۱۳۹۱ مهر ۲۷, پنجشنبه

اتاق تهی

محوطه ای خالی شبیه پارکینگ در کنار تپه ای پر از درخت. 
هوا ابری، فشرده،
 با بادی که گاه می وزد و گاه ناپدید می شود. 
برگ های ریز و خشک بوته گل های پژمرده، با حرکت باد از زمین کنده می شوند
دور می چرخند ، دور ، دور
حس یک فضای خالی با گردش این برگ ها درونم را پر می کند 
یک فضای خالی
گویی می روبند تا یک " تهی" را به یکباره لمس کنی 
آنجایی که همیشه باید اتاق حضور تو باشد 
جایی که از آن بیرون کشیده میشوی 
هر روز 
به هر بهانه ای 
به هر دلیلی 
به هر حقی
تهی امروز مستی غریبی بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر