قرار دادند.
به همراه این سیاست بااستفاده از امکانات وسیع ارتباط جمعی از جمله رادیو تلویزین دولتی به توهین و تحقیر ترکهابه طور شدید مبادرت ورزیدندتا فرزند ترک مهاجر(اجباری) از ترک بودن خود شمرنده بوده و آنرا نفی نماید.
با توجه به اطلاعات وسیع موجودملیتهای غیر فارس ایران خواهان به دست آوردن حقوق از دست رفته خود شده اندواین عدالت خواهی روز به روز رشد خواهد کرد.
با توجه به انکار حقوق ملیتیای غیرفارس از طرف حاکمیت ومخالمان تمامیت خواه
آن تجزیه بعید نیست. - 64. نوشته شده در ساعت 20:09 روز 2013-03-15 , :بسيار بسيار خوب و منطقي بود.اميدوارم هم حكومت و هم مردم فارس زبان ايران صداي عدالتخواهي ملتهاي ديگر ساكن ايران چون ترك و كرد و عرب و بلوچ و تركمن و لر و ... را بشنوند و با تأمين آزادي هاي ملي آنان از جمله رسميت زبان و حقوق ملي آنها مانع از تجزيه ايران شوند.
- 65. نوشته شده در ساعت 20:36 روز 2013-03-15 , :حرکت نویسنده از «حق تعیین سرنوشت ملل» به سمت «حق جدایی اقوام» قابل درک نیست. در هر سیستم دموکراتیک اقوام و اقلیت ها هم نمایندگانی در بدنه حکومت مرکزی داشته و با اهرم های سیاسی/اجتماعی خود، در راستای صیانت از حقوق گروه خود و توسعه برابر آن تلاش می کنند.
حتا در سیستم سیاسی فعلی ایران نیز یک شهروند رشتی، شهروند مشهدی، شهروند بوشهری، شهروند اردبیلی و کرمانشاهی و بروجردی و .. و .. و.. حق رای برابر دارند. پس آیا میتوان گفت «حق تعیین سرنوشت ملل» برای گروهی نقض شده؟ (چون در اینجا منظور از ملت ایران است)
مایلم از نویسنده سوال کنم آیا در کشورهای دموکراتیکی مانند فرانسه، آلمان و اسپانیا هم " مبنا و مکانیسم «تجزیه» مسالمت آمیز" آن کشور تعیین شده است؟با این حال در ایران امروز وجود تبعیض های گوناگون به دلایل مختلف قابل انکار نیست و نظر نویسنده که "اگر واقعا چنین است آنان بهتر است بر انگیزه های احتمالی چنین انتخابی مداقه کنند و در رفع آنان تلاش کنند..." و لزوم همکاری دمکراتیک گروه ها وا اقوام در کنار یکدیگر برای "تثبیت و کارکرد سالم ساختارهای سیاسی-قانونی دموکراتیک در ایران" بسیار مهم و کاملا متین است. - 66. نوشته شده در ساعت 22:41 روز 2013-03-15 , :به قول ماکیاول:گاهی باید کلمات در خدمت پوشاندن واقعیات باشد اما این امر باید به طریقی انجام گیرد که کسی از آن آگاه نگردد
مقاله آقای كامران متین پایه های اسدلالی اش ضعیف ، چنان که به مغلطه نزدیک است. باز هم جای خوشحالی است که در مورد زبان پارسی می گویند ٫ « هر چند در ایران به دلیل غنا و قدمت زبان و فرهنگ فارسی نیازی به تاکید رسمی و استراتژیک بر«زنوفوبیا» یا «دیگر هراسی» در گفتمان ملی گرایی ایرانی، آنگونه که در روسیه، آلمان و ترکیه رخ داد، پیش نیامد». و حافظ گفته :
شکّر شکن شوند ھمه طوطيان ھند
زين قند پارسی که به بنگاله می رود
منشور ملل متحد در "حق تعیین سرنوشت" چنین میگوید:
حد ومرز این اصل رابستر تحول تاریخی آن مشخص میکند،بنابراین تحول مفهومی حق تعیین سرنوشت در حقوق بینالملل در سه بستر تاریخی قابل طرح است.این ایده با هدف مشروعیت دادن به تجزیه امپراتوریهای شکست خورده در جنگ جهانی اول با خطابه توماس ویلسون در جلسه 1918 کنگره امریکا به وجود آمد.بعد از جنگ جهانی دوم،اصل حق تعیین سرنوشت در ارتباط با حاکمیت یافتن سرزمینهای تحت استعمار تغییر مفهومی پیدا کرد.نمونه نظریه مشـورتی 1971 راجـع به وضعیت نامیبیا ونظریه مشـورتی 1975 راجع به صحرای غربی دیوان بینالمللی دادگستری که تأکید کرده است ،اصل حق تعیین سرنوشت ملتها میتواند برای خاتمه دادن به کلیه وضعیتهای استعماری مورد استناد واقع شود.از دهه 1970 به بعد حق تعیین سرنوشت به مفهوم حاکمیت دموکراسی وحق مشارکت عمومی در تصمیمگیری سیاسی و اقتصادی یک کشور توسط همه افراد آن بدون درنظر گرفتن تفاوتها از حیث نژاد، عقیده و رنگ جهتگیری داشته است.
جدایی طلبی از نگاه حقوق بین الملل
منشور سازمان ملل تمامیت ارضی و حق استقلال و حاکمیت ملی را صریحا محترم دانسته است.دراین مورد هرست هانوم،پروفسور حقوق بین الملل وکارشناس سازمان ملل در موضع حقوق بین الملل پیرامون جدایی خواهی گفته: حقوق بین الملل اثباتی، حق گروه های ملی را تحت این عنوان برای جداسازی خودشان از کشوری که بخشی از آن را تشکیل می هند به صرف اعلام چنین تمایلی به رسمیت نمی شناسد .
آقای كامران متین تاریخ پیش روی ماست.تاریخ ایران حدود دوازده قرن از دوران پس از اسلام تاریخ حکومت اقوام و قبایل صحرا نشین و جنگجوی غیر فارس وشاهان غیر فارس بر ایران و بر تمام ملیتهای ایران است. اگر مساله سر فارس و ترک و عرب است ونه ستمی که بر سر تمام ملت ایران آوار شده است شما چرا فراموش کرده اید که رهبر و رئیس جمهور ایران کنونی فارس نیستند وترک تبارهستند و کله اشان از فرهنگی که تحفه مهاجمان به ایران، از عربستان و بلاد عرب بود آغشته است و از هر ده کلمه ای که از دهانشان بیرون می آید هشت تای اش عربی است .
در ایران کنونی که سرداران دوران جدیدش ستار و باقر بوده اند و برترین نویسنده اش کسروی وساعدی ترک هستند و مجموعه چهره های فرهنگی اش در تمام ملیتها ریشه دارند و مجموعا تکه های ایران را به هم پیوند داده اند بحث شما متاسفانه مقداری لایتچسبک است.
آدم دانا گِره را نه با دندان بیخردی و دشمنی که با انگشت عقلانیت و دوستی باز می کند.از تمرین دموکراسی به حقوق بشر می شود رسید ،اما از تجزیه به دمکراسی و حقوق بشر ؟
به گفته شاعر غیر فارس پیشوای داستانسرایی در ادب فارسی نظامی گنجوی
همه گيتی تن است و ايران دل
در ضمن جای دارد از بی بی سی سپاس گزاری کنم بخاطر گشودن چنین مباحث مبرم سیاسی مربوط به جامعه ایران . - 67. نوشته شده در ساعت 23:13 روز 2013-03-15 , :ای بی-بی-سی محترم لطفا بقیه نظرهای من رو هم بذار، البته اگه فکر میکنی که به ادعای خودت به "آزادی بیان و گردش اطلاعات" احترام میذاری! چه مشکلی در بقیه نظرهای من دیدی که نذاشتی؟!
همچنین، یه پرسش از "نوشته شده در ساعت 23:25 روز 2013-03-14 ,وحید " دارم: آقای وحید لطفا بفرمایید چطور قدمت "ترکها" در سرزمین ایران از فارسها بیشتر است؟! کدوم تاریخ رو خوندید شما؟! خب بگید تا ما هم روشن شیم! نکنه منظورتون اینه که سومریان ترک بودند؟!!! تعصب تا چه حد؟! بنده خودم ترک و تبریزی هستم؛ آدم باید انصاف رو رعایت کنه؛ اون بنده خدا احمد کسروی رو کسانی مثل شما، برای برطرف کردن تناقضشون، ترک نمیدونند و برچسبها بهش میزنند. حالا باز کردهای کردستان ناراحت باشند، من میفهمم؛ اما ترکهای اطراف خودمون رو نمیفهمم چرا با اینکه وضعشون از خیلی از فارسها بهتره باز غرغر میکنند - 68. نوشته شده در ساعت 23:33 روز 2013-03-15 , :این مشکل را یک بار برای همیشه باید حل کرد، وگرنه ریشه ی آن، درازتر و حل آن، دشوارتر خواهد شد. ولی در این راه فراموش نکنیم که همه ی شرایط باید در نظر گرفته شوند، چرا که نادیده گرفتن این مشکل و پاک کردن صورت مساله، که تنها وجه مشترک پهلوی و جمهوری اسلامی است، مشکل را پیچیده تر خواهد کرد. به دلیل این سیاست مشترک هر دو رژیم، آگاهی چندانی هم درباره ی چند و چون این مشکل و راه حلهای احتمالی وجود ندارد؛ همچنانکه هیچ آماری نیز از رای واقعی مردم (چه مردم پارس و چه دیگر ایرانیان) در دست نیست. نبود این آگاهی، در سخنان بیشتر ایرانیان (با هر اندیشه ای) دیده می شود. چرا که از یک سو، به تفاوتهای بنیادینی که میان ایران و کشورهایی مانند امریکا و کانادا و همچنین عراق و سوریه وجود دارد، توجه نمی شود؛ و از سوی دیگر، این گمان می رود که اگر زبانهایی به جز زبان پارسی وارد دستگاه آموزشی شوند، باید از زبانی همچون انگلیسی به عنوان زبان میانجی بهره گرفت. باید پیش از هر چیز بستر سازی کرد و سپس در فضایی بدون تنش، بدون توهین، بدون زور و بدون تقلب چاره ی کار نمود. ساده ترین نتیجه ی در نظر نگرفتن حق و حقوق مردمی که پارس نیستند، درخواست (به حق یا نا حق) تجزیه طلبی آنهاست. آنانی که دم از کوروش می زنند، به یاد داشته باشند که دلیل معروف شدن کوروش، احترام گذاشتن وی به اندیشه، فرهنگ، زبان و آیین همه ی مردمان بود
- 69. نوشته شده در ساعت 1:28 روز 2013-03-16 , :ما از کوششهای پارسیان که از دوره رضا شاه به اینسو همیشه سر آن داشته اند که زبان و فرهنگ پارسی را با ترفند و نیرنگ و زور جایگزین زبان و فرهنگ ما کنند، بستوه آمده ایم! ما نمیخواهیم در خاک کردستان خود بجای کردی به پارسی درس بخوانیم! در حالیکه یک پارسی، در کردستان هم که باشد،نیاز ندارد حتی یک واژه کردی هم یاد بگیرد!!! ما در پی برافکندن یوغ پارسیان از گردن خویش هستیم. دیگر این کار نامش هر چه هست، باشد!
- 70. نوشته شده در ساعت 1:42 روز 2013-03-16 , :آقاى متين يه سرى مساءل حقوقى تاريخى و خيلى چيزهاى ديگه رو با هم جمع آورى كردند و به اين نتيجه رسيدند كه :"موثرترین شیوه لجام زدن به چنین گرایشهایی در ایران دموکراتیک آینده به رسمیت شناختن و فراهم آوردن امکانات عملی استفاده از حق تعیین سرنوشت ملل از سوی همه جریانها و نیروهای سراسری سیاسی-اجتماعی دموکراتیک ایران است."من تحصيلات علوم انسانى ندارم.
ولي اينجا يه چيزى هست كه منو قلقلك ميده. اين امكانات عملي چيه اين ملل كي هستن ؟ اين ملل در كجا زندگي ميكنند. آيا هم نژاد هستن ؟ آيا هم كيش هستن آيا هر كدام از اين ملل مخلوطي از ملل مختلفي هستن كه اكثريتشون اقليت ديگري رو به رسميت نمي شناسه ؟ بعد اين ايران آينده كه ملل از هم جدا شدن كجاست و چه جور جايي هستش؟
بعد اين ملل كه نبايد برن مريخ. اينا چجوري بايد جغرافيا و. خيلى از چيزاى ديگه رو تقسيم كنند وقتي چه ميدونم هزاران سال كنار هم زندگي كردن. اين خودش بازم داستان داره. ايران هنوز سر نقاط مرزي با كشورهاي همسايه مشكل داره . چه برسه به اينكه ٥ تا كشور ديگه هم بهش اضاف بشه.
اين حق تعيين سرنوشت هم اصلاً توضيح ندادين يعنى چه؟ فرض كنيم خوب آقايون جدا شدن بعدش اين حق واسه ساير مردم اون سرزمين ها هم باقى خواهد موند. كى مىخواد اين حق رو براي جدايي طلب هاي اونها حفظ كنه.
اقايون برين ببينيد سرنوشت سرزمين هاي جدا شده از ايران چي شد؟
آيا هيچكدومشون تونستن يك دموكراسى موفق ايجاد كننداينارو گفتم كه اقايون قبل اظهار نظرهاي كينه توزانه نسبت به بقيه مملكت (كسايى كه جدايي طلب نيستن و فقط به عنوان فارس شناخته ميشن) خودشون رو هم محك بزنن .
اين رو هم مد نظر قرار بدن مملكت كاغذ نيست كه پارش كنى بعد به هم بچسبوني (مثل انقلاب ٥٧) پس به اين فكر كنيد اقاي متين صرفا نظر خودش رو گفته سعي كرده علمي باشه اگرم نيست من نمي دونم ولي من اينو ميفهمم كه جدايي ديگه به همين راحتي ها به پيوند مجدد (دوستي يا يكپارچگي مجدد) ختم نميشه.
بى بى سي كامنت منو بزار باشه زحمت كشيدم نوشتم - 71. نوشته شده در ساعت 2:48 روز 2013-03-16 , :برای من درک اینکه چگونه عدهای در قرن ۲۱ خیال تشکیل کشوری Puritan بر مبنی نژاد و زبان کرد در سر میپرورانند بسیار سخت است. آیا تجربهٔ فاشیسم را فراموش کردهایم که سعی در ایجاد کشوری بر اساس نژاد «آریائی» و زبان ژرمن را داشت؟ آیا این تلاش فاشیستها باعث فجایع غیر قابل جبرانی نشد؟ آیا آقای «استاد دانشگاه» و هم نظران با ایشان مایلند دوباره و اینبار در ایران آن تجربه تلخ را تکرار کنند؟ ملتی که هزاران سال با هم و بطور صلح آمیز زندگی کردهاند را چگونه میخواهید با یک خط کشی تصنعی از هم جدا کنید. در ارومیه چگونه میخواهید بین آذریها و کردها مرز بکشید؟ چگونه است که مثلا در سوئد که حدود یکصد هزار کرد از کشورهای مختلف زندگی میکنند(از جمعیت ۹ میلیونی این کشور) زبان سوئدی را بدون هیچ مشکلی یاد میگیرید و بر آموختن درست آن به کودکان خود تاکید میکنید چرا که آموختن این زبان رمز موفقیت آنها در آینده شان است ولی زمانی که به زبان فارسی، که کردی شعبهای از آن است، می رسد شکایت از این دارید که در فهمش مشکل دارید و مایل به پذیرفتن آن بعنوان زبانی برای تعامل در سطح ملی نیستند. آیا مگر در دنیا ۲۳ کشور عرب زبان وجود ندارد؟ چرا آنها بر اساس زبان مشتک خواهان ادغام در هم نیستند و در عوض هر کشوری عربی برای خود کیان مستقلی است؟
بدون شک در یک ایران دمکراتیک گروهای قومی، زبانی و دینی (زرتشتیان، ارمنیها، آسوریها، یهودیان، بهائیان و ..) باید بتوانند زبان خود را در مدارس در کنار زبان ملی یاد بگیرند و فرهنگ بومی خود را حفظ کنند و آنرا اشاعه دهند و دولت نیز باید موظف باشد که امکانات اینکار را برایشان فراهم کند. در یک ایران دمکراتیک ادارهٔ امور منطقهای نیز به ساکنان آن منطقه باید سپرده شود. - 72. نوشته شده در ساعت 3:57 روز 2013-03-16 , :من چند ماهی است که برای زندگی به آمریکا آمده ام. جهت اطلاع همه دوستان ایرانی به خصوص کسانی که نگران گسترش زبانهای غیر از فارسی هستند باید بگم بر خلاف تصور ، آمریکا کم کم دارد به سوی دو زبانگی پیش می رود. در اکثر ادارات و مدارس دولتی کلیه آگهی ها و مطالب به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی منتشر می شود. اکثر محصولات با نوشته ها و بروشورهای اسپانیایی تولید می شوند. در همه جا تابلوهایی مبنی بر تدریس زبان اسپانیایی به چشم می خورد. برنامه ها و کانالهای رادیو و تلویزیونی اسپانیولی که جای خود دارد. ضمن اینکه توجه دوستان را به این نکته جلب می کنم که آمریکایی های لاتین تبار از ملت های اولیه تشکیل دهنده آمریکا نبوده اند و در این سالهای اخیر مهاجرت آنها به امریکا افزایش یافته است. پس چرا این حق را ما بایستی از ملتی که ریشه تاریخی دارند دریغ بداریم. شاید اگر دوستان فارس زبان مانند من مجبور می شدند در کشوری زندگی کنند که زبان آن فارسی نیست کمی حال و روز هموطنان غیر فارس زبانمان را درک می کردند و به آنها حق می دادند.
- 73. نوشته شده در ساعت 4:30 روز 2013-03-16 , :زمانی را بیاد دارم که به ایرانی بودن خود می بالیدم .وایران را دوست داشتیم .اما دراینجا خود را
شناحتم .وای بر من و امثال من بدونه هیچ شرط وشروطی ایران را عاشقانه دوست داشتیم . اما من
در اینجا خود را شناحتم .ایران (پارسیها) اشغال گرانی بیس نیستند که سرزمین ما را اشغال کرده اند.وخود را قیم و وکیل من می دانند .من در سرزمین خود محروم از همه چیز به من درس ایران .
پرستی می دهید . اکنون من .منها شده ایم زمان رهای ملت ها نزدیک است .ایران زندانی بزرگ.
برای ملت های غیر فارس است .فارسی زبان من نیست .اگر بخوبی نتوانستم گفته هایم ادا کنم .
من زبان فارسی را به اجبار در مدرسه یادگرفتم. - 74. نوشته شده در ساعت 4:32 روز 2013-03-16 , :مقاله ارزشمندی بود با چاشنی حقیقت که ممکنه به بعضی ها بر بخوره...باتشکر از bbc
- 75. نوشته شده در ساعت 4:44 روز 2013-03-16 , :مقاله جالبی بود.زنده باد ترک و کرد و عرب و....وفارس.
با سپاس از نویسنده محترم و بی بی سی... - 76. نوشته شده در ساعت 5:27 روز 2013-03-16 , :خیلی از شما فارس زبانها در گذشته زندگی می کنید. آیا یک فارس زبان راضی است که با زبان کردی، بلوچی یا ترکی تا پایان دبیرستان درس بخوا ند و زبان خود را فقط در خانه استفاده کند ؟؟؟ آیا حتا راضی است که زبان دومش در دبیرستان یکی از اینها باشد؟ دم از ایرانی بودن و برابری ملیتها زدن، حرفی بیش نیست !
ایران نیاز به تغیرات ساختاری و بنیادین دارد. ما الان در قرن ۲۱ زندگی می کنیم . یا ایران باید تمرکز ثروت و قدرت در دست اقلیت فارس را بر چیند از طریق تغیرات ساختاری و بنیادین در ارکان کشور که منجر به حقوق مساوی برا ی تمام ملیت ها از جمله کرد ها ، بلوچها ، آذری ها، .. 100٪ برابر با فارس ها می شود در همه جنبه ها در قانون و درعمل _ برا ی رسیدن به این مهم ، ایران باید تبدیل شود به یک کشور با سیستم فدرال مانند بسیاری از کشورهای چند ملیتی متمدن از قبیل سوئیس، کانادا و بلژیک با حکومت و زبان محلی برای هر منطقه_ و درغیراینصورت کردها، بلوچها و آذری ها،... با مبارزه از ایران مستقل می شوند. به همین سادگی ! - 77. نوشته شده در ساعت 8:27 روز 2013-03-16 , :مردم حق تعيين سرنوشت خود را دارند ، اما معلوم نيست چرا در اين مقاله برخى محق تر هستند !؟ اگر عده ايى حق دارند كه تفكرات تجزيه طلبانه داشته باشند ، بقيه هم حق دارند كه طرفدار كشورى يكپارچه باشند . چرا اگر قرار است رفراندمى انجام شود ، فقط قسمتى از ايرانيان حق نظر دارند و نه همه ايرانيان ؟ جالب است نويسنده از پيش ، ايران را تجزيه كرده است و بعد مدعى ميشود كه از قسمتهاى تحزيه شده بايد پرسيد كه ايا ميخواهند جزيز از جغرافياى ايران باشند يا خير ؟ پس نظر ما در يك روند دمكراتيك چى ميشه ؟ ظاهرا در رفراندوم دمكراتيك شما قرار نيست ما راى بدهيم !!!؟ معلوم است كه با چنين دمكراسى مكارانه ايى كه فقط بخشى از ايرانيان بتوانند راى بدهند مخالفيم . ما يكپارچه طلب هستيم ، و در صورتى كه نظر همه ايرانيها پرسيده شود ، از هر نوع رفراندم و انتخابات ازادى استقبال ميكنيم . اين دمكراسى شما هم از نوع دمكراسى بى بى سى هست كه در آن نظرات ميليونها نفر شهروند ايرانى پيشاپيش حذف ميشود .
- 78. نوشته شده در ساعت 8:42 روز 2013-03-16 , :نوشتەی بسیار حائز اهمیت و متینی است.
اما باز میبینیم کە در قسمت دیدگاەها کە حتی عدەای از آنها زحمت نوشتن اسم کامل خود را نیز بە خود نداداند احساسات کامل حاکم است بسیاری در این تلاشند با پاک کردن صورت مسئلە جوابی قانع کنندە برای خوانندگان داشتە باشند واقعیت این است کە بالغ بر ٨ دهە الیت فارس در ایران در تلاش بودە است از طریق بکارگیری خشونت دولتی و امکانات دولت ایران تیشە بە ریشە ملل غیرە فارس ایران بزند و دا مقابل نیز حتی در بستەترین فضای سیاسی چند دهە گذشتە ملل ایرانی اعتراضات و حرکاتی سازمانیافتە داشتەاند کە کانون خواست این حرکات " حق تعیین سرنوشت بودە است آقای متینی نازنین در تلاش است کە از طریق این نوشتە باب جدید را در فضای ایران بگشاید بابی کە در آن طرف بتوانند کاملا شفاف با هم بە بحث نشینند تا بلکە بتوان از هزینەهای کە در چندین دهە گذشتە ملل ایران آن را تقبل کردەاند کاستە شود و چە بسا بە تفاهمی دمکراتیک نیز رسید . - 79. نوشته شده در ساعت 9:03 روز 2013-03-16 , :من نظری نوشته بودم که توش به کسی توهین نشده بود از منتشر کردن نظر من ترسی نداشته باشین شما که در هر صورت دارین سیاستتون رو پیاده می کنین عزیزان بی طرف!!!!!!!! این نظر منه:
جناب آقای متین چند سوال داشتم که امیدوارم ذر ادامه بیانات علمیتون بهشون جواب بدید. من نقشه های آذربایجان جنوبی رو دیدم علاوه بر مناطق ترک زبان و شهرهای چند قومیتی بر روی تعداد زیادی از شهرها و سرزمینهای مجاور که اساسا ارتباطی با زبان ترکی ندارن ادعای ارضی شده. همدان ( زبان پهلوی- بابا طاهر) ملایر تویسرکان نهاوند اراک خنداب خمین و گاها بروجرد و درود .... در مناطق جنوبی ماد که من خودم اهل همون مناطقم و وضعیت اونجا رو قطعا بهتر از شما می دونم. قزوین (لهجه قزوینی اظهر من الشمسه) و نواحی از شمال مثل تالش انزلی آستارا و ..... مناطق و شهرهای کرد نشین در آذربایجان غربی. در خوزستان چه کسی هست که ندونه دزفول شوشتر اندیمشک بهبهان رامهرمز و مناطق بختیاری اساسا ارتباطی با زبان عربی ندارن. در اهواز چند قومیتی (به قول شما چند ملیتی) عربها بزرگترین قومیتن ولی اکثریت با غیر عربهاست. این رو از مقایسه انتخابات اولین و دومین دوره شورای شهر میشه به راحتی فهمید. در آبادان و ماهشهر و امیدیه وضعیتی شبیه اهواز وجود داره. شما گمان می کنید که آزادی دادن به کسانی که خودشون اعتقادی به حقوق دیگران ندارن چقدر به مساله حقوق بشر میتونه کمک کنه. انتظار ندارید که مردم خانه و شهرهاشون رو برای این حق تعیین سرنوشتی که شما ازش صحبت می کنید رها کنن. من از BBC هم کمال تشکر رو دارم. این سیاست دولت بریتانیای کبیر و کلا غربیهاست که برای پیشبرد منافشون می گردن یه سری آدمهای خاص رو پیدا می کنن و بهشون پرو بال می دن ( چون هیچ آدم درست و حسابی حاضر نمیشه منافع زیاده خواهانشون رو تامین کنه). و جالب اینه که همین آدمهای خاص در سالهای آینده مشکلات بعدی عزیزان غربی هستن چرا؟ به همون دلیلی که انتخاب شدن :). مثل جمهوری اسلامی و القاعده. - 80. نوشته شده در ساعت 10:40 روز 2013-03-16 , :من یه دوست دارم که محقق زبان های باستانیه. نتیجه تحقیقاتش که البته بیشتر ترجمه از متون دانشگاهای اروپاییه ، نشون میده بیشتر زبان ها و گویش های محلی جای جای ایران قسمتی از زبان های باستانی مانند پهلوی ، آرامی و شوشی هستند. کمی در این باره تحقیق کنید تا بفهمید زبان هایی چون آذری و کردی پایه هایی از آن زبان های باستانی دارند. چرا خود را جدا از تاریخ و فرهنگ ایران میدانید؟ تعصب را برای تنها ساعتی کنار بذارید و کمی تحقیق کنید. حتی بررسی های ژنتیکی از اقوام مختلف زنده امروز ایران رای به شباهت بیش از حد آذری ها و کردها به اقوام مستقر در ایران مرکزی میده.
آن موقع ها نه روس ها برایمان تعیین تکلیف میکردند نه آنگلوساکسونها. کشور ترکیه به اسم لیدیه بود و ترکی در آن زندگی نمی کرد. حتی انسان های ضعیف مرا بیمار دچار توهم توطئه نمیدانستند (دایی جان ناپلئونیسم!) من یه آزاده هستم. درگیر هیچ دینی یا حتی ناسیونال هم نیستم. از من دلگیر نشو هموطن ولی همواره به این جمله خواجه انصاری فکر میکنم: خدایا آن را که عقل دادی ، پس چه ندادی. اینجا قصدم عاقل نشان دادن خودم نیس. فقط تمنای تعقل از سوی هر فردی را دارم. - 81. نوشته شده در ساعت 11:54 روز 2013-03-16 , :بنده یک فارس (پارس) ایرانی هستم از ولایت لارستان (جنوب فارس، شمال هرمزگان و شرق بوشهر) فرهنگم با بقیه ایرانیهای دری زبان متفاوت است. زبانم را دری زبانها (آنان که به فارسی مدرن تکلم میکنند) متوجه نمیشوند. تا پیش از اینکه به دبستان بروم یک کلمه دری نمیدانستم. بله من پارس هستم و پارسی زبان. اقلیتی در ایران هستم، مظلومتر از آذری و کرد. ما پارسیانی که به زبان کهن پارسی سخن مگویم و نه به زبان دری قوم هستیم یا ملت؟اقوام دیگر ایران مانند کرد و آذری مدام به فارسها ناسزا میگن اونا را شوینیست نژاد پرست و و و..مینامند، نمیدانند که ما فارسها از همه مظلومتریم در ایران.