۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه

آخرین نامه به آقای اشکوری درباره اقوام

بعد از نامه نگاری های پی در پی با آقای یوسفی اشکوری درباره اقوام، عملا بحث به نتیجه خاصی نرسید و متوقف شد . من آخرین نامه کوتاهم را به ایشان اینجا منتشر می کنم که در بحثی که در سایت ملی مذهبی قرار گرفته نیامده است


پاسخ کوتاه برای روشن شدن رویکرد من : 

استاد اشکوری عزیز
شاید رویکرد من به مساله با رویکرد شما متفاوت باشد که البته هست . من اتفاقا می خواستم در همه این بحث هایی که داشتیم مطرح کنم که اساسا موضوع و جنبه های موضوع بدیهی نیستند  و برای همین هم هست که فعالان اجتماعی و روشنفکران به طور بنیادی قادر به شناسایی موضوع نیستند. چرا که اگر همه بحث های ما بحث بدیهیات بود چگونه است که  این شیوه برخورد روشنفکران با مسئله ( از جمله بیانیه صادر کردن و شیوه دفاع کردن از تمامیت ارضی و ...) تا این اندازه در میان فعالان کرد و ترک و عرب تنفر ایجاد می کند ؟ و تاکید بر حقوق بشر و دموکراسی دلی را از آنان گرم نمی کند ؟  اگر بدیهی است و سخن از بدیهیات است چکونه است که اندکی از حس تنفر آنها نست به مرکز گرایان و فارس ها کاسته نمی شود و حتی همبستگی آنها در تنفر از مرکزگرایان و روشفنکران بیشتر می شود؟ اگر بدیهی است چرا این اندازه جنگ و اختلاف شدید وجود دارد ؟
استاد عزیز 
مسئله بنیادی تر از حق اقوام برای فدرالیسم یا هر سیستم  دیگری است. مسئله پیش از این مرحله است و آن اینکه نزد روشنفکران و فعالان اجتماعی  تا چه اندازه انسان ارزش دارد ؟ واینکه آنان مشخص کنند که برای آنها خاک در برابرانسان چه ارزشی دارد ؟
بیانیه مورد اختلاف ما اساسا از شناسایی بنیادی موضوع عاجز است. از شناسایی اینکه چگونه ما در همه این سالها یک بیانیه در دفاع از کردها یا ترک ها یا عرب ها ( نه سخن گفتن از کلیات حقوق بشر بلکه مشخصا برای هر یک از این مردمان ایرانی) منتشر نکردیم، شرافت انسانی بخش بزرگی از ایرانیان قربانی می شد و یک بیانیه صادر نشد تا دست آخر آقای خامنه ای فتوا داد که " جک گفتن بر علیه اقوام حرام است " ، این فاجعه نیست ؟ آیا حق این نبود که به جای آن بیانیه ، بیانیه ای صادر می شد در عذرخواهی از همه کم کاری ها و جنایت هایی که ما بر علیه مردمانمان انجام دادیم ؟
شاید انتظار این بود در بیانیه می نوشتیم که :
عذرخواهی می کنیم از اینکه کاری کردیم که زبان فارسی به زبان دشنام تبدیل شده است
عذرخواهی می کنیم از اینکه در کافه های آذربایجان نوشتند " فارسی حرف بزن هموطن آذربایجانی " و مای روشنفکر کاری نکردیم
عذرخواهی می کنیم از اینکه برای خنده و سرگرمی ، وقیحانه جک ساختیم و مای روشنفکر بر علیه این برنامه سکوت کردیم و حتی عذرخواهی می کنیم که  جک ترکی گفتن سید محمد خاتمی (که فیلم آن موجود است ) را ماست مالی کردیم و بیانیه ای درمحکومت حرکت ایشان ننوشتیم
عذرخواهی می کنیم که کاری کردیم که حرف زدن از تمامیت ارضی کشور را به مفهومی تبدیل کردیم که کردها و ترک ها و عرب ها ... از آن معنی سرکوب و جنایت احساس می کنند.
استاد عزیز
من تلاش کردم که نشان دهم تا چه اندازه مسئله بنیادی است و تا چه اندازه روشنفکران ما خصوصا روشنفکران دینی از شناسایی عمق مسئله دور هستند و دلم می خواهد صادقانه بگویم که چقدر فوری و مهم است که کاری جدی برای درک این وضعیت و یافتن راه حلی برای آن صورت گیرد.
سلامت و سرزنده باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر